بعد از پیامبر چه کسانی خلیفه شدند
بعد از پیامبر چه کسانی خلیفه شدند را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
خلفای راشدین
خلفای راشدین، خلفای اربعه یا چهار یار اصطلاحی است که از سوی مسلمانان سنی در اشاره به چهار شخصی که پس از وفات پیامبر به خلافت رسیدند، به کار میرود. این چهار تن به ترتیب عبارتاند از: ابوبکر، عمر، عثمان و علی. همچنین برخی منابع اهل سنت، حسن را پنجمین خلیفهٔ راشد و کاملکنندهٔ خلافت راشدین میدانند.[۱]
اهل سنت با اعتقاد به مرجعیت صحابه و اجماع آنان دربارهٔ خلفای راشدین، شرایط و شیوه استقرار خلفای چهارگانه را نمونه آرمانی و مشروع دولت اسلامی میدانند.[۲] و الگوی خلافت راشدین بخصوص در زمان ابوبکر و عمر، از نظر کسانی که خواستار خلافت در زمان کنونی هستند مورد تأیید است.[۳]
ابوبکر
نام کامل وی عبدالله بن عثمان بن عامر بن عَمرو بن کعب ابن سعد بن تَیم بن مُرة بن کعب بن لؤّی القرشی التیمی. کنیهاش «صدیق» و نام مادرش أم الخیر سلمی بنت صخر بن عامر بن کعب بن سعید بن تیم بن مُرة است. ابوبکر در سال ۵۷۳م در مکه متولد شد. او ۳ سال از محمد بن عبدالله کوچکتر و دختر وی عایشه، یکی از همسران پیامبر اسلام بود. وی نخستین خلیفهٔ قلمروی اسلام است که از ۱۰ ق. هـ تا ۱۳ هـ حکومت کرد.[نیازمند منبع]
عمر
او در سال ۵۸۱ میلادی در مکه متولد شد. کنیهٔ عمر «ابو حفص» و نام کاملش عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن رباح بن عبدالله بن قُرط بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤّی بن غالب القرشی العدوی نزد اهل سنت ملقب به «فاروق» است،[۴] او در سال ۵۸۶ میلادی متولد شد.[۵][۶] عمر در سال ششم بعثت در حالیکه ۲۶ سال داشت ایمان آورد و مسلمان شد. دخترش حفصه همسر پیامبر اسلام میباشد.[۷] وی دومین خلیفه در خلافت راشدین (از ۱۳ تا ۲۳) است.
عثمان
وی سومین تنی بود که خلافت راشدین را از تاریخ ۲۳ ق هـ تا ۳۵ هـ متصدی شد. نام کامل او عثمان بن عفان بن ابی العاص بن امیه بن عبد شمس بن عبد مناف القرشی الاموی. نسب او و محمد پیامبر مسلمانان در عبد مناف به هم میرسند. مادرش اروی بنت کریز بن ربیعه بن حبیب بن عبد شمس بن عبد مناف. مادر بزرگش البیضاء بنت عبدالمطلب عمه محمد. کنیتش «ابی عبدالله و ابی عمرو».
او در سال ۵۷۶ میلادی در شهر طائف متولد شد. او با دو دختر محمد بن عبدالله به نامهای «رقیه» و «ام کلثوم» ازدواج کرد.
علی
چهارمین خلیفه (۳۵ ق هـ - ۴۰ هـ)، نام کامل او علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مُرة بن کعب بن لؤّی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمة بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. مادرش فاطمه بنت اسد. داماد و پسر عموی محمد. کنیهاش «ابو الحسن» و «ابو السبطَین». او در سال ۶۰۰ میلادی در مکه متولد شد.
علی که نوجوانی تحت سرپرستی محمد بود، نخستین فرد ایمانآورده به اسلام است. فاطمه دختر پیامبر، همسر وی میباشد.
