انشا در مورد امام زمان کلاس پنجم
انشا در مورد امام زمان کلاس پنجم را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
انشا در مورد امام زمان | ۱۴ انشا درباره حضرت مهدی (ع) و نیمه شعبان
انشا در مورد امام زمان | ۱۴ انشا درباره حضرت مهدی (ع) و نیمه شعبان
انشا در مورد امام زمان عجل الله فرجه الشریف: در آستانه فرا رسیدن نیمه شعبان و تولد امام زمان (عج) ، ۱۴ انشا با موضوعات مختلف از قبیلی ، تولد ، امامت ، انتظار و ظهور حضرت مهدی علیه السلام در این نوشته گرد آوری کرده ایم که با عشق و ارادت به محضر ایشان تقدیم حضور شما می کنیم ، با ما همراه باشید.
انشا امام زمان عج
انشا درباره امام زمان (عج) شماره یک
موضوع انشا : نامه ای به امام زمان (عج) – به زبان کودکانه
سلام امام زمان من …. هستم و این نامه را برای شما مینوسم تا با شما حرف بزنم .
سلام . اسم من …. است و … سال دارم .
من دلم برای شما خیلی تنگ شده است وبرای همین به شما نامه می نویسم .
مادرم می گوید نام شما مهدی است و لقب شما قائم است .
اگر چیزی از شما بخواهم شما از خدا می خواهید تا به آرزویم برسم.
چه خوب است که آدم با کسی درد و دل کند.
توی دل من یک عالم حرف است که می خواهم به شما بگویم.
دلم می خواهد تمام مریض ها خوب شوند.
امام زمان دل تمام بچه های خوب را شاد کنی.
چون خیلی مهربانید من از شما یک خواهش بزرگ دیگر هم دارم .
خواهشی که برایم خیلی مهم است.
من از شما می خواهم که یکی از سزبازهایتان باشم ، برای من دعا کنید ،
ظهورتان را هرچه زودتر نزدیک تر کنید.
مرا در درس هایم کمکم کنید،
در روز قیامت اعمال نامه ی من را در دست راستم بگذار تا به بهشت بروم .
یا امام زمان من شما را خیلی دوست دارم من را فراموش نکنید.
با شما خداحافظی می کنم.
امام زمان همیشه در کنار انسان های خوب و مومن است و ما میتوانیم همه حرف های خود را به او بزنیم و از او کمک بگیریم و دعا های خود را به او بگوییم.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره دو
موضوع انشا : مهدی جان ظهور کن … ( کوتاه و به زبان ساده )
یک جمعه دلگیر قلم را دست میگیرم و برای امام زمانم انشا مینویسم …
سلام ای مهدی غایب، سلام ای چهاردهمین معصوم، سلام ای عزیز نرگس.
با که همه در انتظار دیدنت بیقرار اند ای تک ستاره ی بهشت .
حسرت به دلمان نگذار به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحظه ی آمدنت را بدانیم.
خودت می دانی ای مهدی زهرا که چه آدم ها آرزوی دیدنت را داشتند.
من جمعه ها وقتی دلم میگرد این شعر را خودم زمزمه میکنم. :
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ، چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی.
امیدوارم که زودتر بیایی که با آمدنت همه جا را سرسبز گلستان می کنی .
بیا یی و ما را از این همه ستم رهایی دهی.
میدانی جز ظهورت ای گل زهرا به خدا حاجتی ندارم.
ای مهدی ظهور کن . دوستت دارم .
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره سه
موضوع انشا : امام زمان ، ای مسافر غریب
آیا زمانی فرا خواهد رسید که باور کنیم در همین نزدیکیها چشمهای نگرانی زندگیامان را هر روز مرور میکند؟
چشمانی مضطرب، که منتظر است تا با خوب شدن ما دلخوشانه پا در رکاب ظهور نهد.
بیاییم صادقانه یک بار هم شده بینیرنگ دست بر آستان نیازش بریم و شرمگینانه بگوییم
اگر چشم به راه خوب شدن مایی تا بیایی چنین نخواهد شد؛ تا چنینیم.
پس خود از خدا بخواه چنان شود.
تو خود خوب میدانی که امواج پرتلاطم و سهمگین فتنههای آخرالزمانی
میرود تا آخرین باقیماندههای این بنیان را ببرد.ا
ای عزیز! بر ما ببخش که چه بسیار دروغگویان لافزن شدهایم.
آیا باورکردنیست با وجود دهها و صدها و هزاران مؤسسه و مرکز و بنیاد و محفل و شیفته،
همچنان گرد غریبی بر روی شما باشد؟!
چه کسی باور میکند؟
چه گناهی دارند جوانان علاقهمند به تو
که نمیتوانند بلندای عظمت تو را در فراز منارههای مسجدی به نام تو جستجو کنند؟
چه تقصیری دارند نوجوانان عزیزی
که آنها را به این پندار واداشتهاند که نور معرفت تو را در ژرفای چاه عریضه جستجو کنند؟
ای مسافر غریب!
نمیخواهم دردی بر دردهای تو باشم که این دلگویههای دل دردمندست.
و نه زخمی بر دل دوستان راستین تو، که حساب آنها، نیک میدانم از این خطابها جداست.
خود خوب میدانیم آنچه بر ما میرود، نه یاد تنهاییهای غریبانه تو،
که رفع نیازهای پست دنیایی ماست.
و این هجوم، نه برای آزادی تو از زندان غیبت، که برای رفاه بیشتر خود است.
به راستی کدام یک از ما مدعیانیم که آمدن تو را آنگونه که واقعیت خواهد یافت، برتابیم؟
تا چه حد خود را برای آن آمدن، مهیا ساختهایم؟…
و ما آ یا هرگز به این فکر کردهایم گریههای نیمه شب آن مسافر غریب برای چیست؟
بیگمان بخشی از آن مویهها برای بی وفایی ماست.
