جمهوری آذربایجان در چه زمینه هایی با کشور ایران مشترک است
جمهوری آذربایجان در چه زمینه هایی با کشور ایران مشترک است را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
روابط جمهوری آذربایجان و ایران
روابط ایران و جمهوری آذربایجان به معنای روابط خارجی میان دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان میباشد. ایران دارای سفارت در شهر باکو و سرکنسولگری در شهر نخجوان است؛ جمهوری آذربایجان نیز دارای سفارت در شهر تهران و سرکنسولگری در شهر تبریز میباشد. هر دو کشور عضو سازمان اکو (ECO) و سازمان همکاری اسلامی (OIC) میباشند.
پیش از جنگهای ایران و روسیه در دوران قاجار، جمهوری آذربایجان و چند کشور دیگر این منطقه جزء خاک سرزمینی ایران محسوب میشدند؛ ولی در پی شکستهای ایران در این جنگ و تحمیل دو قرارداد گلستان و ترکمنچای (۱۵ سال بعد)، جمهوری آذربایجان و سرزمینهای شمالی رود ارس از ایران جدا شدند؛ ولی در هیچیک از این قراردادها صحبتی از تعیین رژیم حقوقی دریای خزر به میان نیامده بود. همین مسئله در سالهای بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل کشورهای تازه استقلالیافته از آن، موجب اختلاف عمیق بین برخی از این کشورها و ایران شدهاست که این اختلاف تا امروز ادامه یافتهاست.[۱]
ایران و جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۱۸ دارای روابط دیپلماتیک میباشند. محمدرضا رحیمی اعلام کرده که قرهباغ بخشی از جمهوری آذربایجان است و ایران هیچوقت کوچکترین تجاوز و اشغال این منطقه را نخواهد پذیرفت. اما ایران به ارمنستان که با آذربایجان در وضعیت جنگی قرار دارد کمکهای حیاتی ارائه میدهد.[۲] «ایران خواستار توقف فوری درگیریها بین آذربایجان و ارمنستان شد»[۳] این عوامل در کنار نفوذ ایالات متحده آمریکا و اسرائیل به آذربایجان [نیازمند منبع] روابط دو کشور را تیره نمودهاست.
با روی کار آمدن دولت روحانی، زمینه برای بهبود روابط دوجانبه فراهم شد که این فرصت، مورد استقبال هردوطرف قرار گرفت و روابط، بهبود یافت.[۴]
کمکهای ایران به جمهوری آذربایجان[ویرایش]
پس از فروپاشی شوروی ایران مجموعه گستردهای از کمکها را به جمهوری آذربایجان و نخجوان ارایه میکند. این کمکها از سرمایه گذاری و توسعه زیرساختها تا ارایه کمکهای انسان دوستانه به دهها هزار نفر از خانوادههای فقیر توسط کیمته امداد امام خمینی تا ارایه آموزشهای نظامی توسط سپاه پاسداران به ارتش جمهوری آذربایجان را شامل میگردد. ایران همزمان برای آتشبس بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان و خاتمه درگیری بین طرفین تلاش کرد که به امضای قرار داد آتشبس بین طرفین در سال ۱۳۷۱ انجامید. اما دولت آذربایجان پس از دریافت کمکهای ایران موضع خصمانه ای در برابر ایران گرفته و حتی با گسترش روابط نظامی و اطلاعاتی با اسراییل در اقدامات اسراییل علیه ایران شراکت کرد.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود پیرامون نقش ایران برای جلوگیری از تنش و خونریزی بین اتباع آذربایجان و ارمنستان در جریان جنگ سال ۱۳۷۲ و تهدید رئیس جمهوری ارمنستان برای توقف پیشروی در خاک آذربایجان مینویسد:[۵]
سید حسن عاملی امام جمعه اردبیل در سال ۱۳۹۰ بخشهایی از کمکهای نظامی و غیرنظامی ایران به آذربایجان را افشا کرد. یک مقام نظامی ایران در گفتگو با شبکه سحر در این باره توضیح داد:[۶]
کمکهای ایران به جمهوری آذربایجان پس از جنگ نیز ادامه یافت از جمله در سال ۱۳۹۴ ایران از ارایه تخفیف ۴۰ درصدی برای حمل کالاهای ترانزیتی نخجوان به بنادر جنوبی ایران خبر داد.[۷]
ایران در سال ۱۳۸۴ نیز ۱ میلیون دلار برای ساخت پل در نخجوان کمک ارایه کرد.[۸]
حذف سهم ایران از کنسرسیوم شرکت بینالمللی بهرهبرداری نفت آذربایجان[ویرایش]
Azerbaijan International Operating Company کنسرسیومی متشکل از چندین شرکت نفت خارجی با شرکت نفت آذربایجان است که برای سرمایه گذاری و بهرهبرداری از نفت میدان آذری-چراغ-گونشلی و سایر منابع نفتی آذربایجان در دریای خزر تأسیس گردید، در ابتدا با توجه به حمایتهای گسترده سیاسی و نظامی ایران از جمهوری آذربایجان مقرر شد تا ایران به میزان ۱۰٪ در این کنسرسیوم مشارکت کند اما در ادامه این سهم به ۵۰٪ کاهش یافت و نهایتاً همان هم توسط دولت جمهوری آذربایجان بجای ایران به ترکیه داده شد.[۹]
ایران در ۴ پروژه دیگر نفتی در جمهوری آذربایجان نیز دارای مشارکت و سهم بود.[۱۰]
سرکوب شیعیان[ویرایش]
حکومت جمهوری آذربایجان حجاب را در مدارس جمهوری آذربایجان ممنوع اعلام کرد و در پی اعتراضات حاج الهام علی اف رهبر حزب اسلام جمهوری آذربایجان و از روحانیون شیعه آن کشور را به ۲ سال حبس محکوم کرد. اعتراضات منطقه نارداران که مذهبیترین منطقه در جمهوری آذربایجان و مدفن بیبیرحیمه نیز سرکوب شد. مراسمات عزاداری محرم در جمهوری آذربایجان نیز با برخورد دولت آن کشور مواجه گردیدهاست.[۱۱][۱۲]گفته شده است که دولت جمهوری آذربایجان برخی مساجد و حسینیه ها را به بهانه ساخت و ساز غیر قانونی تخریب کرده است.[۱۳]
همکاری سیاسی نظامی با اسراییل علیه ایران[ویرایش]
خبرگزاری اسوشیتدپرس، و ساندی تایمز در سال ۱۳۹۱ نوشتند که اسراییل پهبادهای ایتان را در خاک جمهوری آذربایجان مستقر کرده ست تا برای هدف قرار دادن موشکهای ایران از آن استفاده کند. آذربایجان از معدود دولتهای اسلامی است که اسراییل را به رسمیت شناختهاست. این کشور همچنین از تأمین کنندگان نفت اسراییل بهشمار میرود. همکاری امنیتی با اسراییل در سال ۱۹۹۵ با سفری عیاتی امنیتی از اسراییل به باکو آغاز شد و با سفر رئیسجمهور اسراییل به آذربایجان توسعه یافت. مجله فارین پولیسینوشت که اسراییل یکی از پایگاههای هوایی جمهوری آذربایجان را برای حمله به تأسیسات هسته ای ایران خریداری کردهاست و در سایر پایگاههای آن کشور نیرو و هواپیما مستقر کردهاست. جمهوری آذربایجان از مشتریان تسلیحات اسراییلی نیز هست و میلیاردها دلار اسلحه از اسراییل خریداری کردهاست.[۱۴]
یک کارشناس نظامی آمریکایی به شبکه افق گقت: «اسراییل میلیاردها دلار برای مقابله با نیروی هوایی ایران هزینه کردهاست. برای این کار اسرائیل میلیاردها دلار توافقنامه تجاری با ترکیه داشتهاست تا بتواند این هواپیماها را به آذربایجان منتقل کند. اسرائیل ۵ هواپیما را به ترکیه فرستاده و خلبانان آن در ترکیه آموزش دیدهاند و در نهایت در آذربایجان مستقر شدهاند و افزون بر این مهمات این هواپیماها تأمین شدهاست تا بتوانند در برابر نیروی هوایی ایران بایستند. علاوه بر این در سال ۲۰۱۱ یک کشتی نظامی اسرائیلی هم در بنادر آذربایجان حضور پیدا کرد تا تجهیزات نطامی را به آذربایجان منتقل کند. جنگندههای اف ۱۵ و اف ۱۶ اسرائیلی در آذربایجان مستقر شدند و در این مسیر همراهی دولت آلمان را با خود داشتهاند. آذربایجان در راستای این سیاست اسرائیل میتواند نقش مهمی را ایفا کند و میتواند محل عبور لولههای نفتی باشد که نفت و گاز را از دریای خزر به منطقه برساند چون آذربایجان در مسیر این خط لوله قرار دارد. آمریکا صادرات نفت عراق را کنترل و سرقت میکنند… آنها امکان سرقت بخشی از آن را نیز دارند و سال گذشته ۱ تریلیون دلار نفت توسط آمریکاییها از منطقه خارج و در بندر سیحان بارگیری شد. واقعیت این است که آذربایجان به تسخیر اسرائیل درآمده است. اگر به معاملات تسلیحاتی و میزان نفتی که از آذربایجان به اسرائیل منتقل میشود نگاه کنیم این موضوع را میشود لمس کرد. تقریباً ۶۰ الی ۷۰ درصد نفت آذربایجان به اسرائیل صادر میشود و دولت آذربایجان نگران قطع شدن این صادرات نفت است. آذربایجان حداقل ۶ میلیارد دلار تسلیحات از اسرائیل خریداری کردهاست که برای بحران قره باغ کاربرد نداشتهاست و حتی مستشاران اسرائیلی اجازه استفاده از این تجهیزات و به خصوص پهپادها علیه ارامنه را ندادهاند تا جایی که این موضوع به رسانهها هم کشید و دولت آذربایجان از اسرائیل شکایت هم کرد اما در حقیقت این تسلیحات در آذربایجان برای استفاده علیه ایران انبار شدهاست.»[۱۵]
همکاری مشترک امنیتی با اسراییل علیه ایران[ویرایش]
روابط اسرائیل با جمهوری آذربایجان در راستای دکترین پیرامون که از قدیمی ترین اصول سیاست خارجی اسراییل است توضیح داده می شود. اسراییل سعی می کند در پیرامون مخالفانش دوستان و پایگاههایی را ایجاد کند.