حسن
پس از ترور علی بن ابیطالب، مردم کوفه با فرزند ارشدش حسن مجتبی بیعت کردند. او علاوه بر اینکه پسر علی بود، نوهٔ محمد هم بود. با این حال، حسن بن علی به عنوان خلیفهٔ جدید در کوفه با مخالفانی مثل معاویه بن ابیسفیان در شام مواجه شد و به خاطر نگرانی از آیندهٔ امت اسلامی، پس از ۶ یا ۷ ماه خلافت، به نفع معاویه کنارهگیری کرد و به این ترتیب، خلافت راشدین با روی کار آمدن خلافت امویان پایان یافت.[۸]
اهل سنت، حسن مجتبی را پنجمین خلیفهٔ راشد[دقیق بیان نشده] و خلافت او را ادامهٔ خلافت راشدین و کاملکنندهٔ آن میدانند. حدیث «الخلافه فی امتی ثلاثون سنه ثم ملک بعد ذلک» (خلافت در امت من سی سال خواهد بود و پس از آن سلطنت و پادشاهی است) را ترمذی و احمد بن حنبل در کتابهایشان ذکر کردهاند و ابن کثیر در تفسیر این حدیث گفته که این ۳۰ سال با خلافت حسن مجتبی کامل میشود؛ چراکه تفویض خلافت به معاویه دقیقاً ۳۰ سال پس از درگذشت محمد صورت گرفت. به گفتهٔ ابوبکر بن العربی، این حدیث محمد با خلافت ۸ ماههٔ حسن مجتبی (بدون حتی یک روز اختلاف از ۳۰ سال) محقق گشت.[۱]
ابن ابی العز حنفی نیز میگوید: خلافت ابوبکر ۲ سال و چند ماه، خلافت عمر ۱۰ و نیم سال، خلافت عثمان ۱۲ سال، خلافت علی ۴ سال و ۹ ماه و خلافت حسن ۶ ماه طول کشید.[۹] مناوی هم ۶ ماه خلافت حسن را تکمیلکنندهٔ ۳۰ سال خلافت راشدینی میداند که محمد به آن اشاره کرده بود.[۱۰]
شیعیان
شیعه دوازدهامامی و اسماعیلیان، فرمانروایی سه خلیفهٔ نخست را نادرست میگویند.[۱۱][۱۲][۱۳] گروه دیگر شیعه، زیدیه به خِلافت فرد خوب با وجود فرد خوبتر باور دارند، بدین گونه که علی شایستهترین تن برای خلافت است ولی خلافت ابوبکر، عُمر و عُثمان را هم میپذیرند.
خلفای ثلاثه
گروهی از شیعیان به سه خلیفه نخست خلفای راشدین یعنی ابوبکر بن ابی قحافه، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان به منظور جدا کردن نام علی بن ابی طالب و حسن بن علی بن ابیطالب از سه خلیفهٔ دیگر نام خلفای ثلاثه اطلاق میکنند. مثلاً میگویند: شاه اسماعیل دوم امر کرده بود روزهای جمعه و در بالای منابر از خلفای ثلاثه به نیکویی سخن گفته شود و از لعنت فرستادن به ایشان خودداری گردد.[۱۴][۱۵][۱۶]
خلفای راشد در شعر و ادب فارسی
سلمان ساوجی
فردوسی
سعدی
گاهشمار
توجه شود که سالهای خلافت دقیقاً مصادف با اولین روز سال جدید نیستند
پانویس
جستارهای وابسته
منابع
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان چگونه بوده از طرف چه کسی انتخاب شده اند و آیا در قرآن و حدیث دلیلی که به خلافت ایشان اشاره بکند وجود دارد یا نه؟ - گنجینه پاسخ ها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
نحوه به خلافت رسیدن سه خلیفه اول :
1. خلافت ابوبکر:
بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) در حالی که حضرت علی ( ع ) هنوز از غسل و تکفین جسد مطهر پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) فارغ نشده بود عده ای از مسلمانان در سقیفه بنی ساعده جمع شده و مشغول انتخاب خلیفه شدند .
پس از نزاع و درگیری شدید بین مهاجر و انصار سرانجام امر خلافت خاتمه یافت و کار خلافت بر ابوبکر قرار گرفت.
2. خلافت عمر :
ابوبکر پس از دوسال و چند ماه خلافت، رنجور و بیمار شد و به پاس زحماتی که عمر در مورد تثبیت خلافت او متحمل شده بود او نیز زمینه را برای خلافت عمر بعد از خود آماده کرد و مخالفین را نیز قانع نمود؛ جمعی از صحابه را به حضور طلبید و عمر را در حضور آنها به جانشینی خود منصوب نمود و در روز وفات ابوبکر عمر به مسند خلافت نشست یعنی در سال 13 هجری قمری و پس از دفن ابوبکر عمر به مسجد رفت و مردم را از خلافت خود آگاه ساخته و از آنها بیعت گرفت.
خلافت عمر ده سال و شش ماه طول کشید و در این مدت دائماً با دو کشور بزرگ ایران و روم در حال جنگ بود .