او میگرید؛
اما نه برای عریضههای چاهها؛ که برای گرفتارآمدگان در چاههای خود خواهی.
او میگرید؛
اما نه برای فرو غلطیدن جوانان در ورطههای گمراهی که برای سکوت دانشمندان.
مینالد .
اما نه برای خود که برای ما…
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره چهار
موضوع انشا : نیمه شعبان ( به زبان ادبی )
با قلبی مالامال از غم دلتنگی ات ولادتت را شادباش میگویم
و با قلم منظرم چند سطر به محضرتان پیشکش میکنم.
امروزعالم در حال سرور است. آسمانیان هم در شادمانیاند همه به هم تبریک میگویند و بر سر هم شکلات و نقل میریزند. امروز روز تولد امام زمانمان است، کسی که در نبودنش نیز هست و به اذن خداوند ما را هرگز رها نکرده است و ما هر روز و هر ساعت و حتی هر ثانیه در آرزوی زیارت رخ چون خورشیدش، دست بر آسمان داریم و در محمل نیاز، از پروردگار بلند مرتبه، ظهور پرشکوه او را تمنا میکنیم.
عزیز دل زهرا ای نور چشمان پیامبر و علی تو را که مقصد و مقصود همه مایی. همه عالم برای آمدنت لحظه شماری میکنند. همه جانهای خسته تو را میخواند و دعای خیر عاشقان و منتظران تعجیل در ظهورتوست تویی که آسمانیان به تعظیمت نشستهاند و زمینیان از فراقت در سوز کز کردهاند. آری همه تو را میخوانند تویی که تمنای عالمی.
امام ما! بیا که احساس نیازمند توست. پرندهها در سلام صبحگاه خود تو را میخوانند و گلها به امید نوازشت رخ مینمایانند. بیا که دستهای نا توان ما در آرزوی یاوری تو مولا، شب و روز از گونههامان قطرات شبنم را بر میچیند و لطافت باران را به جادههای عشق میپاشد، بلکه گلستانی بسازد از گلهای ناز و اطلسی که فرش راهت باشد و خاک قدمت. بیا که زمین تشنه محبت و سلام توست و زمان در نقطه انتظار ایستاده است.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره پنج
موضوع انشا : آشنایی با امام زمان (عجل الله فرجه)
با نام خدا انشای خود را در مورد زندگی امام زمان عجل الله فرجه آغاز میکنم .
امام زمان ما، حضرت مهدی (عج) نام دارد که از نظر ها پنهان است ولی حضور دارد. ایشان ما انسان ها را می بیند و بنابر سخن امام علی (ع) ایشان به مردم سلام می دهند. ( حضرت علی علیه السّلام فرموده اند : حجت خداوند در میان مردم حضور دارد ، از معابر و خیابان ها عبور می کند به نقاط مختلف جهان می رود ، سخن مردم را می شنود و برجماعت مردم سلام می کند. می بیند و دیده نمی شود؛ تا این که زمان ظهور و وعده ی الهی و ندای آسمانی فرا می رسد. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی (علیه السّلام) و پیروان اوست.)
امام مهدی (عج) دوازدهمین امام شیعیان است که به فرمان خداوند غایب شده است و به اذن خدا هم ظهور خواهد کرد. غیبت ایشان به معنای عدم حضورشان نیست؛ تنها دیده ها نمی تواند ایشان را درک کند اما هنگامی که به اذن خداوند ظهور کنند، هم دیده ها به جمال ایشان نورانی خواهد شد و هم می توان حضورشان را درک کرد.
امام زمان (عج) آخرین امام شیعیان است و هر لحظه به اذن خداوند تظاره گر اعمال شیعیان می باشد. خوشا به حال آنانی که در زمان غیبت امامشان هم چنان از او پیروی می کنند و خود را برای ظهور ایشان آماده می سازند؛ ظهوری که با آن ظالمان و ستمگران جهان شکست خواهند خورد و عدالت سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.
چه لحظه ی زیبایی است زمانی که خبر ظهور امامت را بشنوی و مشتاقانه برای دیدار و بیعت با او دوان دوان قدم برداری. بدا به حال کسانی که امام زمان را قبول نداشته و امیدی به ظهور ایشان ندارند؛ چهره آشفته و شکست خورده ی اینگونه افراد با ظهور آن حضرت دیدنی تر خواهد شد!
در پایان انشای خود را با این حدیث زیبا و مهم از پیامبر اکرم به پایان میبرم که می فرمایند:
هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد ، همانند مردن زمان جاهلیت مرده است.
ما هم چنان منتظر امام غایبمان هستیم. اللهم عجل لولیک الفرج
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره شش
موضوع انشا : بهار و ظهور امام زمان – متن ادبی
مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد.ای صد حیف که تو بهار بودی ومن بی تو هر فروردینم دی بودو نمیدانستم.
صادق «ع» آل محمد«ص» فرموند:
نوروز و اول بهار روزی است که ما توقع فرج حضرت مهدی «عج» را داریم.
کودک که بودم پدرم جمعه ها صبح درب خانه را آب و جارو میکرد تا اگر مولا ازآن حوالی عبور کند
و نو روز هر باره این حس را درمن زنده می کند
مردمی را میبینم که سراسر شوق و شورند ، خانه تکانی می کنند و لباسهای نو برتن
اما برای چه ؟ برای که ؟
اینان منتظرند تا بهار شود ؟
سالهاست می اندیشم که هنگام بهار مگر چه می شود که آن گونه به هم می ریزیم ،
مهربان می شویم، به سراغ هم میرویم و از همه ی مهمتر منتظر می شویم
انتظار …
سالهاست به لحظات سال تحویل و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو
همه ی ساکتند و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم!
و هرساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!!
کجایی ای ربیع الأنام و نضره الأیام
نمیدانم ، شاید از گذشته به ایرانیان آن گونه آموختند تا رزمایش ظهور برگزار کنند
وصد حیف که ره گم کردیم و انتظار خورشید را کشیدیم و حال آنکه تو خود خورشید بودی و ما ندانستیم.
ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد و همه ی باهم زمزمه میکردند دعای عهد و ندبه و فرج را
و ای کاش هفت سین مان را در جمکران می گستردیم
ودر آن به جای سفره ، «سجاده ای» می انداختیم به گستردگی زمین
و«ستاره ای» از آسمان به زیر می کشیدیم به یاد تو
و «ساعتی» برای شمار ثانیه هایی که بی تو گذشت
و «سدر» رابه یاد سدره المنتهی مصطفی «ص» بر سجاده می ریختیم!
و «سیصد و سیزده سرباز» و «سلاحی» به نشان پایبندی بر سوگندی که با تو بسته ایم
تا خونی که در رگهایمان است نذر تو باشد که چه نیکو در عهد آموختیم بسراییم
«شاهِراً سَیْفی ، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبّیاً دَعْوَهَٔ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی »
و با شمیشر آخته ، و نیزه لخت ، پاسخ گویان به ندای آن خواننده بزرگ در شهر و بادیه ایم.
و سین ششم سجاده مان را از خدا می خواهیم تا «سرمه» کشد چشمانمان رابه وصال دیدارش
و شنوا سازد شنوایی مان رابه نوای انا المهدی
اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَهَٔ الرَّشیدَهَٔ ، وَ الْغُرَّهَٔ الْحَمیدَهَٔ وَ اکْحُلْ ناظِری بنَظْرَهٔ منِّی اِلَیْهِ
و سین هفتم را نیز من بر این سجاده می نشانم « درود علی آل یاسین».
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری «عج» که صد البته نزدیک است.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره هفت
موضوع انشا : دلنوشته هایی با حضرت مهدی علیه السلام
مولای من سلام چند صبح آدینه ایست که برای دیدن سیمای پرفروغ تولحظه ای چشمان منتظرم را به هستی نبسته ام؛ تا شاید جمعه ای را با سیمای فروغین تو آغاز بنمایم.
کاش می آمدی وپرده از خوبی ها و زیبایی ها بر می داشتی و با لبخند زیبای خود گیتی را واژگون می ساختی.
مولای من سرور من ای کاش بودی وبانغمه دلنشین حقانیت خویش دنیای تیره و تار بشریت را معطر و مبارک می کردی. دلم می خواست شاپرکی داشتم تانامه های بی شمار قلبم را برایت می آورد تا به تعجیلت تسریع ببخشد. متن نامه ای که دیشب قلبم برایت نوشت اینگونه بود: مهدی جان سلام،من بنده ای از پروردگارت هستم که آسمان پر ستاره مهتابی را ملاک دوست داشتنت واقع کرده ؛ من همانم که شب را به امید ظهورت به صبح می رساند؛من کسی هستم که صبحگاه آدینه هیچگاه چشمان خسته ومنتظرم را نبسته و نمی بندم وهمان کسی که … دوست دارم ملائکه از قلب من مطلع باشند و پیغام های قلبم را به گوش و قلب شنوا و رحیمت می رساندند تا جمعه ای دیگر وجود وچشمانم به چهره روشن و نورانی تو منور می گردید.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره هشت
موضوع انشا : انشا در مورد نیمه شعبان – میلاد امام زمان (عج)
انشایم رابا نام خدا آغاز می کنم، با نام خدایی که وعده داده است که در نهایت زمین به دست بندگان خوبش اداره خواهد شد و ما منتظران رسیدن کسی هستیم که خلیفه خدا بر زمین خواهد بودو بهار رابه مردم هدیه خواهد کرد.
آری نیمه شعبان است روزی که مهدی موعود متولد شد و برای همیشه نور امیدی در دل مومنان روشن گردید. تا در تپش مدام زمین ونگاه زهرآلود زمان به امید طلب دستهای پر مهرش روزگار بگذرانند و بدانند کسی هست که خواهد آمد ودر ظلمت بی فردای این روزگار کس را از ناکس جداخواهد کرد و بر لبهای خشک زمین خواهد بارید.
امروز که سپیدیها همه ی در سیاهی دلهای آدمیان رنگ باختهاند؛ دیدگان زمین در انتظار اندکی سپیده دم بارانی ست. راه درازیست از این جا تا صداقت و زمین در انتظار است تا مردی بیاید از جنس آسمان تا با قدوم نازنینش جسورانه شقاوت را؛ خیانت را از هستی پاک کند. تا شب دریده شود و دیدگان آدمیان طلوعی از جنس عدالت رابه نظاره بنشینند.
همین امروز کاش که بیایی امروز که آدمیان صداقت رابه زیر آوار فراموشیها از یاد بردهاند؛ حالا که خاک از خون سرخ عدالت گلگون است؛ زمین در حسرت یک مرد میسوزد و ما در بین تمامی ظلمتها امروز شادیم و شیرینی و شربت است که دست به دست میشود و باد دانه های گرگرفته اسپند را از روی منقل فوت میکند. چرا که امروز نیمه شعبان است روز تولد توست، روز تولد امید.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره نه
موضوع انشا : سلام بر مهدی فاطمه
سال هاست بین ما ایستاده ای ، ما را می بینی و خجالت می کشی. می بینی که گناه در میان ما پرسه می زند و جنایت روی دوشمان نشسته است. می بینی که دلهامان با سیاهی فاصله ندارند. می بینی که شیطان، روی قلب ما سایه انداخته است. چقدر بی قراریم برای گناه کردن، چقدر ناتوانیم برای دیدن لبخند خدا.