اسرائیل بنا به گزارش برخی منابع در طول ساحل دریای خزر در جمهوری آذربایجان دستگاههای استراق سنع بر علیه ایران نصب کردهاست. همچنین بزرگترین اپراتور تلفن همراه جمهوری آذربایجان باکسل نیز اسرائیلی است و به توانایی ایران رژیم در ضربه زدن به ایران می افزاید. اسرائیل تامین کننده 12 کشتی نیروی دریایی جمهوری آذربایجان دریای خزر بوده است.[۱۷]
مجید جمالی فشی عامل ترور مسعود علیمحمدی اولین دانشمند هسته ای ایران که توسط اسراییل ترور شد توسط سفارت اسراییل در باکو جذب شده و اسرائیلیها وی را بدون آنکنه در پاسپورتش مهر بخور از فرودگاه باکو به اسراییل منتقل کردند.[۱۸]
در استراتژی اسرائیل قدرت و نفوذ اقتصادی و علمی مقدمه قدرت و نفوذ نظامی به شمار می رود. بدین جهت اسرائیل روابط گسترده اقتصادی نیز با جمهوری آذربایجان بنا کرده است.جمهوری آذربایجان دومین بازار تسلیحات صادراتی اسرائیل و دومین تامین کننده نفت اسرائیل پس از روسیه است که نیمی از نفت اسرائیل را تامین می کند. اشپیگل آنلاین در مقاله ای می نویسد که باکو کانون جاسوسان جهان و اسرائیل است و این شهر بدلیل همسایگی با ایران برای اسرائیل اهمیت دو چندان دارد.[۱۹] در سال 1398 اسرائیل و جمهوری آذربایجان برای ایجاد یک سیستم اطلاعاتی ملی توافقنامه ای امضا کردند.[۲۰]
اسرائیل امید وار است که از کانال جمهوری آذربایجان ضمن ضربه زدن به ایران بر روی آذری زبانان ایران نیز اثر بگذارد.اوران لرمن، نائب رئیس پیشین شورای عالی امنیّت اسراییل که اکنون عضو موسسه راهبرد و امنیت اورشلیم است در این باره می گوید :«ما با یک چالش بزرگ از سوی ایران مواجه هستیم و در این میان آذربایجان برای ما[اسرائیل] مهمّ است. ما با ارمنستان نزاعی نداریم، ولی آذربایجان از اهمّیت بسیار بالای راهبردی برای اسرائیل داراست. اوّلین اهمیت آن، جایی است که آذربایجان قرار دارد و دیگر اینکه حدود ۲۵ درصد مردم ایران آذری هستند.» در سندی متعلق به راب گاوریک، رایزن اقتصادی / سیاسی سفارت آمریکا در باکو در سال ۲۰۰۹ که ویکیلیکس آن را افشاء کرد، منافع اسرائیل در آذربایجان به اختصار آمده است: «رابطه اسرائیل با آذربایجان قویاً بر پایه مصلحتگرایی و درک دقیق اولویتها است. هدف اصلی اسرائیل این است که آذربایجان را به عنوان متحّدی علیه ایران به خدمت درآورد و[آن را] به سکّویی جهت رصد [جمهوری اسلامی] و بازاری برای جنگافزارهای نظامی خود تبدیل کند.»[۲۱]
روزنامه تایمز به نقل از یک مقام امنیتی اسرائیلی نوشته است که نیروهای امنیتی جمهوری آذربایجان در مقابله با یکی از عملیات های حزب الله لبنان اسرائیل را یاری کرده اند.و تعدادی از کاشناسان امنیتی اسرائیل برای جاسوسی از ایران در خاک جمهوری آذربایجان مستقر هستند.[۲۲]
مناقشات سیاسی دوجانبه[ویرایش]
رژیم حقوقی دریای خزر[ویرایش]
با وجود دو دهه از تأسیس کشور جمهوری آذربایجان، مرزبندی دریای دو کشور هنوز مشخص نشدهاست. وجود میدانهاینفتی و گازی متعدد در این منطقه موجب اختلاف نظر دو کشور بر سر تعیین خط مرزی شدهاست. ایران اعلام کرده با توجه به وجود ۵ کشور ساحلی در اطراف دریای خزر، ایران دارای سهمی حداقل ۲۰ درصدی از این دریا میباشد؛ ولی دو کشور جمهوری آذربایجان و ترکمنستان سهم ایران را کمتر ادعا میکنند و معقدند سهم ایران تنها جنوب خط فرضی واصل بین بندر آستارا و بندر حسینقلی خان (۱۳ درصد) میباشد.[۲۳]
ایران در سالهای اخیر توان نظامی خود را در جهت حفظ منافع ۲۰ درصدی خود در دریای خزر افزایش دادهاست که موجب ناامیدی دولتهای همسایه از به سرانجام رسیده مذاکرات رژیم حقوقی دریای خزر بر طبق قراردادهای منعقده ایران با اتحاد جماهیر شوروی در سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ شدهاست.
