امام حسین و یارانش در چه روزی به شهادت رسیدند
امام حسین و یارانش در چه روزی به شهادت رسیدند را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
شهادت امام حسین(ع) به همراه یارانش در صحرای کربلا توسط سپاه یزید
به گزارش خبرنگار مهر، در دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری، امام حسین(ع) به پا کننده حماسهای بود که خورشید در برابرش درخششی نداشت، حماسهای به بلندی ابدیت که چهل روز آسمان را به گریه واداشت و خورشید را هنگام طلوع و غروبش سرخ گردانید.
در بحار الانوار آمده که در سپیدهدم روز دهم محرمالحرام سال ۶۱ هجری قمری امام حسین(ع) یارانش را فراخواند تا نماز صبح را اقامه کنند. همراهان ۳۲ سوار و ۴۰ تن پیاده بودند. امام به یاران و اصحابش نگاه کرد. آنها را اندک در عدد و فراوان در ایمان و عقیده یافت هر نفر از آنها برابر با ۲۰ نفری بود که در باطن بزدل و ترسو بودند. امام حسین (ع) سپاه را به سه جبهه تقسیم نمود. سمت راست به رهبری زهیربن قبن، سمت چپ به سرپرستی حبیب بن مظاهر و در قلب سپاه، خود ایشان، اهل بیت (ع) و دیگر یاران ایستادند.
عمر بن سعد دستور داد تا لشکرش را که متشکل از ۳۰ هزار نفر پیاده و سواره بود، منظم کنند. عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی را بر اهالی مدینه گمارد. عبدالرحمن بن ابی سبره حنفی را بر اهالی مذحج و اسد، قیس بن اشعث را بر اهالی ربیعه، کنده و حر بن یزید ریاحی را در رأس اهالی تمیم و همدان قرار داد. سپس این عده را به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت راست که امیر آن عمروبن حجاج زبیدی بود و قسمت چپ که در رأس آن شمر بن ذیالجوشن عامری قرار داشت.
آنگاه لشکر را به دو بخش پیاده و سواره تقسیم نمود. فرماندهی پیاده با شبث بن ربعی و سواره با عزره بن قیس احمسی بود و پرچم را به دست غلامش ذوید داد.
از امام زین العابدین(ع) نقل شده است که فرمود: صبح عاشورا، چون سپاه دشمن بر امام حسین(ع) رو آورد، امام دست به دعا برداشت و عرض کرد: بار الها! در هر اندوهی، تکیهگاهی و در هر سختی امید منی. در هر حادثه ناگواری که بر من آید، پشت و پناه و ذخیره منی!
اندرزهای پیش از نبرد امام حسین (ع)
در کتاب لهوف ذکر شده است که حسین(ع) برای پیشگیری از نبرد و خونریزی نیروهای دو طرف، تلاش زیادی به عمل آورد و از هر راه ممکن میخواست از کشتار مسلمانان جلوگیری نماید و خون کسی بر زمین نریزد.
ولی دشمن که مغرور از کثرت سپاه خود و قلت یاران امام حسین(ع) بود، به هیچ صراطی مستقیم نبود و به هیچ پیشنهادی پاسخ مثبت و کار ساز نمیداند و خواهان تعیین تکلیف از راه نبرد و خون ریزی بود. امام حسین (ع) در روز عاشورا، برخی از یاران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفتگو کرده و با بیان حقایق و واقعیتها، آنان را از شرارت و جنایت منصرف کنند. آن حضرت، خود نیز بارها برای اندرز سپاه کفر پیشه دشمن، پا پیش نهاد و با بیان خطبههایی روشنگر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خونریزی دعوت کرد و از جنگ و مبارزه بازداشت.
هجوم سراسری سپاه دشمن به یاران امام حسین(ع)
در منتهی الآمال عنوان شده که دشمن که از پیوستن حر و چند نفر دیگر به سپاه امام حسین(ع) احساس خطر و ریزش نیرو کرده و ادامه این وضعیت را به زیان خود میدید، فرمان حمله را صادر کرد.
عمر بن سعد با رها کردن تیری به سوی سپاهیان امام حسین(ع) جنگ را به طور رسمی آغاز و سپاهیان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغیب و تشویق کرد. در اندک مدتی دو سپاه به یکدیگر نزدیک شده و با ابزارهای جنگی آن روز به نبرد پرداختند. در این نبرد، شگفتی تاریخ به وقوع پیوست و معادلات نظامی در هم ریخت، و آن، دفاع یک سپاه کمتر از صد نفر که برخی از آنان را نوجوانان و یا کهنسالان و سالخوردگان تشکیل میدادند، در برابر یک سپاه چند ده هزار نفری بود.