چقدر تنهاییم وقتی که میان ما هستی و تو را نمی بینیم. سال هاست میان ما ایستاده ای. همه چیز را می بینی. می بینی که به لحظه ها رحم نمی کنیم. لحظه ها را بدون این که دریابیم پشت سر می گذاریم. ما قاتل لحظه هاییم. می بینی که با همه ی خوبی ها در افتاده ایم. می بینی و سر به زیر می اندازی؛ خجالت می کشی. سال هاست که میان ما ایستاده ای و همه چیز را می بینی و تحمل می کنی .تو آگاهی، تو از دل های بی طاقت ما آگاهی داری. تو از دل های سر به زیر ما که راه آسمان را گم کرده اند آگاهی داری. از فریادهای بی صدای ما آگاهی داری. از روزهای تکراری ما، از عمق شب های تار ما، از زورق به گل نشسته ی امیدمان آگاهی داری .
آگاهی های تو در همه ی کوچه ها جاری شده است. عرق شرممان را ببین! روزها می گذرد و مثل باد می رود. زمان، اعصاب دل ها را خرد کرده است و زمین، همین طور سرگیجه دارد و حیران است. از روزهایمان بوی ماندگی می آید. ما برای یکدیگر یکنواخت شده ایم. چقدر بی معناییم! چقدر در دفتر مشق زندگی مان غلط املایی داریم. یکی بیاید پنجره ی زنگ زده ی اتاقمان را باز کند. یکی بیاید برنامه ی روزانه مان را از سطر بنویسد، چرا هیچ کس نمی آید روحمان را با خودمان آشتی دهد؟
محله را بوی گند برداشته است. حالمان دارد به هم می خورد.
خجالت می کشی ولی باید شروع کرد. شرمنده ات کردیم، ولی باید کمکمان کنی. سلول های بدنمان هم از هم فراری اند. آن قدر بو می دهیم که نسیم از کنارمان نمی گذرد و هوا بی حوصله شده است مردیم از این همه بی خودی؛ از این همه نا آگاهی. با همه ی ماندگی و نادانی ام باز هم تو را می جویم.
تو را که صبرت زمان را انگشت به دهان کرده است.
سلام بر صبرت، سلام بر آگاهی ات.
سلام بر آمدنت…
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره ده
موضوع انشا : آرزوی ظهور امام زمان عجل الله فرجه
ظهور امام زمان (عج) یکی از آرزوهای من است. می دانید چرا؟ در این انشا میخواهم به شما بگویم چرا آرزو دارم هر چه زودتر مهدی فاطمه به میان ما بازگردد .
چون هروقت او بیاید ظلم و استکبار را بر می اندازد
و امنیت را در جهان به قدری برقرار می کند ک
ه اگر یک زن کیسه ای از طلا را روی سر خود گذاشته و از مشرق زمین به مغرب برود
هیچ اتفاقی برای او نمی افتد.
ما نیز خبر کشته شدن مردم رادر انقلاب ها از اخبار نمی شنویم.
عدالت نیز در دنیا برقرار می شود
و تعداد مردمی که به اسلام ایمان می آورند بیشتر می شود.
می دانید چرا؟
چون مردم از این همه قدرت خداوند به وجد می آیند.
خدایا از تو می خواهم که هر چه زودتر امام زمان (عج) ظهور کند. هم چنین از مردم جهان هم می خواهم که مبارزه با ظلم و استکبار را تا ظهور و پیروزی امام زمان (عج) ادامه دهند و لحظه ای غفلت نکنند و فریب پول و مقام و مذاکره را نخورند.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره یازده
موضوع انشا : انشا در مورد امام زمان و حضرت مهدی علیه السلام
مولای ما ! خنده بر لبهایمان خشکیده و غم همچون سایه ای شوم پرده سیاه خود را بر دلهایمان گسترانده .
تمام زندگیمان را زمستان سرد و بی روح مادیات فرا گرفته.
بیا وسبزی و طراوت حیات را به این سربازان آخرالزمانی ات هدیه کن.
ای نازنین !
دلمان برای یک جرعه می ناب لک زده .
گوشهامان از ضجه کودکان بی پناه و مو یه زنان داغدار و ناله مردمان ستم دیده پر شده است ،
دستهایمان خالی ست ، دیگر رمقی نمانده ، بیا.
بیا که برای نجات از این طوفان روزمرگی ، به کشتی امن تو نیاز است.
بیا که شکستن این بت جهل و غفلت فقط از ید تو بر می آید.
بیا که غلبه بر اژدهای مدرنیسم بدون عصای تو ممکن نیست .
بیا که جهان مرده را تنها نفس تو ممد حیات است!
جمعه ها می ایند و می روند.
دستهامان خالی ست ، دستی بر آرو دستمان بگیر.
بیا که دیگر طاقتی نیست، بیا.
به امید ظهورت، ای همیشه حاضر ….
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره دوازده
موضوع انشا : انشا کوتاه درباره امام زمان «عج»
از وقتی که یادم می آید حرف از آمدنش بود آمدن کسیکه می آید تا دنیایمان را گلستان کند. بعد ها که به مدرسه رفتیم هر صبح دعای فرج خواندیم تا بیاید، بیاید که دنیایمان از هر بدی پاک شود. همه ی فکر ذکرمان این بود که دعا کنیم که هر چه زودتر ظهور کند، تا بر پا شود عدل، ریشه کن شود ستم، پاک شود اشک چشم ستمدیده و یتیم.