آلودگی دریای خزر[ویرایش]
جمهوری آذربایجان تنها کشور حاشیه دریای خزر است که پروتکل الحاقی به کنوانسیون دریای خزر را امضا نکرده و همچنین آلودهکنندهترین کشور حاشیه این دریا. آلودگیهای نفتی ناشی از برداشت نفت آذربایجان از دریای خزر، سلامت ۸ میلیون ایرانی ساحلنشین را به خطر میاندازد که موجب تنش بین دو کشور شدهاست.[۲۴] ایران میبایست سالانه هزینه هنگفتی صرف پاکسازی آبهای ساحلی خود از آلودگیهای نفتی چاههای نفتی جمهوری آذربایجان نماید که جریان آب دریای خزر به این سو میآورد. به همین دلیل سازمان محیط زیست ایران از وزارت امور خارجه درخواست کرده شکایتی از جمهوری آذربایجان در مجامع بینالمللی تدوین کند که به موجب آن آذربایجان جریمه نقدی شود.[۲۵]
کشته شدن مرزبانان دو کشور[ویرایش]
در ۱۲ تیر ۱۳۹۰ به دنبال تلاش گروهی مسلح برای نفوذ به خاک جمهوری آذربایجان در مرز یاردیملی و درگیری با گارد مرزبانی این کشور، روفت قلیاف ستوان جمهوری آذربایجان کشته شد.[۲۶] در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۹۰ یکی از مرزبانان جمهوری اسلامی در پاسگاه دیدهبانی فیروزآباد شهرستان پارسآباد استان اردبیل که بهطور اشتباهی وارد خاک جمهوری آذربایجان شده بود، توسط نیروهای مرزبانی این کشورکشور کشته شد.[۲۷][۲۸] و وزارت امور خارجه ایران با احضار سفیر جمهوری آذربایجان، نسبت به اقدام مرزبانان آن کشور در تیراندازی و کشتن یک سرباز مرزبانی ایران اعتراض کرده و این اقدام را خلاف مقررات بینالمللی، توافقات دوجانبه و اصول حسن همجواری دانسته و خواستار مجازات عاملان این اقدام شدهبود.
نزدیکی جمهوری آذربایجان و اسرائیل[ویرایش]
نزدیکی روابط اقتصادی جمهوری آذربایجان و اسرائیل در سالهای آغازین سده ۲۰ میلادی، به یکی از مهمترین چالشهای بین دو کشور تبدیل شدهاست. ایران حضور اسرائیل در آذربایجان را تهدیدی برای خود میداند، در حالیکه جمهوری آذربایجان اعلام کرده هیچ خطری برای امنیت ایران ایجاد نمیکند. تلاش موساد برای احداث یک دفتر در باکو و خرید تسلیحات صنایع هوایی از جمله خرید سامانههای موشکی و پهپاد از اسرائیل، خشم حکومت ایران را برانگیخته است و موجب احضار چندین مرتبهای سفیر آذربایجان در تهران (جوانشیر آخوندوف)، به وزارت امور خارجه ایران شدهاست.[۲۹]
در خلال سفر ذاکر حسناف، وزیر دفاع جمهوری آذربایجان به ایران در آوریل ۲۰۱۴ (میلادی)، وی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با حسین دهقان، تأکید کرد که جمهوری آذربایجان خاک کشورش را در اختیار هیچ کشوری (منجمله اسرائیل) برای ایجاد پایگاه نظامی یا حمله به کشورهای همسایه، قرار نخواهد داد.[۳۰]
عدم اجازه ورود نماینده رهبر ایران به جمهوری آذربایجان[ویرایش]
در روز ۸ خرداد ۱۳۹۱ مسئولان فرودگاه باکو از ورود محمدهادی فرید جلوگیری کردند. آنان بدون ذکر دلیل گفتهاند که این روحانی در حال حاضر اجازهٔ ورود به جمهوری آذربایجان را ندارد و باید به ایران برگردد.
سفارت ایران در باکو نیز در بیانیهای این خبر را تأیید کرد. در این بیانیه آمدهاست: «ما با تاسف اعلام میکنیم که روز دوشنبه از ورود رئیس ادارهٔ فرهنگی دفتر رهبر معظم انقلاب به جمهوری آذربایجان ممانعت به عمل آمدهاست و ایشان از فرودگاه بینالمللی باکو به کشور برگردانده شدهاند.»
بازداشت اتباع آذربایجان در ایران[ویرایش]
در تاریخ ۱۴ تیر ۱۳۹۱ خبر بازداشت دو تبعه آذربایجانی در استان آذربایجان شرقی ایران منتشر شد. وزارت اطلاعات ایران جرم این دو نفر را جاسوسی از مراکز حساس و همچنین تلاش برای تفرقهافکنی قومی بیان کردهاست.[۳۱]
المان عبداللهاف، سخنگوی وزارت امور خارجه آذربایجان، از اعتراض این کشور به دستگیری فرید حسین و شهریار حاجیزاده، دو تبعه جمهوری آذربایجان، در ایران خبر داد؛ و افزود که تلاشهای آذربایجان برای بازگرداندن اتباع خود بینتیجه ماندهاست. وی افزود: «دولت ایران هنوز از دادن هرگونه اطلاعاتی دربارهٔ وضعیت و سرنوشت آنها خودداری میکند.»[۳۲]
بازداشت اتباع ایران در آذربایجان[ویرایش]
در مهر ۱۳۹۲ دادگاهی در آذربایجان یک ایرانی به نام بهرام فیضی را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد. فیضی از مارس ۲۰۱۳ توسط نیروهای امنیتی آذربایجانی دستگیر شده بوده و اتهام وی جاسوسی، حمل موادمخدر و عضویت در سرویس مخفی ایران عنوان شد.[۳۳]
در روز ۹ آبان ۱۳۹۲ یک شهروند ایرانی به نام حسن فرجی که در حال عبور از مقابل سفارت اسرائیل در باکو بوده، به اتهام ترور یک دیپلمات اسرائیلی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به زندان بینهقدی باکو منتقل میشود. وی موفق شده از داخل زندان با خانواده خود تماس برقرار کند و خبر شکنجهشدن خودش توسط نیروهای دولتی و مجبور کردن وی به انجام اعترافات دروغین را به اطلاع آنان برساند.[۳۴] محسن پاکآیین، سفیر ایران در جمهوری آذربایجان در واکنش به این اقدام اعلام داشت از طریق نشریات محلی از وقوع این دستگیری مطلع شدهاست و بلافاصله از طریق درخواستی رسمی خواستار مجوز دسترسی کنسولی به حسن فرجی شدهاست که با عدم پاسخ مقامات آذربایجانی مواجه شدهاست که این امر موجب تشکیک بیشتر مبنی بر شکنجه وی میشود.[۳۵]
مناقشات فرهنگی دوجانبه[ویرایش]
ثبت جهانی جنگل هیرکانی[ویرایش]
در ۲۱ تیر ۱۳۸۵ جمهوری آذربایجان درخواستی را مبنی بر ثبت جهانی جنگل کاسپینی-هیرکانی به یونسکو ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد به دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزار هکتار در مقابل سهم ۲ میلیون هکتاری ایران از این جنگل متعلق به دوره ژوراسیک میباشد، ثبت جهانی این اثر به تنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پس از آن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی را به آذربایجان ارائه دادند مبنی بر ثبت مشترک این اثر طبیعی. تاکنون این امر به دلیل اختلافات دو طرف میسر نشدهاست. از جمله موارد اختلافی این است که علیرغم قوانین یونسکو مبنی بر ثبت اسامی کشورهای دارای آثار تاریخی و طبیعی مشترک به ترتیب حروف الفبا در اسناد مکتوب خود، ایران مخالف ثبت نام آذربایجان پیش از نام ایران در سند این اثر است؛ با این استدلال که سهم اندک آذربایجان از این جنگل نمیتواند قابل قیاس در مقایسه با سهم ایران باشد که بتوان صرفاً بر اساس حروف الفبا چیدمان متن سند را مشخص کرد.[۳۶]بنا بر اعلام دبیرکل کنونی کمیسیون ملی یونسکو در ایران: در چهل و سومین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان، جنگلهای هیرکانی که از آستارا در شمال استان گیلان تا گلیداغ در خاور استان گلستان کشیده شدهاست، با نظر موافق اعضای کمیته در ۱۴ تیر ۱۳۹۸ در فهرست میراث جهانی قرار گرفت. به گفته همین منبع، این بیست و چهارمین مورد از میراث تاریخی و طبیعی ایران است که در فهرست یونسکو جای میگ، یرد.[۶]