در جای دیگری از منتهی الآمال آمده که این سپاه اندک، با دلاوری و دلیری تمام از حیثیت و موجودیت خویش و اعتقادات و اصول مذهبی و سیاسی خود دفاع و پاسداری نموده و مغلوب دشمن نشدند. هر یک از یاران امام حسین(ع) با دهها تن از نیروهای دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولی هیچگونه سستی و تردیدی در وی ملاحظه نمیشد و این روحیه بالای رزمی اعتقادی برای دشمن، سنگین و کمر شکن بود.
یاران امام حسین(ع) با سرافرازی، به شرف شهادت نایل شده و یا با ادامه دلاوری، دشمن را مستاصل و زمینگیر نمودند. تصور دشمن در آغاز بر این بود که سپاه کم عده امام حسین(ع) در لحظات نخستین هجوم سراسری، نابود شده و از هستی ساقط می شوند و غائله کربلا به راحتی پایان می پذیرد، ولی پس از درگیر شدن با آنان، تازه فهمیدند که با کوهی استوار از ایمان و عقیده روبرو شدند و از میان بردن آنان، کار آسانی نیست.
یاران امام حسین(ع) از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرین قطرههای خون خود از قیام امام حسین(ع) پاسداری کردند. محدث قمی از محمد بن ابی طالب موسوی روایت کرده است که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.
اقامه نماز ظهر عاشورا
در منتهی الآمال بیان شده که، امام حسین(ع) که به نماز اهمیت ویژهای میدادند، دستور دادند که جنگ را متوقف کرده و همگی به نماز بپردازند. پیشنهاد امام حسین(ع) مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان به نبرد خود ادامه میدادند.
امام حسین(ع) به ناچار، یکطرفه جنگ را متوقف کردند و با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ) به جای آوردند. یاران آن حضرت دو دسته شده، دستهای به نماز امام اقتدا کرده و دستهای دفاع میکردند.
اما دشمنان هیچگونه ترحمی به امام حسین(ع) و نمازگزاران نکرده و با رها کردن تیر، آنان را هدف قرار میدادند. برخی از مدافعان امام حسین(ع)، دشمن را از اطراف نماز گزاران پراکنده کرده و برخی دیگر خود را سپر تیرها قرار داده و مانع رسیدن آنها به وجود امام حسین(ع) میشدند.
مبارزه و شهادت امام حسین(ع)
در لهوف و سایر کتابهای مقتل آمده است که امام حسین(ع) پس از آنکه همه یاران خود را از دست داد، بانوان را در خیمهای گرد آورد و آنان را تسلی و دلداری داد و به صبر و شکیبایی سفارش نمود و با قلبی شکسته از آنان خداحافظی کرد. حضرت، فرزندش امام زین العابدین(ع) را که در بیماری سختی به سر میبرد، جانشین خویش قرار داد و با او نیز وداع کرد و آماده نبرد با دشمن شد.
امام حسین(ع) به تنهایی، ساعاتی چند با دشمن مبارزه کردند و به هر طرف حمله میکردند گروهی را به هلاکت میرسانید. هرگاه برای آن حضرت فرصتی به دست میآمد، به خیمهها بر میگشتند و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی میدادند و بار دیگر با آنان خداحافظی میکردند.
شاید مقصود آن حضرت از تردد میان خیمه و میدان نبرد، برای آمادگی بیشتر بازماندگانش برای پذیرش شهادت آن حضرت بود. در یکی از خداحافظیها، فرزند شیرخوار خود را جهت سیراب کردنش به سوی دشمن آورد و از آنها تقاضای آب برای فرزند شیرخوار خود کرد، ولی سپاه سنگ دل عمر بن سعد به فرزند ۶ ماهه او رحم نکرد و با هدف تیر قرار دادنش، وی را در آغوش پدر غرقه به خون کرد.
امام حسین(ع) بدن غرقه به خون علی اصغر(ع) را به خیمه برگرداند و بار دیگر به مبارزه پرداخت. آن حضرت، زخم های فراوانی را در میدان مبارزه متحمل شدند، تا آنکه بر اثر کثرت جراحات به زمین افتادند.
در آن حال نیز دشمنان رهایش نکرده و با ابزارهای گوناگون، از جمله تیر، نیزه، شمشیر و سنگ بر بدنش ضرباتی وارد آوردند. سرانجام، آن حضرت تاب و توان از کف داد و بر خاک گرم کربلا بر زمین افتادند و آماده مهمانی خدا گردیدند. شمر بن ذی الجوشن، با قساوت تمام به سوی بدن خونین آن حضرت رفت، در حالی که رمقی در بدن شریفش بود، سر مبارکش را از قفا جدا کرد و سر بریده را به خولی اصبحی تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.