هر نیمه شعبان کوی و برزن را چراغانی کردیم، شربت و شیرینی دادیم، تنها حرفی که زدیم، دعایی که کردیم، فقط از آمدن سرورمان بود. جشن های عروسیمان را طوری برنامه ریزی کردیم که در روز نیمه شعبان باشد.اما آقا هنوز هم نیامده ای، نکند رفتار ما، کردار ما و اعمالمان دلیل این همه ی غیبتت باشد.هیچ کدام به این فکر نکردیم که این بدی که میگوییم دلیلش خود ما باشیم. به این فکر نکردیم که عدلی که راجبش حرفش را می زنیم خودمال همه ی سعیمان را کردیم که در حد توان بر پایش کنیم.
نکند ظلمی که ازش دم میزنیم حرف و رفتاری باشد که با آن دلی شکسته باشد. به این فکر نکردیم رفتار من فرزند دلیل این همه ی غیبت باشد. اصلا توجه به این نکردیم که عروسی که نیمه شعبان بپا کردیم با آن همه ی تجملات نه تنها دل آقایمان را شاد نمی کند که دعایش بدرقه راه زندگیهایمان شود، بلکه ناراحت هم می شود.آقا جان هم اکنون که این متن را می نویسم به این فکر می کنم نکند دلیل این غیبتت با این همه ی دعا خود ما باشیم که گم شدیم در بین ساختمانهای آن چنانی و گوشی های مدل جدیدمان و چتهای شبانه در گروهها.
دیگر حتی دعای فرج صبحگاهی هم نمیخوانیم. نکند رفتارهایمان از روی عادت و نوعی تقلید بچه گانه است مانند دعا فرج سر صف که یکی میخواند ما تکرار می کردیم، از ته دل برای آمدنت دعای فرج نخواندیم.هم اکنون که مدرسه تمام شده و بزرگ تر آن دعا هم یادمان رفته است. دارم به این فکر می کنم که نکند مهم تر از انتظار آمدنت سرباز خوب بودن است، چه در زمان غیبت چه وقتی که با آمدنت جهانمان را گلستان میکنی.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره سیزده
موضوع انشا : انشا در مورد غربت و تنهایی امام زمان
این انشا در مورد نقش انسانها درباره علت تاخیر در ظهور امام زمان «عج» است…
« بسم الله الرحمن الرحیم »
چه فرقی میکند این که امسال هزار و صد و سی و نهمین سال غیبت باشد یا هزار و صد و سی و هشتمین سال، وقتی تمام این سالها با خون دل گذشته و تمام تفاوتش یکسال خون گریه کردن بیشتر یا کمتر است.
من نمیتوانم جشن های نیمه شعبان را در خود هضم کنم. یا حضرت نور؛ تنها ما هستیم که میتوانیم فرا رسیدن هزار و صد و چندمین اندوه نیامدنت را مصرّانه جشن بگیریم.
آدم چگونه شرکت کند در جشن هایی که با بهانه تو از گناه پذیرایی میکند؟ چطور می شود بهره برد از برخی شادی های غیر مجازی که قلب تو را نشانه رفته است؟ تو با این همه ی اشک آه چند صد ساله نیامدی؛ یقین دارم که با ساز و آواز هم نخواهی آمد.
این تنها از ما بر می آید که پشت شیشه ماشین هایمان بنویسیم: اللهم عجل لولیک الفرج، اما به میدان ولی عصر پشت کنیم توی بزرگراه انتظار! تنها ما میتوانیم در فراق سوال برانگیز تو، در کمال آرامش مولودی بخوانیم و ناز قدم های تو کف مرتب بزنیم. تنها ما میتوانیم نقل و شیرینی پخش کنیم و از خود نپرسیم که هم زمان با فرا رسیدن هزار و صد و چندمین نیمه شعبان بدون او، اولویت با جشن است یا عزا؟ کمی آن طرف تر در حوالی جنوب غرب دلهای اهل غروب؛ تازه زخم بنی هاشمیان سر باز میکند.
تازه حدیث غربت تفسیر می شود. من باور دارم که نیمه شعبان، جشن گرفتنی نیست. اعتقادم این است که در نیمه شعبان، بیش تر از عاشورا باید گریست. چرا تنها یک شب باید به یاد تو افتاد، که نامش شب نیمه شعبان باشد. چرا تنها یک نصفه روز باید دلتنگ تو بود که نامش غروب جمعه باشد. تو امام زمان ما هستی. تو امام کل زمانی، نه فقط امام نیمه شعبان و ولی عصر و امام غروب جمعه.
دنیا آن قدر ما را سرگرم خود کرده تا به قدر یک لحظه هم یادمان نیفتد که بالاخره چه شد؛ آمد آنکه باید بیاید، یا بازهم نیامد؟ فراق سرآمد یا هنوز آتش جدایی شعله ور است؟ ما دیگر فرصت نمیکنیم به برخی مسائل رسیدگی کنیم. گاهی می شود که حتی وقت سر خاراندن هم نداریم. اینروزها دلگرم چیزهای دیگر و سرگرم مسائل بهتری هستیم.
آقا جان نیمه شعبان رابا همه ی وجود و با قلبی مملو از سرور جشن میگیریم تا اردات و عشق خود رابه ساحت مقدست نشان دهیم. بعد از هر نمازمان دعای فرج میخوانیم .
خدا میداند که زمزمه های اللهم کن لولیک ما رنگ و بوی دیگری گرفته است و از عمق قلب ما برمی خیزد. احساس نیاز ما از لحن کلام ما پیداست اگر چه گناه و معاصی ما هم زیاد است و شاید دعای ما به آسمان نرود البته ناامید هم نیستیم. ناامید نیستیم از تو که اسوه همه ی فضیلت ها و خوبی هایی، تویی که سرچشمه همه ی پاکی ها و نجابت هایی، تویی که امام روشنایی ها و شرافت هایی، میخواهیم خودت برای تعجیل در امر فرجت دعا کنی، که فرجت روز رهایی و عزت و سربلندی همه ی مستضعفان و مظلومان زمین خواهد بودو روز خواری مستکبران عالم .