ثبت جهانی تار[ویرایش]
در هفتمین اجلاس کمیته میراث معنوی جهان که در تاریخ ۳ تا ۷ دسامبر ۲۰۱۲ (۱۳ تا ۱۷ آذر ۱۳۹۲) در پاریس برگزار شد، جمهوری آذربایجان توانست ساز تار را به نام خود در زمره میراث فرهنگی جهان به ثبت برساند. این اقدام موجب اعتراض مردم و نهادهای فرهنگی غیردولتی ایران واقع شد که مسئولان مربوطه را به بیکفایتی و ناتوانی متهم میکردند.[۳۷]
یوروویژن ۲۰۱۲[ویرایش]
بحران روابط میان جمهوری آذربایجان و ایران با برگزاری مسابقهٔ آوازخوانی یوروویژن ۲۰۱۲ در باکو و موضعگیری تند ایران علیه آن، که به زعم برخی مقامات جمهوری اسلامی، «برگزاری رژهٔ همجنسگرایان» نامیده شده بود، تشدید یافت. علی حسناف، رئیس بخش اجتماعی - سیاسی نهاد ریاست جمهوری آذربایجان، روز ۱۱ خرداد ۱۳۹۱ گفت: «روحانیان ایران قصد دارند به زور برچسب همجنسگرایی را بر ما بچسبانند. آذربایجان در مقابل آنها مقاومت میکند.»[۳۸]
ثبت جهانی چوگان[ویرایش]
جمهوری آذربایجان نتوانست ورزش چوگان را به نام خودش به ثبت رساند و فقط نوعی چوگان موسوم به چوگان قفقازی به نام این کشور به ثبت رسید؛ و با تلاشهای ایران برای احقاق حق خود سرانجام چوگان به نام ایران به ثبت رسید.[۳۹]
ثبت جهانی موسیقی عاشیقلار[ویرایش]
جمهوری آذربایجان موسیقی عاشیقلار را با استناد به ریشه تاریخی آن در فرهنگ ترکی آناتولی و آذربایجان و عقاید شمنی ترکان باستانی،[۴۰][۴۱] در یونسکو به نام خود ثبت نمود در حالی که سایت خبری عصرایران تاریخ پیدایش این نوع موسیقی را زمان شاه اسماعیل صفوی و در ایران میداند.[۴۲]
ثبت جهانی نماد بزکوهی[ویرایش]
نماد بزکوهی توسط دولت جمهوری آذربایجان به عنوان نماد آن کشور به یونسکو ارائه شدهاست در حالی که این نماد در ایران قدمت ۴۰ هزار ساله دارد.[۴۳]
ثبت جهانی یلدا[ویرایش]
جمهوری آذربایجان در پی آن است تا یلدا که یکی از آئینهای باستانی و ملی ایران با قدمتی ۸ هزار ساله است را با نام خود ثبت کند.[۴۴]
ثبت جهانی موسیقی بخشیهای خراسان شمالی[ویرایش]
به این دلیل اینکه خوانندگان موسیقی بخشیهای خراسان شمالی به زبان ترکی تکلم میکردند کشور جمهوری آذربایجان قصد ثبت موسیقی مقامی خراسان را داشت؛ که در پی دریافت نامهای از یونسکو، ایران مدارک مورد نیاز را آماده کرد و آن را به ثبت رساند.[۴۵]
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جمهوری آذربایجان
مختصات: ۴۰°۱۸′شمالی ۴۷°۴۲′شرقی / ۴۰٫۳°شمالی ۴۷٫۷°شرقی / 40.3; 47.7
جمهوری آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: Azərbaycan Respublikası) کشوری محصور در خشکی در قفقاز جنوبی است. این کشور بزرگترین کشور قفقاز و در جنوب شرق اروپا و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو و زبان رسمی آن ترکی آذربایجانی است. کشورهای ایران در جنوب، ارمنستان و ترکیه در غرب، گرجستان در شمال غربی و روسیه در شمال آذربایجان قرار دارند. همچنین این کشور دارای مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در کنارهٔ دریای خزر است. جمعیت آذربایجان ۱۰٬۱۳۹٬۰۰۰ نفر با اکثریت مسلمان است.[۲]
این سرزمین تا حدود دویست سال پیش جزو کشور ایران بود ولی در جنگهای ایران و روسیه، طی قراردادهای گلستان و ترکمانچای به روسیه ملحق شد. آذربایجان دارای میراث فرهنگی باستانی و تاریخی است.[۳] با فروپاشی امپراتوری روسیه، جمهوری دمکراتیک آذربایجان که در ۲۸ می ۱۹۱۸ تأسیس شد، در ۱۹۲۰ با حمله ارتش سرخ به باکو، این جمهوری به اتحاد شوروی ضمیمه شد.[۴] با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور فعلی جمهوری آذربایجان، در روز ۳۰ اوت ۱۹۹۱ اعلام استقلال کرد.[۵]
نوع حکومت جمهوری آذربایجان، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانونگذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمدهاست.
نام
ریشهشناسی
بر اساس پژوهشهای واژهشناسی، واژهٔ آذربایجان نشأت گرفته از واژهٔ آتروپات[۶][۷] که از نامِ ساتراپ، حکمرانِ ایرانی[۸][۹][۱۰] هخامنشیان در زمان حملهٔ اسکندر به ایران است.[۱۱] از نظر زبانشناسان، معنای این نام ریشه در دین زرتشتی داشته و به معنی «آذربُد» یا «نگهبان آتش» یا «نگهبانی شده توسط آتش» است.[۱۱][۱۲] این واژه در پارسی میانه Āturpātākān (آتورپاتاکان) نامیده میشده که شکل قدیم واژهٔ فارسی نو Ād̲h̲arbād̲h̲agān (آذرباهَدگان)، Ād̲h̲arbāyagān (آذربایاگان) بوده و واژهٔ امروزی آن Āzarbāyd̲j̲ān (آذَربایجان)، Āzerbāydjān (آذربایجان) است.[۱۳]
وجه تسمیه
این منطقه در گذشته به نام اران معروف بودهاست. در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشتهای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سده ۲ میلادی دانستهاند و در آن از «آلبانیا» یاد شدهاست. در نوشتههای مورخان باستان از جمله پلیبیوس و استرابون نیز این با نام «آلبانیا» آمدهاست. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در منابع پارتی زبان به صورت «اردان» آمدهاست. در منابع عهد اسلامی این نام اران و «الران» نوشتهاند. این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. پس از لشکرکشیهای تیمور و داستان ترکمانهای آق قویونلو و قره قوینلو نام اران به تدریج از کتابها برداشته شد[۱۴] در گذشته بیشتر مورخان و جغرافینگاران اران و دربند را خارج از محدودهٔ ایالت آذربایجان دانستهاند. اما برخی اوقات این منطقه در زیر سلطه آذربایجان بود و برخی نیز آن را داخل محدودهٔ آذربایجان دانستهاند.[۱۵] مسعودی در قرن ۱۰ میلادی در کتاب خود موسوم به «مروج الذهب» در یک جا از اران به عنوان یکی از شهرها و مناطق آذربایجان نام برده (الاران من بلاد آذربایجان). این در حالی است که او در چند جای دیگر این اثر تفیکیف میان ایالات اران و آذربایجان قائل میشود.[۱۵] ابن اثیر مورخ دنیای اسلام نیزدر کتاب حجیم خود موسوم به «الکامل» شروان و اران را بخشی از آذربایجان دانستهاست.[۱۵]
در پیماننامههای ترکمانچای و گلستان به بخش شمالیِ رود ارس که از ایران جدا شده، نام آذربایجان داده نشدهاست و این نام مختص به مرزهای ایران بودهاست.[۱۸][۱۹]