منبع مطلب : www.mehrnews.com
مدیر محترم سایت www.mehrnews.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
روایت شهادت تک تک یاران امام حسین در دشت کربلا
مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمیکنید.1. عباس بن علی بن ابیطالب: وی که بعدها نسل و نوادگانش او را سقّا مینامیدند، مردی زیباچهره و بلند قامت بود که وقتی سوار اسب میشد،پایش به زمین میرسید. عباس پرچمدار سپاه امام حسین ـ علیه السلام ـ بود وآنچنان که امام باقر ـ علیه السلام ـ فرموده است قاتلان وی زید بن رقاد جَبنّی وحکیم بن طفیل سنْبسی از قبیله طی بودند.
وی زمان شهادت 34 سالداشت.شیخ مفید نوشته است: وقتی عباس فراوانی کشتههای یاران امام حسین ـ علیه السلام ـ را دید، به برادران خود یعنی فرزندان امالبنین گفت: پیش بروید تا ببینم که برای خدا و رسولِ او نصیحت کردید. پس از آن همراه حسین بن علی به سمت فرات رفتند تا آب بردارند که سپاه عمر بن سعد مانع آنان شدند. اینجا بود که یکی از کوفیان تیری انداخت که به دهان امام حسین ـ علیه السلام ـ اصابت کرد.
امام با دست خود آن تیر را بیرون کشیده، خونش را به آسمان پرتاب کرد و در حق دشمن نفرین کرد. در این وقت، دشمن عباس را محاصره و از امام حسین ـ علیه السلام ـ جدا کردند. عباس یک تنه میجنگید تا افتاد. زمانی که افتاد و به دلیل جراحات نتوانست حرکت کند، زید بن ورقاء وحکیم بن طفیل او را کشتند. بلاذری در جای دیگری میگوید: برخی برآنند که حرملة بن کاهل اسدی والبی، با کمک گروهی از سپاه، عباس بن علی بنابیطالب را کشته، بدنش را پایمال کردند (و تعاوروه)؛ آن گاه حکیم بن طفیلطائی لباس عباس را از تنش درآورد. همین حرمله تیری هم به امام حسین علیه السلام ـ انداخت که به لباس آن حضرت اصابت کرد.
ابوالفرج اصفهانی به نقل از امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ مینویسد: مادر این چهار فرزندـ امالبنین ـ به بقیع میآمد و نالهها و گریههای سوزناکی سر میداد؛ به طوری که مردم اطراف او اجتماع میکردند؛ حتی مروان بن حکم برای تماشا میآمد ودر کنار بقیه به ناله و ندبه او گوش فرا میداد. ابوالفرج خبری هم از قاتل عباسنقل کرده است که بعدها صورتش سیاه شده، میگفت: این پس از آنی بود که جوانی از بنی هاشم را که روی پیشانیش آثار سجود بوده، به قتل رساند.
2. جعفر بن علی بن ابیطالب: (فرزند امّ البنین نوزده ساله) توسط هانی بنثُبَیت حضرمی کشته شد. در روایت امام باقر ـ علیه السلام ـ آمده است کهخولی بن یزید اصبحی، قاتل جعفر بن علی بوده است.
3. عبدالله بن علی بن ابیطالب: (فرزند امّ البنین و 25 ساله) وی به دست هانیبن ثُبَیت حضرمی کشته شد. بلاذری نیز همین شخص را کشنده عبدالله بنعلی دانسته و افزوده است که وی سر او را آورده بود.
4. عثمان بن علی بن ابیطالب: (فرزند امّ البنین). وقتی به میدان رفت، ابتداخولی بن یزید تیری به او زد و سپس مردی از طایفه ابان بن دارم او راکشت.مادر هر چهار نفر گذشته، امالبنین عامریه از آل وحید بود. دینوری با اشاره به این مطلب مینویسد: اینان از برابر امام حسین ـ علیه السلام ـ عبورکردند (یقونه بوجوههم و نحورهم) و سر و گردن را سپر بلای او قرار دادند.آنگاه هانی بن ثبیت بر عبدالله حمله کرده او را کشت. آنگاه بر جعفر حملهکرد، او را نیز کشت. [خولی] بن یزید اصبحی هم تیری به عثمان بن علی زد واو را کشت. سپس سر او را از تنش جدا کرده نزد ابن سعد آورد و جایزه خواست. ابن سعد گفت: از امیرت ـ یعنی ابن زیاد ـ بگیر. نوشتهاند: عثمان همچنان اطراف امام حسین ـ علیه السلام ـ بوده، در دفاع از او میجنگید و هرطرف که امام میرفت، او هم میرفت تا کشته شد.
5. ابوبکر بن علی بن ابیطالب: ابن سعد از قاتل او یاد نکرده، اما دینوری نوشته است که وی با تیر عبدالله بن عقبة الغنویبه شهادت رسید. ابومخنف خبر کشته شدن وی را آورده اما افزوده است: و قد شُکّ فی قَتَله. از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است که وی به دست مردی از طایفه همدان کشته شد.