روزی که چشمان کم فروغ ما به جمال دل آرایت روشن شود بهترین و خواستنی ترین، روز خدا خواهد بود. تو از خدای مهربان تعجیل در فرجت را بخواه، ما هم بر سجاده عشق فقط همین را از خدا میخواهیم.
******************************************************
انشا درباره امام زمان (عج) شماره چهارده
موضوع انشا : دلنوشته به مناسبت نیمه شعبان
مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد
بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست همه ی گویند مگر جلوه یزدان آمد
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
آقای من! این جمعه هم گذشت.و چند روز دیگر جمعه هفته بعد میرسد و بازهم نیمه شعبان روز ولادت فرا میرسد. نزدیک نیمه شعبان قم حال و هوای دیگری دارد. کوچه ها آذین بندان شده. همه ی جا را ریسه میکشند. اهالی همه ی محله ها جلوی در خانه هایشان را آب و جارو میکنند. خیابان ها چراغانی میشود. خودرا برای جشن میلادت در نیمه شعبان آماده میکنند. و جمعه هفته دیگر خیل جمعیت از همه ی جای ایران که از همه ی جای دنیا به قم و جمکران سرازیر میشود.
و من چه بگویم. بگویم دلم گرفته. یا بگویم رو سیاهم. یا بگویم منتظرم. یا بگویم هنوز دلم را آب و جارو نکرده ام. چگونه بگویم. بخود بگویم یا به دیگران. آیا گوش دلم به این حرفها توجه میکند. کسیکه عمری زندگی میکند فقط برای زندگی کردن.نه خودرا میشناسد و نه زندگی را.همیشه گمان میکند که دارد زندگی میکند. اما کدام زندگی؟
اگر این حرفهای پریشان را نزنم چه کنم؟ شاید بتوانم کمی خودم را سبک کنم. هفته بعد هم میرود و نیمه شعبان هم تمام می شود و باز قم و جمکران خلوت میشود. ودر انتظار نیمه شعبانی دیگر. همه ی منتظرت هستند. اما من . من آیا منتظرت هستم؟ من چه کرده ام؟ کدام کوچه را جارو کرده ام؟ من حتی دل خودم را آب و جارو نکرده ام. کدام محله را ریسه بسته ام؟ من حتی دل خودم را ریسه نبسته ام. کدام خیابان را چراغانی کردم؟ سالهاست که چراغ دلم سوخته و درستش نکرده ام.
آقا جان اگر نیمه شعبان به مسجد جمکرانت نیایم چه کنم؟ تنها امیدم گمان میکنی غیر از مسجد جمکران توست؟ یا نه؟ آیا باید به چیز دیگری امید ببندم؟ تمام سال میآید و میرود. رمضان. محرم و صفر. رجب و شعبان.
ایام سرور و شادی یا عزاداری و عزای امامان و پیامبر و باقی صالحان آمد و رفت. من چه فرقی کردم؟ که حال نیمه شعبان برای من فرقی داشته باشد؟ اما در دلم چیزی میگوید نیمه شعبان فرق میکند. سالگرد ولادت امام حاضر و زنده ای است که امید زمین و زمان است. امامی که هزار و چهارصد سال عمر کرده و هزار و چهارصد سال در غیبت صبر کرده.
*****************************************************
منابع : پارس ناز ، تالاب ، دانش چی
منبع مطلب : delbaraneh.com
مدیر محترم سایت delbaraneh.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
انشا در مورد امام زمان (عج)
انشای زیبا درباره امام زمان (عج)
در این پست انشای زیبا درباره امام زمان (عج) قرار داده شده است. با دانشچی همراه باشید.
امام زمان ما، حضرت مهدی (عج) نام دارد که از نظر ها پنهان است ولی حضور دارد. ایشان ما انسان ها را می بیند و بنابر سخن امام علی (ع) ایشان به مردم سلام می دهند. ( حضرت علی علیه السّلام فرموده اند : حجت خداوند در میان مردم حضور دارد ، از معابر و خیابان ها عبور می کند به نقاط مختلف جهان می رود ، سخن مردم را می شنود و برجماعت مردم سلام می کند. می بیند و دیده نمی شود؛ تا این که زمان ظهور و وعده ی الهی و ندای آسمانی فرا می رسد. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی (علیه السّلام) و پیروان اوست.)
امام مهدی (عج) دوازدهمین امام شیعیان است که به فرمان خداوندغایب شده است و به اذن خدا هم ظهور خواهد کرد. غیبت ایشان به معنای عدم حضورشان نیست؛ تنها دیده ها نمی تواند ایشان را درک کند اما هنگامی که به اذن خداوند ظهور کنند، هم دیده ها به جمال ایشان نورانی خواهد شد و هم می توان حضورشان را درک کرد.
امام زمان (عج) آخرین امام شیعیان است و هر لحظه به اذن خداوند تظاره گر اعمال شیعیان می باشد. خوشا به حال آنانی که در زمان غیبت امامشان هم چنان از او پیروی می کنند و خود را برای ظهور ایشان آماده می سازند؛ ظهوری که با آن ظالمان و ستمگران جهان شکست خواهند خورد و عدالت سراسر جهان را فرا خواهد گرفت.
چه لحظه ی زیبایی است زمانی که خبر ظهور امامت را بشنوی و مشتاقانه برای دیدار و بیعت با او دوان دوان قدم برداری. بدا به حال کسانی که امام زمان را قبول نداشته و امیدی به ظهور ایشان ندارند؛ چهره آشفته و شکست خورده ی اینگونه افراد با ظهور آن حضرت دیدنی تر خواهد شد!