نخستین استفاده از نام «آذربایجان» در آن منطقه، به وقایع پس از سقوط امپراتوری روسیه و تشکیل دولتی با نام «جمهوری دموکراتیک آذربایجان» در مه ۱۹۱۸ در شهر تفلیس مربوط میشود.[۲۰] تا آن زمان، یعنی ۱۹۱۸، نام «آذربایجان» صرفاً برای مناطق شمال غربی ایران استفاده میشد و برای مناطق بالاتر از رود ارس استفاده نمیشد.[۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] این در حالی بود که به شکل تاریخی نام آن مناطق اران و شیروان نامیده میشدند.[۲۵] برخی تاریخ نویسان و پژوهشگران تغییر نام این منطقه را از آران (در تاریخ باستان با نام آلبانی) به آذربایجان که نامی مختص به ایران بود را تلاشی هدفمند از سوی اتحاد شوروی برای مداخله در امور ایران دانستند.[۲۴][۲۶]
در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ میلادی دولت مساواتیان با حمله ارتش سرخ به باکو ساقط شد و سپس آن منطقه را «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» به عنوان بخشی از اتحاد شوروی نامیدند.[۱۴]
جغرافیا
کشور آذربایجان از نظر موقعیت جغرافیایی بین طول جغرافیایی ۲۰”/ ۵۹′/ ۴۴° تا ۵۴”/ ۳۶′/ ۵۰° شرقی و عرض جغرافیایی ۳۰″/ ۲۶′/ ۳۸° تا ۳۶″/ ۵۴′/ ۴۱° شمالی واقع شدهاست. این مختصات مربوط به خاک اصلی جمهوری آذربایجان است (بدون احتساب نخجوان).[۲۷]
جمهوری آذربایجان در جنوب رشته کوههای قفقاز و شمال رودخانه ارس و در کنار دریای خزر واقع شدهاست. سه رشتهکوه، قفقاز بزرگ در شمال، قفقاز کوچک در غرب، و کوههای تالش در جنوب این کشور را احاطه کردهاست. این کوهها ۴۰ درصد از مساحت جمهوری آذربایجان را دربرگرفتهاست[۲۸] و قله کوه بازاردوزو (Bazardüzü) با ارتفاع ۴۴۶۶ متر بلندترین نقطه آن است. نواحی میانی شامل جلگههای آران مرکزی، مغان و میل و سواحل دریای خزر کم ارتفاع و پست بوده و ارتفاع در پستترین قسمت ۲۸ متر پایینتر از سطح دریاهای آزاد است. جمهوری آذربایجان یک کشور محاط در خشکی است. این کشور در پیرامون دریای خزر، که یک دریای بستهاست، واقع شده و طول خط ساحلی آن ۸۰۰ کیلومتر است.[۲۹] تنوع زیستی و گیاهی آذربایجان به دلیل تنوع آب و هوا بسیار زیاد است به گونهای که تنها بیش از ۴۵۰۰ گونه گیاه در کوهستانهای آذربایجان دیده میشود
مرزها
آب و هوا
از لحاظ آب و هوایی، جمهوری آذربایجان دارای چندین نوع آب و هوای مختلف است. بهطوریکه از ۱۱ ناحیه آب و هوایی ۹ گونه ناحیه در آذربایجان وجود دارد.[۳۰] درجه هوای متوسط در مناطق جلگهای شمال و شرق کشور تا ۶ سانتیگراد در زمستان و ۳۶ درجه سانتیگراد در تابستان میرسد، در حالیکه در مناطق کوهستانی غربی زمستانها تا ۹- در زمستان و ۱۲ درجه سانتیگراد در تابستان میرسد. پایینترین دمای مطلق در اردوباد به میزان ۳۳- درجه سانتیگراد و بالاترین دمای مطلق در جلفا به میزان ۴۶ درجه سانتیگراد ثبت شدهاست.[۳۰] بهطور کلی شمال و شرق کشور دارای آب و هوای نسبتاً خشک و کوهستانی است در حالیکه منطقه جنوب شرقی آب و هوای مرطوب و ملایم تری دارد. مناطق غربی و شمالی و جنوبی شامل قره باغ و شمال شرقی جمهوری خودمختار نخجوان، دامنه کوههای قفقاز و ناحیه لنکران-آستارا و کوههای تالش بسیار مرطوب هستند. بیشترین میزان بارش سالانه در لنکران و به میزان ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ میلیمتر و کمترین میزان بارش سالانه به میزان ۲۰۰ تا ۳۵۰ میلیمتر در آبشوران روی میدهد. مناطق مرکزی شامل جلگههای وسیع مستعد کشاورزی است که توسط رود کورا و ارس آبرسانی میشوند.
تقسیمات کشوری
جمهوری آذربایجان به ۵۹ بخش، ۱۱ شهر و ۱ جمهوری خودمختار تقسیم شدهاست. جمهوری خودمختار نخجوان دارای ۷ بخش است و بدین ترتیب، این کشور جمعاً به ۶۶ بخش تقسیم شدهاست.
علاوه بر این این کشور به ۱۰ ناحیه اقتصادی تقسیم شدهاست. هر ناحیه اقتصادی شامل چند بخش میباشد. نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان عبارتند از:
شهرهای مهم
تاریخ
دوره پیش از تاریخ
سابقه حضور بشر در جمهوری آذربایجان به هزاران سال قبل بازمیگردد. کاوشهای غار آزیخ در بخش فضولی وجود آثاری از زندگی بشر به قدمت ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار سال را نشان میدهد.[۳۱] سنگ نگارههای قبوستان نیز تاریخی ۱۲ هزارساله دارند. در قرن نهم قبل از میلاد سکاها در این ناحیهای که هماکنون جمهوری آذربایجان نامیده میشود، سکنی گزیدند. به دنبال آنان مادها بر منطقه حاکم گشتند. با حمله اسکندر دوران حکمرانی حاکمان وابسته به او در منطقه آغاز شد اما در دورههایی حاکمان محلی حکومتهای محلی خود را برپا میداشتند.[۳۲]
دوره باستان
در فاصله قرن اول تا سوم میلادی رومیان بر این منطقه مسلط شدند و نام آن را آلبانیا نهادند[۳۳] در این دوران پادشاهی مسیحی آلبانیای قفقاز پدیدار شد اما در سال ۲۵۲–۲۵۳ پس از میلاد به دست شاپور اول ساسانی افتاد.[۳۴] کشمکش برای به دست گرفتن کنترل منطقه بین رومیها، پادشاهان ساسانی و حکام محلی ادامه داشت؛ و قدرت بین آنها دست به دست میشد.[۳۵]
دوره اسلام
در زمان ظهور اسلام سلسله مسیحی مهرانیها در آلبانیای قفقاز حاکم بودند. آنان همواره توسط ترکان خزر از شمال و اعراب از جنوب مورد تهدید واقع میشدند. اعراب مسلمان پس از شکست دادن رومیان و ساسانیان به سوی آذربایجان لشکرکشی کردند و پس از درهم شکستن مقاومت مسیحیان به رهبری جوانشیر در سال ۶۶۷ میلادی بر این ناحیه حاکم شدند.[۳۶]
شروانشاهان
از اواخر قرن دوم شمسی شروانشاهان حکومت منطقه آذربایجان را در دست گرفتند. آنان با آمدن سلجوقیان نیز بر مسند قدرت باقیماندند. چرا که به آنان خراج میدادند. این سلسله تا زمان انقراضش در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی، در قسمتهایی از آذربایجان بهویژه ناحیه شمال شرقی این جمهوری به صورت حاکمان محلی حکمرانی میکردند.
غزنویان و سلجوقیان
در اوایل قرن پنجم شمسی غزنویان بر قسمتی از منطقه مسلط شدند. آنان اولین حکومت ترک تبار در منطقه بودند و در تغییر ترکیب جمعیتی و زبانی آذربایجان نقش عمدهای داشتند. بدنبال غزنویان سلجوقیان که حکومتی ترک تبار بودند بر منطقه حاکم شدند. این دوران، دوران شکوفایی ادبیات فارسی در منطقه نیز میباشد. مشهورترین شاعران این دوران، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی میباشند.[۳۷]
حمله مغول و تیمور
در قرون سیزده و چهارده میلادی با هجوم مغولها و تاتارها (تیمور لنگ) سلسلههای محلی برافتادند. در قرن پانزده میلادی خانات محلی تحت سلطه آق قویونلوها، تا به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی به قسمت عمده اران، شروان و قره باغ تسلط داشتند. آران و شروان (جمهوری آذربایجان) جزو اولین مناطقی بود که شاه اسماعیل یکم صفوی تحت سلطه خود درآورد. بعد از جنگ تاریخی چالدران برای نخستین بار این منطقه به شکل موقت به اشغال ترکان عثمانی درآمد تا پس از دست بدست شدنهای زیاد هشتاد سال بعد ایرانیان در زمان (شاه عباس) موفق به بازپسگیری درازمدت این منطقه شدند.