6. محمد اصغر بن علی بن ابیطالب: وی نیز به دست مردی از طایفه ابان بندارم کشته شد. این خبر از امام باقر ـ علیه السلام ـ روایت شده است.
7. علی اکبر: (فرزند املیلی و متولّد در زمان عثمان) بن حسین بن علی که توسط مرة بن منقذ بن نعمان عبدی [عبدالقیس] کشته شد. ابومخنف، بلاذری و دینوری میگویند: نخستین کشته از اهل بیت، علی اکبر بود. ابن اعثم نخستین شهید را از این خاندان عبدالله بن مسلم بن عقیل دانسته است. ابن سعد مینویسد: مردی از اهل شام، علی اکبر را صدا کرد. مادر علی اکبر، آمنةدختر ابومرة فرزند عروة بن مسعود ثققی بود. مادر آمنه، دختر ابوسفیان بود.این مرد شامی به جهت خویشی علی اکبر با آلابیسفیان گفت: تو قرابتی بایزید داری. اگر بخواهی تو را امان میدهیم؛ هر کجا دوست داشتی میتوانی بروی. علی اکبر پاسخ داد: لقرابة رسول الله (ص) کانت أولی أن تُرْعَی منقرابة أبیسفیان. آنگاه این رجز را خواند:
وی سپس به سوی دشمن رفت. (گویا دست کم یک بار حمله کرد و نزد پدر بازگشت و مجددا حمله کرد) در این وقت مردی از عبدالقیس با نام مُرّة بنمنقِذ بن نعمان در حالی که علی اکبر نزدیک پدرش ایستاده بود بر او حمله کرد و ضربتی سخت بر وی وارد آورد. امام حسین ـ علیه السلام ـ نزد فرزندش آمد و گفت: قتلوک یا بُنیّ! علی الدنیا بعدک العفا، ای فرزندم تو را کشتند. بعد ازتو خاک بر سر دنیا؛ آنگاه او را به خود چسباند تا آن که از دنیا رفت. با شهادت علی اکبر، زینب (س) سراسیمه از خیمه بیرون آمد و فریاد میزد: وا أُخیّاه!یابن أُخیّاه! وی آمد تا خود را روی جنازه علی اکبر انداخت.
امام حسین ـ علیهالسلام ـ دستش را گرفت و او را به خیمه بازگرداند. آن گاه به جوانانی که نزدیکش بودند فرمود: برادرتان را بردارید. آنان او را برداشته در برابر خیمهای که در مقابلش میجنگیدند، گذاشتند. مطالب فتوح تا اندازهای با منابع دیگر متفاوت است و دشواریهایی دارد. وقتی علی اکبر که به نقل از وی هیجده ساله بوده، به میدان رفت، امام حسین ـ علیه السلام ـ سر بر آسمان برداشت و گفت: الّلهم أشْهِد علی هؤلاء القوم! فقد برز الیهم غلام أشبه القوم خَلقًا و خُلقًا و مَنطقًا برسول اللهّ. علی اکبر به میدان رفت، جنگید تا آن که شامیان از دست او به ناله و فغان آمدند.علی اکبر که جراحات فراوانی برداشته بود، به سوی پدر بازگشت و اظهار کرد: چندان تشنه است که نزدیک است از تشنگی بمیرد! امام حسین ـ علیه السلام ـ گریه کرد و فرمود: عزیزم! قدری دیگر بجنگ؛ به زودی از دست جدّت سیراب خواهی شد. علی اکبر حمله کرد تا کشته شد.
8 . عبداللّه بن الحسن بن علی ـ علیه السلام ـ : مادر وی دختر سلیل بن عبدالله(برادر جریر بن عبدالله بجلی) بود. به نقل از امام باقر ـ علیه السلام ـ قاتل وی حرملة بن کاهل اسدی بوده است. ابن اعثم از رجز و شهادت او یاد کرده است؛
ان تُنْکرونی فأنَا فَرْع الحسن
سبْطُ النبیّ المصطفی و المؤتمن
9 . جعفر بن حسین بن علی.
10 . ابوبکر بن الحسن بن علی: دو نفر اخیر به دست عبدالله بن عُقْبة الغنوی کشته شدند. روایت امام باقر ـ علیه السلام ـ در باره ابوبکر بن حسن نیز چنین است. عُمَری نسّابه، عالم قرن پنجم نوشته است که ابوبکر کنیه عبدالله بنحسن بوده که در کربلا کشته شد و خونش در بنی غنی است و حسین بن علی ـ علیه السلام ـ سکینه را به عقد وی درآورده بود.
11 . عبدالله بن حسین: (فرزند رباب دختر امرؤالقیس) توسط حرمله کاهلی از طایفه بنیاسد کشته شد. ابن سعد در جای دیگری در باره عبدالله نوشته است: کودکی از کودکان حسین دوید تا آن که در دامان امام حسین ـ علیهالسلام ـ نشست؛ در این وقت مردی تیری انداخت که به گلوی او اصابت کرد و او را کشت. در این وقت حسین گفت: الّلهم انّ کنْتَ حبسْتَ عنّا النّصر،فاجعَلْ ذلک لما هو خیر فی العاقبة و انْتَقِم لنا من القوم الظّالمین.