3. خلافت عثمان :
عمر پس از زخمی شدن و در لحظات آخر زندگی خود، برای انتخاب خلیفه بعد از خود شش نفر را به حضور طلبید و موضوع خلافت را به صورت شورا میان آنها محدود نمود.
این شش نفر عبارت بودند از علی ( علیه السلام ) ، طلحه ، زبیر ، عبد الرحمن ابن عوف ، عثمان و سعد وقاص .
آنگاه ابوطلحه انصاری را با پنجاه نفر از انصار دستور داد که پشت در خانه ای که در آنجا اعضای شورا بحث و گفتگو می کنند ایستاده و منتظر اقدامات آنها باشد ، اگر پس از خاتمه سه روز، پنج نفر به انتخاب یکی از آن شش تن موافق شدند و یکی مخالفت کرد گردن نفر مخالف را بزند و اگر چهار نفر از آنها به یک نفر رأی موافق دهند و دو نفر مخالفت کنند سر آن دو نفر را با شمشیر جدا کنند و اگر برای انتخاب یکی از آنان هر دو طرف ( موافق و مخالف ) مساوی شدند نظر آن سه نفر که عبد الرحمن بن عوف جزو آنها است صائب بوده و سه نفر دیگر را در صورت مخالفت گردن بزنند و اگر پس از خاتمه سه روز، رأی آنها به چیزی تعلق نگرفت و همه با یکدیگر مخالفت کردند هر شش تن را گردن بزنند و سپس مسلمین برای خود خلیفه ای انتخاب نمایند .
عمر علت انتخاب شش تن اعضاء شورا را چنین اظهار نمود که چون رسول خدا(ص) موقع رحلت از این شش نفر راضی بود من هم خلافت را میان آنها به صورت شورا قرار می دهم که یکی را از میان خود برای این کار انتخاب کنند .
پس از سه روز از قتل عمر هر شش نفر در منزل عایشه جمع شده و به بحث پرداختند . در این میان طلحه حق خود را به عثمان واگذار کرد و زبیر نیز رأی خود را به علی ( علیه السلام ) داد و سعدوقاص هم حق خود را به عبد الرحمن واگذار نمود.
عبدالرحمن مردم را در مسجد پیغمبر جمع نمود تا در حضور مهاجر و انصار رأی خود را اعلام کند. او اول به طرف علی ( علیه السلام ) رفت و برای حضرت شرط گذاشت که طبق دستور خدا و سنت پیغمبر و روش شیخین حکومت کند ولی حضرت علی (علیه السلام ) شرط او را نپذیرفت و فرمود : من به دستور الهی و سنت پیغمبر و روش خودم که همان رضای خدا و سنت پیغمبر است رفتار می کنم نه به روش دیگران . بعد همان جمله را عبدالرحمن به عثمان گفت و او قبول کرد و بانگ زد : سوگند می خورم که جز طریق شیخین به راهی نروم و از روش آنها منحرف نشوم .
عبدالرحمن دست بیعت به دست عثمان داد و او را به خلافت تبریک گفت و بنی امیه هم دسته دسته بیعت کردند.
عثمان پس از خلافت ، دارایی بیت المال را میان خویشاوندان خود به مصرف رسانید و حکام و فرمانداران را بدون توجه به صلاحیت آنان از خاندان خویش انتخاب نمود . مردم شهرستان ها از دست حکام عثمان به ستوه آمده و چندین بار شکایت آنها را به اصحاب پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) و حتی به خود عثمان نمودند ولی این شکایت ها مؤثر نبود. سرانجام مردم و اصحاب پیامبراکرم ( صلی الله علیع و آله ) خشمگین شده و تصمیم گرفتند که اول او را نصیحت کنند و سپس اگر مؤثر واقع نشد او را برکنار نمایند . و چون به سخن آنان ترتیب اثر نداد، شورش و انقلاب بر ضد حکومت وی به وجود آمد و منجر به قتل او در سال 35 هجری قمری شد و سپس مردم با علی ( علیه السلام ) به عنوان خلافت بیعت کردند.[1]
آیه و حدیثی که دلالت و اشاره به بر حق بودن خلافت این سه خلیفه داشته باشد وجود ندارد. البته چون خلافت در نظر اهل سنت به معنای جانشینی پیامبر در امور زمام داری سیاسی و دنیوی ، منحصر می شود[2]، به همین جهت برای خلافت این سه خلیفه به آیه و حدیثی استدلال نمی کنند.
منبع مطلب : www.islamquest.net
مدیر محترم سایت www.islamquest.net لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
سلام خیلی خوب بود
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
عالی