افشاریه و قاجاریه
در قرون بعد تحت حکومت افشاریه و سپس این سرزمین در داخل حکومت قاجاریه قرار داشته که در نهایت در سالهای ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه شد.
سلطه تزارها بر آذربایجان
پس از انعقاد پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه تزارها، کنترل منطقه قفقاز را در دست گرفتند اما همچنان نفوذ فرهنگی و معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشتر از نفوذ روسیه بود. در این دوره روسها سرمایهگذاری بسیار کمی در این ناحیه میکردند. اما با استخراج نفت توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت.[۳۸] در این دوره جمعیت شهر باکو بهطور فزایندهای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل میدادند. ارامنه نیز در دوایر رسمی مشغول بکار بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع شورشهایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد.[۳۹]
در دائرةالمعارف بزرگ شوروی آمدهاست که «در اواسط سدهٔ ۱۱م (۵ه.ق) هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در رأس آنها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید». چند خاننشین، ملکنشین و سلطاننشین کوچک پدید آمد که در نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۲ق/نیمه دوم سدهٔ ۱۸م شمارهٔ آنها به ۱۵ رسید. عمدهترین آنها عبارت بودند از خاننشینهای باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا = کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکی، شروان، ایروان، کوتکاشن، قَبَله و شَمشادیل. سلطاننشینهای کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خانها بودند به عنوان نمونه سلطاننشینهای آرش، ایلیسو و کوتکاشن از خانشکی، و ملکنشینها از خان قراباغ تبعیت میکردند. در ۱۴ و ۲۱ مه ۱۸۰۵م در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورکچای موافقتنامهای به امضا رسید که طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیّت دولت روسیه را پذیرفتند. پس از پایان جنگهای ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهدهٔ ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند[۱۴]
سقوط تزارها و استقلال آذربایجان
در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاح طلبانه در آذربایجان شکل گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی حزب چپگرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد.
در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت حزب مساوات شکل گرفت. به دنبال سقوط تزارها حزب بلشویک که متشکل از ارامنه و روسها بود سعی در تشکیل دولتی کمونیستی داشتند که با مخالفت مردم مسلمان و تشکیل ارتش اسلام این حرکت ناکام ماند سرانجام در روز ۱۸ مه سال ۱۹۱۸ جمهوری آذربایجان با عنوان جمهوری دمکراتیک آذربایجان توسط محمدامین رسولزاده رهبر حزب مساوات اعلام استقلال خود اعلام کرد.[۲۹][۴۰] کشتار شوشی که به نسلکشی سی هزار ارمنی انجامید از وقایع مهم این دورهاست.[۴۱][۴۲]
تلاش جمهوری دمکراتیک آذربایجان برای آغاز گفتگوهای اتحاد با ایران با هجوم بلشویکها ناکام ماند و این کشور نوبنیاد تنها دو سال پس از کسب استقلال تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی درآمد.[۴۳]
در اتحاد جماهیر شوروی
از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویکها، جمهوری آذربایجان به مدت ۷۱ سال تا ۱۹۹۲، با نام جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوریهای تشکیل دهندهٔ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.
از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶، این کشور بخشی از جمهوری سوسیالیستی ماورای قفقاز شوروی بود و مانند گرجستان و ارمنستان، دچار گسترش شهرنشینی شد و با پیشرفتهای گسترده اقتصادی، صنعتی شد. شهرنشینی، آموزش و پرورش و پویایی اجتماعی در جمهوری آذربایجان موجب بروز تضادهای اجتماعی بین کلانشهر باکو، و مناطق سنتی عقب مانده روستایی گردید. در این جمهوری آموزش به زبان آذربایجانی بود و مقامات مهم اجرایی آذربایجانی بودند اما به ویژه در دوره حکومت استالین (۱۹۲۸–۱۹۵۳م) و رهبری باقروف بر حزب کمونیست آذربایجان، این جمهوری شدیداً تحت سیطره مسکو بود. پس از مرگ وی استقلال این جمهوری بیشتر شد و فرصتهای بیشتری برای رشد نخبگان سیاسی و فکری این کشور فراهم شد. این نخبگان در هنگام بروز نزاع با ارمنیان قره باغ، در فوریه ۱۹۸۸، در بین رهبران جبههٔ خلق آذربایجان (اپوزیسیون)، و هم مخالفان کمونیستشان حضور داشتند. در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰، خشونت ضد ارمنیان به ترتیب در سومقائیت، و باکو بروز کرد و نتیجتاً در ۱۹۹۰ حکومت مسکو دست به عملیات نظامی علیه جمهوری آذربایجان زد.[۴۴]
استقلال مجدد
در پی کودتای نافرجام علیه گورباچف رهبر شوروی سابق در اوت ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان اعلام استقلال کرد و ایاز مطلب اف، رهبر حزب کمونیست به عنوان نخستین رئیسجمهور انتخاب شد. گروه اپوزیسیون، جبههٔ خلق آذربایجان در مهٔ ۱۹۹۲ مطلب اف را برانداخت، و نامزد آن ابوالفضل ایلچی بیگ با شعار جدایی از کشورهای مستقل مشترکالمنافع و حفظ سیطره بر قره باغ کوهستانی در انتخاباتی که این جبهه برگزار کرد پیروز شد.[۴۴]
قرهباغ و جنگ قرهباغ
اندکی بعد از استقلال، در پی احساسات ضد ارمنی و قتلعام مردم ارمنی در باکو، سومقاییت، گنجه و دیگر شهرها، ارامنه قره باغ جهت جلوگیری از ادامه کشتار و جهت پیوستن دوباره به سرزمین مادری خود ارمنستان اقدام به برگزاری رفراندوم کردند که با حمله نظامی و کشتار مردم توسط ارتش جمهوری آذربایجان منجر گردید. [نیازمند منبع]. جمهوری آرتساخ در قره باغ (با نام باستانی آرتساخ) ظهور کرد و توسط سه کشور غیر عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شده و دارای دفاتر دیپلماتیک در سراسر جهان است. بهطور دوژوره هنوز بخشی از آذربایجان شمرده میشود گرچه بهطور دوفاکتو پس از جنگ کشور مستقلی بودهاست.[۴۵]
جمهوری خودمختار نخجوان که از خاک اصلی جمهوری آذربایجان جدا مانده و جمهوری خودمختار قرهباغ کوهستانی نیز واحدهای فدرال جمهوری آذربایجان هستند. ناحیهٔ قرهباغ و هفت بخش پیرامون آن واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان در جریان جنگ قرهباغ از آذربایجان جدا شدهاند.[۴۶][۴۷]
ریاست جمهوریها
ساختار سیاسی
دولت آذربایجان یک جمهوری دمکراتیک[نیازمند منبع]، قانون محور[نیازمند منبع]، لائیک و یکپارچه است.
حاکمیت دولتی در جمهوری آذربایجان بر پایه اصل تفکیک قوا اعمال میگردد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان از منظر شکل اعمال حاکمیت دولتی، یک جمهوری بر پایه سیستم ریاست جمهوری است.
رئیس دولت
رئیس جمهوری هر ۵ سال یک بار به روش مراجعه به آرای مخفی عمومی انتخاب میشود. الهام حیدر اوغلو علییف در تاریخ ۹ اکتبر ۲۰۱۳ به ریاست جمهوری آذربایجان برگزیده شدهاست.
قوه مقننه جمهوری آذربایجان
مجلس ملی جمهوری آذربایجان از ۱۲۵ نماینده تشکیل شدهاست. انتخابات چهارمین دوره این مجلس در ۷ نوامبر ۲۰۱۰ برگزار شد. ۱۰۵ نفر برابر با ۸۴٪ از نمایندگان را آقایان و ۲۰ نفر برابر با ۱۶٪ از نمایندگان را زنان تشکیل میدهند.
قوه قضاییه
جمهوری آذربایجان شامل دادگاه قانون اساسی، دیوان عالی کشور، دادگاه استیناف و دادگاه اقتصاد میباشد.
سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان بر پایه اصول چند حزبی و تکثرگرایی استوار است. در حال حاضر در جمهوری آذربایجان ۵۵ حزب سیاسی دارای مجوز بوده و مشغول فعالیت هستند. احزاب سیاسی از طریق عضویت در نهاد مقننه و نهادهای مدیریت محلی، در اعمال حاکمیت دولتی مشارکت میکنند. به جز احزاب سیاسی، بالغ بر ۴۰۰۰ تشکل مردمنهاد نیز در کشور فعالیت دارند
اقتصاد
جمهوری آذربایجان در مقایسه با جمهوریهای تازه استقلال یافته اطراف خود در اثر بهرهبرداری از منابع نفتی که در سال ۲۰۰۸ برابر ۷ میلیارد بشکه بودهاست (که حدود یک درصد از ذخایر اثبات شده جهان) که در حال حاضر در منطقه یک صادرکننده محصولات گازی محسوب میشود.[۴۹] و سرمایهگذاری پس از استقلال توسعه بیشتری پیدا کردهاست. با وجود این بعد از استقلال این کشور، تورم فزاینده ناشی از آثار جنگ قرهباغ همراه با سیاستهای آزادسازی قیمتها و خصوصیسازی اقتصاد موجب شد که مردم جمهوری آذربایجان تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار گیرند و قدرت خرید آنها بهسرعت کاهش یابد ولی از سال ۱۹۹۶ میلادی، افزایش درآمدهای حاصل از قراردادهای نفتی بینالمللی، روند رو به رشد سرمایهگذاری خارجی، اعتبارات صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و مساعدت کشورهای اروپایی موجب شد تا اقتصاد نابسامان این کشور کمی رو به بهبود گذارد. در سال ۲۰۰۷ از تعداد کل شاغلان در بخش اقتصادی ۷۰ درصد در بخش خصوصی مشغول به کار بودن و تعداد بیکاران ۲۸۱ هزار نفر بودهاست.[۴۹]
تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۱۹ معادل ۴۵ میلیارد دلار[۵۰] بودهاست که تولید ناخالص سرانه اهالی کشور را معادل ۴۵۰۰ دلار میکند.[۵۱]
جمهوری آذربایجان برای ثبات بخشیدن به اوضاع اقتصادی با کمک صندوق بینالمللی پول دو برنامهٔ اقتصادی را به اجرا درآورده و توانستهاست میزان تورم را کاهش دهد.[نیازمند منبع] میزان تورم در این کشور از ۴۱۱ درصد در سال ۱۹۹۵ میلادی به ۲۰ درصد در سال ۱۹۹۶ میلادی[نیازمند منبع] و ۷/۳ درصد در سال ۱۹۹۷[نیازمند منبع] و صفر درصد در سال ۱۹۹۸ میلادی[نیازمند منبع] و (۵-) درصد در نیمه نخست سال ۲۰۰۰ میلادی کاهش یافتهاست.[نیازمند منبع]
در سال ۲۰۰۸ میلادی جمهوری آذربایجان بنا به گزارش بانک جهانی برترین کشور از نظر اجرای برنامههای اصلاحات اقتصادی بین ۱۰ کشور محاسبه شده (ده کشوری که جزئیات اطلاعات اقتصادی خود را در اختیار بانک جهانی قرار دادند) بودهاست و در رتبه نخست قرار گرفت.[۵۲][نیازمند منبع]
کشاورزی و دامپروری
طبق گزارش فائو، در سال ۲۰۱۸ مهمترین محصولات کشاورزی آذربایجان به این صورت بودهاست:[۵۳]
گندم (۱٬۹۹۱٬۰۰۰ تن) - هندوانه (۳۰۷٬۰۰۰ تن) - گردو (۱۱٬۷۴۰ تن) - گوجه فرنگی (۶۰۹٬۰۰۰ تن) - چغندر قند (۲۷۷٬۰۰۰ تن) - به (۳۲٬۰۰۰ تن) - سیب زمینی (۸۹۸٬۰۰۰ تن) - گلابی (۵۲٬۰۰۰ تن) - پیاز (۲۳۵٬۰۰۰ تن) - ذرت (۲۴۸٬۰۰۰ تن) - فندق (۵۲٬۰۰۰ تن) - انگور (۱۶۷٬۰۰۰ تن) - سیر (۴۴٬۹۰۰ تن) - انجیر (۱۱٬۲۰۰ تن) - بادمجان (۷۹٬۰۰۰ تن) - خیار (۲۲۳٬۰۰۰ تن) - آلبالو (۳۸٬۸۰۰ تن) - جو (۹۱۶٬۰۰۰ تن) - سیب (۲۷۷٬۰۰۰ تن) - کلم (۱۰۸٬۰۰۰ تن)
همچنین تعداد دام زنده در این کشور به این ترتیب میباشد:
گاو (۲٬۴۸۲٬۰۰۰ رأس) - گاومیش (۱۷۶٬۰۰۰ رأس) - بز (۶۲۲٬۰۰۰ رأس) - اسب (۶۵٬۰۰۰ رأس) - گوسفند (۷٬۶۸۱٬۰۰۰ رأس)
جهانگردی
جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر تلاشهای قابل توجهای برای افزایش گردشگری خود داشتهاست. همچنین سال ۲۰۱۱درکشور آذربایجان سال گردشگری آذربایجان نمایده شد. کشور آذربایجان در سال ۲۰۱۰ میزبان بیش از دو و نیم میلیون گردشگر بودهاست، در سالهای اخیر سهم گردشگری آذربایجان را بیشتر کشورهای اوکراین، قزاقستان، ایران، گرجستان، اردن، بحرین، آلمان، استرالیا، بلغارستان و فنلاند داشتهاند[۵۴][۵۵][نیازمند منبع] در سال ۲۰۱۲ جمهوری آذربایجان بیشترین گردشگر را در منطقه قفقاز پذیرا بودهاست. در همین سال علیرغم اینکه ایران دو برابر جمهوری آذربایجان گردشگر پذیرفته اما درآمد گردشگری جمهوری آذربایجان در این سال بیش از دو برابر درآمد ایران بودهاست.[۵۶]
میراث فرهنگی و معماری ملی و اسلامی از مهمترین عاملهای ثبات در جمهوری آذربایجان محسوب میشود. این کشور بهعنوان دومین کشور شیعه در جهان، با میراثهای معماری، آداب و رسوم، تنوعهای فرهنگی، انواع پوشاک، صنایع دستی، غذاهای سنتی و چشماندازهای جغرافیایی و طبیعی از نظر جهانگردی قابلتوجه بوده و همهساله هزاران گردشگر خارجی را به سمت جمهوری آذربایجان جذب کرده که از نظر اقتصادی نیز تأثیر بهسزایی در رشد اقتصادی این کشور داشتهاست.[۴۹][۵۷]
نظامی
تاریخ ارتش آذربایجان به زمان جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸ که ارتش ملی تازه شکل گرفته بود بازمیگردد.[۵۸][۵۹] وقتی جمهوری آذربایجان استقلال خود را پس از فروپاشی شوروی سوسیالیستی بدست آورد بر پایه قانون در سال ۱۹۹۱ ارتش جمهوری آذربایجان تأسیس گردید.[۶۰] از سال ۲۰۰۲ ارتش آذربایجان دارای ۹۵۰۰۰ پرسنل نظامی فعال و همچنین دارای ۱۷۰۰۰ نیروی شبه نظامی است.[۶۱] نیروهای نظامی دارای سه شاخه نیروهای دریایی، هوایی و زمینی است. افزون بر این شاخههای اصلی نیروی نظامی آذربایجان دارای زیر شاخههایی است که در موقع لزوم میتوانند در دفاع از کشور کمک کنند. این نیروها شامل گارد ساحلی، مرزبانان و نیروهای انتظامی داخلی است.[۶۲] گارد ملی آذربایجان یک نیروی بیشتر شبه نظامی است که یک نهاد نیمه مستقل ویژه از سرویس حفاظت دولتی است که زیر نظر رئیسجمهور اداره میشود.[۶۳]
آذربایجان پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا (سی اف ای) را امضا کردهاست. این کشور همکاری نزدیکی با ناتو در پروژهای حفاظت از صلح دارد. آذربایجان ۱۵۱ نیروی حافظ صلح در عراق و ۱۸۴ نیرو در افغانستان دارد.[۶۴]
بودجه نظامی آذربایجان برای سال ۲۰۱۱ معادل ۴٫۴۶ میلیارد دلار بودهاست.[۶۵] آذربایجان دارای صنایع دفاعی تولید اسلحه سبک، سیستمهای کوچک توپخانه و برخی وسایل نقلیه نظامی است.[۶۶][۶۷][۶۸][۶۹] ارتش آذربایجان همکاریهای تمرینی با گارد ملی اوکلاهاما داشتهاست.[۷۰]
سیاست
بهدنبال استقلال، فعالیتهای سیاسی در جمهوری آذربایجان بهشدت افزایش یافت.[نیازمند منبع] یکی از بزرگترین سازمانهای سیاسی اپوزیسیون جبههٔ خلق آذربایجان حول ملیگرایی ملی و دفاع در مقابل حملات ارمنستان تشکیل شد.[نیازمند منبع] این سازمان در مراحل بعدی حاوی فراکسیونهایی با اندیشههای پان ترکیستی نیز بودهاست. در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری ابوالفضل ایلچیبیگ با اندیشههای قوم گرایانه این مقام رسید، بعد از انتخاب ایلچیبیگ وی به همراه وزیر کشور خود اسکندر حمیدف در چندین نوبت خواستار تشکیل ترکیه بزرگ که شامل تمام نواحی شمالی ایران میشد شدند. پس از شکستهای پیاپی در جنگ با ارمنستان، و شکست تقریباً تمامی سیاستهای وی، و چندین قیام خونین در چند شهر از جمله گنجه، حیدر علیاف رئیس وقت پارلمان طی یک کودتای بدون خونریزی قدرت را به دست آورد و ایلچیبیگ به تبعید فرستاده شد.