بلاذری هم از عبدالله بن حسین یاد کرده است که حرملة بن کاهل والبی تیریبر او انداخت و او را کشت. ابومخنف مینویسد: زمانی که حسین بن علی نشست (و نتوانست روی پا بایستد و نبرد کند) کودکی به سمت وی آمد و روی زانوی آن حضرت نشست که گویند عبدالله بن حسین بوده است. ابومخنف میگوید: عقبة بن بشیر اسدی به من گفت: امام باقر ـ علیه السلام ـ به من فرمود: یک خون از ما در میان شما بنی اسد هست. من گفتم: خدای شما را رحمت کند، گناه من چیست؟ و آن خون کدام است؟
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: کودکی از حسین به سوی او آمد و در دامن او نشست؛ در همان حال یکی از شما بنیاسد تیری انداخت و او را کشت. امام حسین ـ علیه السلام ـ خون را گرفت و وقتی دستش پر شد، آن را به آسمان پرتاب کرد و گفت: خدایا اگر نصرت خود را بر ما نفرستادی این را در جایی که خیر است قرار ده و انتقام ما را از ستمکاران بگیر.
ابن سعد جای دیگری از فرزند سه ساله امام حسین ـ علیه السلام ـ یاد میکند که در جریان تیرباران عمومی دشمن به سمت امام حسین ـ علیه السلام ـ میآمد، و آن گاه که تیرها از چپ وراست حضرت رد میشد، تیری به اینکودک اصابت کرد. کسی که تیر زد عقبة بن بشر اسدی بود.
به احتمال آنچه درباره عبدالله بن حسین گفته شده، مربوط به کودکی از امامحسین ـ علیه السلام ـ است که در برخی از منابع، همان علیّ بن الحسینالاصغر است که میان شیعیان به همین نام شهرت دارد. اما نقلی که در میان شیعه رایج است، از فتوح ابن اعثم گرفته شده و در مآخذ کهن دیگر نیامده است.
ابن اعثم مینویسد: در این وقت برای حسین کسی نماند جز یک بچه هفت ساله و بچه شیرخوار دیگر. امام حسین ـ علیه السلام ـ نزدیک خیمه آمد و گفت: این طفل را به من بدهید تا با او وداع کنم. بچه را گرفت، او را بوسید و گفت: ای فرزندم! وای بر این مردم، وقتی که در قیامت، خصم آنان محمد باشد.
در این وقت تیری زدند که به گلوی علی اصغر خورد. امام حسین ـ علیهالسلام ـ از اسب پایین آمد؛ با شمشیر خود جایی را حفر کرده، بر او نمازخواند و دفنش کرد. بعد ایستاد و اشعاری خواند که هفده بیت است! یعقوبی اشارهای اجمالی به این رخداد دارد. وی مینویسد: طفلی را که همان ساعت متولد شده بود! به دست امام حسین ـ علیه السلام ـ دادند تا در گوش او اذان بگوید.
در همان حال تیری آمد و در گلوی آن بچه فرو رفت. امام حسین ـ علیهالسلام ـ تیر را درآورد و گفت: واللّه لانت أکرم علی اللّه من النّاقة؛ به خداسوگند ارزش تو از ناقه (صالح) بیشتر است. در ارشاد شیخ مفید در این باره مطلبی نیامده است. عمری نسابه، عالم علوی نسب شناس قرن پنجم هجری نیز دو علی برای امام حسین ـ علیه السلام ـ میشناسد. علی اکبر که در طف به شهادت رسید و علی اصغر یعنی امام سجاد ـ علیه السلام ـ که زنده ماند.
به هر روی، این که عبدالله بن الحسین، یعنی همان که به گفته مورخان در دامان پدر در کربلا توسط حرمله تیر خورد و به شهادت رسید، همان علی اصغر باشد، کاملا محتمل است؛ به ویژه که نامگذاری به «علی» بیش از آن که نام کودک باشد، برای تیمّن و تبرّک به نام جدشان بود که برای فرزندان بکار میرفت و همزمان میتوانست نام عبدالله را نیز داشته باشد. البته این یک احتمال است. شیخ مفید از عبدالله بن حسن بن علی یاد کرده است که در وقت تنهایی امام حسین ـ علیه السلام ـ به سوی آن حضرت دوید. امام حسین ـ علیهالسلام ـ از زینب (س) خواست تا او را نگاه دارد؛ اما کودک گفت که از عمویش جدا نمیشود.