پیامبر اکرم می فرمایند: هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد ، همانند مردن زمان جاهلیت مرده است. هم چنان منتظر امام غایبمان هستیم. اللهم عجل لولیک الفرج
منبع مطلب : www.daneshchi.ir
مدیر محترم سایت www.daneshchi.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)
شش انشاء درباره امام زمان حضرت مهدی (عج)
شش انشا با موضوع امام زمان (عج) برایتان آماده کرده ایم که امیدواریم خوشتان بیاد، شما هم انشا خود را در مورد امام زمان (عج) در قسمت دیدگاه ها بنویسید تا دوستان استفاده کنند.
انشاء شماره یک
از وقتی یادم می آید همیشه پدر و مادرم آرزوی آمدنش را داشتند. نمی دانستم چه کسی خواهد آمد که آن ها آن قدر مشتاق او هستند حال که بزرگ شده ام با ظلم آشنا شده ام معنی شادی را می فهمم و می بینم و می شنوم که برادران و خاهرانم را چگونه از سر زمینشان فلسطین می رانند و جلوی فرزندی خانواده اش را به خاک و خون می کشند آرزو می کنم که هر چه زودتر بیاید و روزی که می آید به استقبالش خواهم رفت و از او خواهم خواست تا اجازه دهد من هم یک سرباز کوچکی از فراوان سرباز های بزرگش باشم.
روزی که بیاید….از شادی در کوچه ها و خیابان ها خوهم دوید و فریاد خواهم زد آمد نجات دهنده ی بشریت آمد…..
ودر همه جا گل خواهم گذاشت و از شادی بی نهایت از دیدنش اشک خواهم ریخت و می دانم که اشک شوق از دیدن او هم بی اندازه لذت بخش است …
او که اکنون با یادش همه ی وجودم مسرور می شود و بغض گلویم را می فشارد ……
خدایا ….. آیا تحمل آن همه شادی را از دیدن او خواهم داشت؟
انشا، شماره دو
مولای ما ! خنده بر لبهایمان خشکیده و غم همچون سایه ای شوم پرده سیاه خود را بر دلهایمان گسترانده . تمام زندگیمان را زمستان سرد و بی روح مادیات فرا گرفته. بیا وسبزی و طراوت حیات را به این سربازان آخرالزمانی ات هدیه کن.ای نازنین ! دلمان برای یک جرعه می ناب لک زده . گوشهامان از ضجه کودکان بی پناه و مو یه زنان داغدار و ناله مردمان ستم دیده پر شده است ، دستهایمان خالی ست ، دیگر رمقی نمانده ، بیا.
بیا که برای نجات از این طوفان روزمرگی ، به کشتی امن تو نیاز است. بیا که شکستن این بت جهل و غفلت فقط از ید تو بر می آید.بیا که غلبه بر اژدهای مدرنیسم بدون عصای تو ممکن نیست .بیا که جهان مرده را تنها نفس تو ممد حیات است!
جمعه ها می ایند و می روند. دستهامان خالی ست ، دستی بر آرو دستمان بگیر. بیا که دیگر طاقتی نیست، بیا.
به امید ظهورت، ای همیشه حاضر ….
انشاء شماره سه
ظهور امام زمان (عج) یکی از آرزوهای من است. می دانید چرا؟ چون هروقت او بیاید ظلم و استکبار را بر می اندازد و امنیت را در جهان به قدری برقرار می کند که اگر یک زن کیسه ای از طلا را روی سر خود گذاشته و از مشرق زمین به مغرب برود هیچ اتفاقی برای او نمی افتد.ما نیز خبر کشته شدن مردم رادر انقلاب ها از اخبار نمی شنویم. عدالت نیز در دنیا برقرار می شود و تعداد مردمی که به اسلام ایمان می آورند بیشتر می شود.
می دانید چرا؟ چون مردم از این همه قدرت خداوند به وجد می آیند. البته باز هم تعداد معدودی از مردم باقی می مانند که بهانه های همیشگی را می آورند. خدایا از تو می خواهم که هر چه زودتر امام زمان (عج) ظهور کند. هم چنین از مردم جهان هم می خواهم که مبارزه با ظلم و استکبار را تا ظهور و پیروزی امام زمان (عج) ادامه دهند و لحظه ای غفلت نکنند و فریب پول و مقام و مذاکره را نخورند.
انشاء شماره چهار
مولای من سلام چند صبح آدینه ایست که برای دیدن سیمای پرفروغ تولحظه ای چشمان منتظرم را به هستی نبسته ام؛ تا شاید جمعه ای را با سیمای فروغین تو آغاز بنمایم.
کاش می آمدی وپرده از خوبی ها و زیبایی ها بر می داشتی و با لبخند زیبای خود گیتی را واژگون می ساختی.
مولای من سرور من ای کاش بودی وبانغمه دلنشین حقانیت خویش دنیای تیره و تار بشریت را معطر و مبارک می کردی. دلم می خواست شاپرکی داشتم تانامه های بی شمار قلبم را برایت می آورد تا به تعجیلت تسریع ببخشد. متن نامه ای که دیشب قلبم برایت نوشت اینگونه بود: مهدی جان سلام،من بنده ای از پروردگارت هستم که آسمان پر ستاره مهتابی را ملاک دوست داشتنت واقع کرده ؛ من همانم که شب را به امید ظهورت به صبح می رساند؛من کسی هستم که صبحگاه آدینه هیچگاه چشمان خسته ومنتظرم را نبسته و نمی بندم وهمان کسی که … دوست دارم ملائکه از قلب من مطلع باشند و پیغام های قلبم را به گوش و قلب شنوا و رحیمت می رساندند تا جمعه ای دیگر وجود وچشمانم به چهره روشن و نورانی تو منور می گردید.