وقتی ابجر بن کعب خواست شمشیری به امام بزند، کودک دستش را بالا آورد. شمشیر به دستش خورده، قطع شده و به پوست آویزان شد. این روایت در لهوف نیز آمده و در تصریح شده است که حرملة او را که در دامان عمویش نشسته بود، با تیر زد. در زیارت ناحیه مقدسه هم آمده است: السلام علی عبداللّه بن الحسن الزّکی لعن الله قاتله و رامیه حَرْملة بن کاهلالاسدی. آیا ممکن است عبدالله بن حسین، همان عبدالله بن حسن باشد؟ در رساله فضیل رسان ـ از اصحاب امام باقر و صادق 8 ـ که فهرست شهدای کربلاست از عبدالله بن الحسین و عبدالله بن الحسن هر دو یاد شده است.
12 . قاسم بن حسن: وی توسط سعید بن عمرو ازْدی کشته شد. ابن سعد مینویسد: این بچه در حالی که پیراهنی پوشیده بود و کفشی بر پا داشت که بند لنگه چپ آن پاره شده و به پایش آویزان بود، به میدان آمد. عمرو بن سعیدازدی[!] بر او ضربتی زد که وی افتاد و در همان حال عمویش را صدا زد. امامحسین ـ علیه السلام ـ بر عمرو حمله کرد و عمرو که دستش را بالا آورده بود تا از خود دفاع کند، دستش از مرفق قطع شد.
در این بین، کوفیان برای نجات عمرو هجوم آوردند که در اثر این هجوم و فشار عمرو زیر دست و پای اسبان کشته شد. امام حسین ـ علیه السلام ـ بالای سر قاسم ایستاد و گفت: عزّ علیعمِّک أن تدعوه فلایُجیبک، أو یُجیبک فلا یَنْفعک. بر عمویت دشوار است که او را صدا بزنی و نتواند پاسخت را بدهد، یا اگر پاسخ دهد، سودی برای تو نداشته باشد. آن گاه امام حسین ـ علیه السلام ـ دستور داد تا قاسم را به خیمهآورده، نزد بدن علی اکبر گذاشتند.
ابومخنف گزارش شهادت قاسم را از زبانحُمَید بن مُسلم اَزْدی، مفصّلتر آورده است: نوجوانی به میدان آمد، صورتش چون ماه؛ در دستش شمشیر، پیراهن بر تن و کفشی که بند تای چپش باز بود،بر پا داشت. عمرو بن سعد بن نفیل گفت: من به او حمله میکنم.
حُمَید گوید: به او گفتم: سبحان الله! چرا تو؛ کسانی هستند که از تو کفایت میکنند. گفت: بهخدا به او حمله میکنم. وی حمله کرده، شمشیری بر سر آن نوجوان نواخت.غلام با صورت به زمین افتاد و عمویش را صدا کرد. حسین مانند شیری خود را بالین او رساند. آن حضرت ضربتی حواله عمرو کرد و زمانی که عمرو دستش را جلوی شمشیر گرفت، از مرفق قطع شد.
فریادی کشید و کوفیان آمدند تا او را از دست امام حسین ـ علیه السلام ـ نجات دهند که در آن حیص وبیص زیر پای اسبان کشته شد. حسین بر بالین آن نوجوان آمد، در حالی که پاهایش را تکان میداد و روی زمین میکشید. امام حسین ـ علیه السلام ـ گفت: دور باشند از رحمت خدا مردمانی که تو را کشتند. در قیامت کسی جز جدّ تو خصم آنان نخواهد بود.
بعد گفت: عزّ واللّه علی عمّک أن تدعوه فلایُجیبک أویُجیبک ثم لایَنفعک. آن گاه وی را در بغل گرفت و سینه او را به سینهاش چسباند. سپس وی را آورد و نزد فرزندش علی اکبر و دیگر کشتههایی که از اهل بیتش در آنجا بودند، گذاشت. پرسیدم: این نوجوان که بود؟ گفتند: قاسمبن حسن بن علی بن ابیطالب.
13 . عون بن عبدالله بن جعفر: توسط عبدالله بن قُطْبة الطائی کشته شد. بلاذری هم میگوید که عون توسط عبدالله بن قطبه کشته شد. دینوری از عدی [عون] ابن عبدالله بن جعفر یاد کرده که به دست عمرو بن نهشل کشته شده است. مادر عون بنا به نقلی «جمّانه» دختر مسیب بن نجبه فزاری و بنا به نقل دیگر، زینب دختر علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ بوده است.
14 . محمد بن عبدالله بن جعفر: توسط عامر بن نهشل تمیمی کشته شد.
ابن سعد میگوید: دو فرزند عبدالله بن جعفر به همسر عبدالله بن قطبة الطائی پناه بردند، در حالی که بالغ نبودند. عمر بن سعد اعلام کرده بود: هر کس سریبیاورد هزار درهم خواهد گرفت. عبدالله بن قطبه به منزل رفت. همسرش بهاو گفت: دو کودک به ما پناه آوردهاند، دوست داری منت بر آنان بگذاری و آنان را به مدینه به خانوادهشان بسپاری؟ گفت: آری به من نشانشان ده.
وقتی آنان را دید، سرشان را از تنشان جدا کرد و سرها را نزد عبیدالله برد که چیزی به او نداد (و به روایت بلاذری حتی دستور ویران کردن خانهاش را هم داد!) اینهمان حکایتی است که شیخ صدوق برای فرزندان مسلم بن عقیل روایت کردهاست. بلاذری هم به روایتی دیگر به اختصار در دو سطر خبر این دو کودک راکه آنان را از عبدالله بن جعفر دانسته، مانند آنچه ابن سعد آورده، گزارش کرده است.
15 . مسلم بن عقیل بن ابیطالب: نماینده امام حسین ـ علیه السلام ـ در کوفه کهبه دستور عبیدالله بن زیاد در هشتم ذی حجه سال 60 کشته شد.
16 . جعفر بن عقیل: توسط بشر بن حَوَط همدانی یا عروة بن عبدالله خثعمی کشته شد. بلاذری نفر دوم را قاتل جعفر دانسته، و دینوری هم مینویسد: عبدالله بن عروه خثعمی با تیری او را کشت. روایت امام باقر ـ علیه السلام ـ نیز چنین است.
17 . عبدالرحمان بن عقیل توسط عثمان بن خالد بن اسیر جهنی و بشْر [بشیر] بن حَوَط قایضی کشته شد. در انساب نام قاتل، نشر بن شوط عثمانی ضبطشده است!
18 . عبدالله اکبر بن عقیل به دست عمرو بن صبح الصّدائی کشته شد. مدائنی قاتل او را عثمان بن خالد جهنی و مردی از همدان دانسته است.
19 . عبدالله بن مسلم بن عقیل: توسط عمرو بن صبح (صبیح) الصّدائی یا اسیدبن مالک حضرمی کشته شد. این سخن ابن سعد است. در حالی که بلاذری ودینوری نوشتهاند: عمرو بن صبیح الصیداوی (به تفاوت نام پدر و لقب او توجه کنید) او را با تیر زد و پس از آن مردم کوفه بر سر عبدالله ریخته وی را کشتند.
ابومخنف پس از خبر شهادت علی اکبر مینویسد: عمرو بن صبیح صدائی عبدالله بن مسلم را با تیر زد، به گونهای که دستش با تیر به صورتش چسبید. پس از آن تیر دیگری بر قلب او زد. بلاذری از رقاد الجنبی یاد کرده است که بعدها میگفت: یکی از جوانان آل حسین را چنان تیری زدم که همان طور که دستش روی صورتش بود، دستش به صورتش چسبید و پس از بیرون کشیدهشدن تیر، هنوز نوک تیر یعنی پیکان آن در صورتش باقی مانده بود.
20 . محمد بن ابیسعید بن عقیل توسط لَقیط بن یاسر جُهَنی کشته شد. دینوری نام او را محمد بن عقیل بن ابیطالب یاد میکند که لقیط بن ناشر جُهَنی با تیر او را کشته است.
21 . مردی از آل ابولهب و طبعا هاشمی که نامش روشن نشد.
22 . ابوالهیّاج از نوادگان ابوسفیان بنحارث بنعبدالمطّلب که شاعر هم بوده در کربلا به شهادت رسیده است.
23 . سلیمان غلام آزاد شده امام حسین ـ علیه السلام ـ که به دست سلیمان بنعوف حضرمی کشته شد. پیش از این گذشت که وی حامل نامه امام به شیعیان بصره بود، و در آنجا به دستور ابن زیاد کشته شد.
24 . مَنْجح (یا مُنْجح) غلام آزاد شده امام حسین ـ علیه السلام .
25 . عبدالله بن بُقْطر برادر رضاعی امام حسین ـ علیه السلام ـ که در کوفه از فراز قصر به پایین افکنده شد و به شهادت رسید.
تا اینجا نام افرادی بود که ابن سعد یاد کرده بود. اما برخی نامهای دیگر:
26 . عبیدالله بن عبدالله بن جعفر: ابوالفرج اصفهانی به نقل از نسابه معروفیحیی بن حسن علوی میگوید: وی نیز در طف همراه امام حسین ـ علیها السلام ـ به شهادت رسید.
27 . محمد بن مسلم بن عقیل: بنا به روایت ابوالفرج، به نقل از امام باقر ـ علیهالسلام ـ قاتل وی ابوجرهم اَزْدی و لقیط بن ایاس جهنیبودهاند.
28 . علی بن عقیل بن ابیطالب: ابوالفرج روایتی در باره شهادت وی در کربلاآورده است. وی در جای دیگری، به نقل از محمد بن علی بن حمزه، خبری درباره کشته شدن ابراهیم بن علی بن ابیطالب در کربلا آورده و افزوده است که در هیچ کتاب نسبی یادی از او نیافته است.