انشاء شماره پنج
در را به هم میکوبم و خودم را در افکارم غرق می کنم. چه قدر از دست مادرم و برادرم عصبانی ام. چقدر راحت با یک دروغ برادرم، مقصر شناخته شدم. آخر چقدر بی عدالتی…. این افکار ناخود آگاه مرا به یاد آمدن امام زمان (عج) می اندازد. چه قدر خوب می شمد اگر او بیاید؛ و می دانم که می آید. او می آید تا منصفانه حکم کند و حق را به حق دار دهد.
اومی آید تا الفبای عدالت را بر سردر وجدان تک تک ما بنویسد تا آن را هرگز فراموش نکنیم. او می آید تا روحمان را بشویاند و پادتن عدالت و صداقت بر روی زخم های کهنه و عمیق گناهانمان بپاشد. تنها اوست که به وفادارانش، وفاداری نشان می دهد و هنگامی که در باتلاق گناه فرو می رویم فریاد رسمان می شود و نجاتمان می دهد. و آنوقت زندگی چه زیبا خواهد شد.
انشاء شماره شش
سال هاست بین ما ایستاده ای ، ما را می بینی و خجالت می کشی. می بینی که گناه در میان ما پرسه می زند و جنایت روی دوشمان نشسته است. می بینی که دلهامان با سیاهی فاصله ندارند. می بینی که شیطان، روی قلب ما سایه انداخته است. چقدر بی قراریم برای گناه کردن، چقدر ناتوانیم برای دیدن لبخند خدا.
چقدر تنهاییم وقتی که میان ما هستی و تو را نمی بینیم. سال هاست میان ما ایستاده ای. همه چیز را می بینی. می بینی که به لحظه ها رحم نمی کنیم. لحظه ها را بدون این که دریابیم پشت سر می گذاریم. ما قاتل لحظه هاییم. می بینی که با همه ی خوبی ها در افتاده ایم. می بینی و سر به زیر می اندازی؛ خجالت می کشی. سال هاست که میان ما ایستاده ای و همه چیز را می بینی و تحمل می کنی .تو آگاهی، تو از دل های بی طاقت ما آگاهی داری. تو از دل های سر به زیر ما که راه آسمان را گم کرده اند آگاهی داری. از فریادهای بی صدای ما آگاهی داری. از روزهای تکراری ما، از عمق شب های تار ما، از زورق به گل نشسته ی امیدمان آگاهی داری .
آگاهی های تو در همه ی کوچه ها جاری شده است. عرق شرممان را ببین! روزها می گذرد و مثل باد می رود. زمان، اعصاب دل ها را خرد کرده است و زمین، همین طور سرگیجه دارد و حیران است. از روزهایمان بوی ماندگی می آید. ما برای یکدیگر یکنواخت شده ایم. چقدر بی معناییم! چقدر در دفتر مشق زندگی مان غلط املایی داریم. یکی بیاید پنجره ی زنگ زده ی اتاقمان را باز کند. یکی بیاید برنامه ی روزانه مان را از سطر بنویسد، چرا هیچ کس نمی آید روحمان را با خودمان آشتی دهد؟
محله را بوی گند برداشته است. حالمان دارد به هم می خورد.
خجالت می کشی ولی باید شروع کرد. شرمنده ات کردیم، ولی باید کمکمان کنی. سلول های بدنمان هم از هم فراری اند. آن قدر بو می دهیم که نسیم از کنارمان نمی گذرد و هوا بی حوصله شده است مردیم از این همه بی خودی؛ از این همه نا آگاهی. با همه ی ماندگی و نادانی ام باز هم تو را می جویم.
تو را که صبرت زمان را انگشت به دهان کرده است. سلام بر صبرت، سلام بر آگاهی ات. سلام بر آمدنت…
منبع ما:http://khortoom.com
منبع مطلب : mahdi-janan.blogsky.com
مدیر محترم سایت mahdi-janan.blogsky.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ستایش : خیلی خوب
محدثه : عالیممنونازشما😘🌟
I : عالی بود ❤️
🔗 : عالی بود
ناشناس : خیلی عالی بود 😘😘😘
ناشناس : خوب راست
نازی : خیلی خوب بود مطالبش خوب بود. من انشای اول رو نوشتم
خیلی خوب بود
مطالبش خوب بود.
من انشای اول رو نوشتم
خیلی خیلی خوبه 👍
عالی بود
انشا از هر چیزیی
خیلی خوب
خوب راست
خیلی عالی بود 😘😘😘
عالی بود ❤️
عالی بود
سلام بسیار خیلی خوب
عالیه ولی کوتاه وزیبا باشه
عالیه سعی کنید متن زیبا وکوتاه باشه ممنون
خیلی عال بود
عالی عالی عالی😉😉😉😉
خیلی خوبه 🌹🌹
انشادرباره ی امام زمان
من با امام زمان عج خود عهد می بندم که
انشاء درمورد امام زمان و نیمه شعبان
عالی بود
عالیممنونازشما😘🌟
خیلی انشای زیبایی هست
انشالله آقا امام زمان به زو دی بر میکردند
انشالله آقا امام زمان به زو دی بر میکردند
انشالله آقا امام زمان به زو دی بر میکردند
انشالله آقا امام زمان به زو دی بر میکردند
انشالله آقا امام زمان به زو دی بر میکردند
این انشا خوب بود
عالی بود
سلام من میخواستم یک دلنوشته در باره کرامت امام زمان در سایت خوبتون قرار دهید ممنون
عالی
البویر
دقیقا
عالیییییییییی ✨
عالیییییییییی ✨
خوبه بد نی موضوعاش مسخرن
خیلی ممنون ازتون عالی بودبرای فرج اقا صلوات الله هومه صله الا محمد و آله محمد و عجه فرجه ام
خیلی بده