29 . عبیدالله بن علی بن ابیطالب: خلیفة بن خیاط به نقل از «ابوالحسن» آورده که وی با امام حسین ـ علیه السلام ـ در کربلا شهید شد. مادر وی، رباب دختر امریء القیس بوده است. گفته شده که این سخن خطاست، زیرا وی در یوم المذار به دست اصحاب مختار کشته شد!
منبع مطلب : www.tabnak.ir
مدیر محترم سایت www.tabnak.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
مشرق نیوز
به گزارش مشرق، حجت الاسلام رسول جعفریان استاد تاریخ دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان روایت جاحظ: چه کسی حسین بن علی (ع) را به شهادت رساند؟، به کندوکاو در پاسخ به این سوال پرداخت:
عمرو بن بحر جاحظ (۱۶۰ ۲۵۵)، ادیب، متکلم و مورخ زبردستی است، و اینجا، ضمن چند سطر، روایت خود را درباره قاتل امام حسین (ع) بیان کرده است. بخشی از آن تازه است، اما دو نکته هم در آن هست: اول درباره نام «یزید بن خولی» است که باید «خولی بن یزید [اصبحی]» باشد. دوم درباره خوابی درباره شمر که اینجا میگوید امام حسین (ع) خواب دید، اما منابع دیگر آن را منسوب به پیامبر میدانند که خواهیم آورد. جاحظ این متن را در کتاب «البرصان و العرجان و العمیان و الحولان» جاحظ (ص ۱۲۸) آورده است.
قال الحسین بن علی بن أبی طالب رحمة اللّه علیه قبل أن یقتله بلیلة: إنّی رأیت فی المنام کأنّ کلبا أبقع یلغ فی دمائنا، فعبّرتُه هذا الأبرص الضّبابی؛ یعنی شمر بن ذی الجوشن.کان الرئیس فی قتل الحسین بن علی، و المَلِک یزید بن معاویة، و کان أمیر العراق الذی جهّز الجیش و عَقد اللواء عبید اللّه بن زیاد، و کان صاحب الجیش و أمیر الجماعة عمر بن سعد، و کان قائده الأکبر شمر بن ذی الجوشن، و کان الذی تولّی قتله یزید بن خولیّ، و الذی حفظ ظَهر [خولی بن] یزید حتّی نزل إلیه و حزّ رأسه سنان بن أنس.
حسین بن علی بن ابی طالب رحمة الله علیه، شبی قبل از آن که شمر او را بکشد، گفت: در خواب دیدم که سگی [پیسه ای] پنجه در خون ما انداخته است. آن را به این ابرص ضبابی، یعنی شمر بن ذی الجوشن تعبیر کردم. رئیس در قتل حسین بن علی و پادشاه وقت یزید بود. امیر عراق که لشکر را تجهیز و تدارک کرد و پرچم را بست، عبیدالله بن زیاد بود. فرمانده سپاه و امیر جماعت، عمر بن سعد بود. قائد بزرگ آن سپاه شمر بن ذی الجوشن بود. کسی که کار قتل امام حسین را بر عهده گرفت، خولی بن یزید بود. کسی که پشت یزید را گرفت تا بر حسین فرود آمد و سر او را جدا کرد، سنان بن انس بود.
زبیر بن بکار (م ۲۵۶) معاصر جاحظ، به نقل از جعفر بن محمد (ع) خواب را از پیامبر (ص) دانسته که شصت سال بعد، تعبیر شده است: کسی از امام صادق پرسید: چه قدر تعبیر یک خواب میتواند به تأخیر افتد؟ حضرت این حکایت را نقل کرد: فقال: رأی رسول اللّه- صلی اللّه علیه و سلم- کأنّ کلبا أبقع یلغ فی دمه، فکان شمر بن ذی الجوشن قاتل الحسین علیه السلام ذلک، و کان أبرص، و کان تأویل الرؤیا بعد ستین سنة [اخبار الموفقیات: ص ۱۶۷ ۱۶۸، این روایت جعفر بن محمد صادق (ع) در «نوادر الرسائل» مدائنی «م ۲۲۴» ص ۱۴۳ هم آمده است؛ همین طور بهجة المجالس ابن عبدالبر: ۳/۱۴۹.]
منبع مطلب : www.mashreghnews.ir
مدیر محترم سایت www.mashreghnews.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
امام حسین (ع) ویارانش در چه تاریخی ودر کجا به شهادت رسیدند؟
سه مورد از ویژگی های حضرت ابراهیم را بیان کنید
امان حسین یارانش در روز به شهادت رسیدند
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
امام حسین علیه السلام در چه روزی به شهادت رسیدند؟ مگه عاشورا نیست