در زمان ریاستجمهوری وی و پسرش روابط با ایران بهتدریج گرمتر شد، تا جایی که روسای جمهور هر دو کشور در چندین نوبت به کشور یکدیگر سفر کردهاند، و جمهوری آذربایجان کنسولگریای نیز در شهر تبریز افتتاح کرد و علیاف پسر به آن شهر سفر کرده و با تجار آن دیدار کرد. موافقتنامههای زیادی نیز در زمینههای تجاری، ورزشی، فرهنگی و مرزی بین دو کشور بسته شدهاست. در سالهای اخیر جریانات ضدایرانی تحت حاکمیت الهام علیاف دوباره شدت گرفتهاست.[۷۱] همچنین این کشور در فهرست ناقضان آزادی مطبوعات است.[۷۲]
مسایل مورد مناقشه
در پی گسسته شدن اتحاد جماهیر شوروی و آغاز درگیریهای قومی، تعداد کثیری از ساکنان ارمنی منطقه قرهباغ با مداخله ارتش جمهوری ارمنستان موفق به کنترل این ناحیه و شش ناحیه غیر ارمنینشین شدند. جمهوری قرهباغ که کنترل بیست درصد از اراضی جمهوری آذربایجان را دارد تا کنون توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشدهاست و از هر لحاظ تحت نفوذ و حاکمیت ارمنستان میباشد. در اثر این جنگهای حدود یک میلیون اهالی آذری، ارمنی و کرد جنگزده این منطقه بی خانمان گشته و تعداد کثیری هنوز در پناهگاههای موقتی و نیمه موقتی بهسر میبرند.
حقوق بشر
جمهوری آذربایجان یکی از ضعیفترین کشورها در رعایت حقوق بشر است. در چند سال گذشته فشار بر منتقدان دولت به روشهای گوناگون در حال افزایش بودهاست. گفته میشود یکی از دلایل عدم تمایل اعضای شورای اروپا به مجازات یا مذاکره در این مورد با جمهوری آذربایجان، به خاطر منابع نفت خام و گاز طبیعی این کشور است.[۷۳]
مردم
[۷۷]
دین و زبان
۹۵ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمان هستند. ۸۵ درصد جمعیت مسلمان جمهوری آذربایجان شیعه و ۱۵ درصد بقیه سنی هستند.[۷۸] زبان رسمی کشور ترکی آذربایجانی میباشد. در کنار زبان ترکی آذربایجانی، زبانهای روسی، لزگی، تالشی، و تاتی نیز صحبت میشود. ترکی آذربایجانی از نظر تقسیمات زبانی، جزئی از دسته ترکی جنوب باختری یا ترکی اوغوز میباشد. ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی و ترکمنی در گروه ترکی جنوب باختری (اوغوز) قرار میگیرند.
آذربایجانیها
قوم آذربایجانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهند مردمی عمدتاً شیعهمذهب، ترکزبان و با فرهنگ ایرانی هستند.[۷۹] به نوشته دائرةالمعارف بزرگ اسلامی «در این قوم، عنصر غالب ترک که پیامد مهاجرت اقوام ترک - بهویژه سلجوقیانِ اُغوز در سدهٔ ۱۱ م/۵ ق - به این سرزمین است، با ساکنان کهن این سرزمین، یعنی ایرانیان و دیگر مردمانی که از روزگار باستان در ماوراء قفقاز میزیستهاند، ترکیب شدهاست».[۸۰] مطالعات ژنتیکی جدید نشان داده که آنها هم از نظر میتوکندری دیانای، که نسب مادری را نشان میدهد و هم از نظر کروموزوم ایگرگ، که نسب پدری را مینمایاند، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام قفقازی (گویشوران به زبانهای قفقازی) شبیه ترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترکتبار در نقاط دیگر دنیا. خصوصیات ژنتیکی قفقازیها نیز در مجموع چیزی بین اروپائیها و ساکنان خاورمیانهاست که نسب مادری شباهت بیشتری را به اروپائیها و نسب پدری شباهت بیشتری را به خاورمیانهایها نشان میدهد. این نتایج ایده جابجایی زبانی آذربایجانیها را تقویت میکند و نشان میدهد که گروههای مهاجر آن قدر کوچک بودهاند که سهم ژنتیکی آنها در جمعیت فعلی قابل مشاهده نیست.[۸۱]
براساس سرشماری سال ۱۹۹۹، ۹۰٫۶ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را آذربایجانی، ۲٫۲ درصد را لزگی (داغستانی)، ۱٫۸ درصد را روس و ۱٫۵ درصد را ارمنی تشکیل میدهند؛ البته تقریباً تمامی ارمنیها در منطقهٔ خودمختار قرهباغ کوهستانی زندگی میکنند.[۸۲] براساس سرشماری سال ۱۹۸۹ شوروی، حدود ۲۶۲٬۰۰۰ نفر غیر آذربایجانی از ۹ قومیت مختلف در این کشور زندگی میکردهاند که از این میان، ۱۷۱٬۰۰۰ نفر لزگی و ۲۱٬۰۰۰ نفر تالش بودهاند؛ اما تالشها جمعیت خود را حدود ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر برآورد میکنند.[۸۳]
از جمعیت ۸٬۲۳۸٬۶۷۲ نفری جمهوری آذربایجان، ۵۱ درصد شهرنشین و ۴۹ درصد در روستاها زندگی میکنند.[۸۴] نرخ رشد جمعیت در این کشور ۰٫۷۶۲ درصد است. ۹۳٫۴ درصد از مردم جمهوری آذربایجان، مسلمان (۸۵ درصد شیعه[۸۵][۸۶])، ۲٫۵ درصد ارتدوکس روس و ۲٫۳ درصد ارمنی هستند. البته درصد اعتقاد به ادیان در این کشور صوری است؛ چراکه عدهٔ بسیار کمی از مردم عبادت کرده و واقعاً به دین خود وابستگی دارند.[۸۷]
جمهوری آذربایجان به همراه ایران، عراق و بحرین چهار کشوری هستند که در آن شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند.[۸۶][نیازمند منبع] پس از استقلال از شوروی تعصب اسلامی در این کشور رشد داشتهاست[۸۸]
اما آمارهای رسمی این کشور در مورد اقلیتهای قومی مورد چالش پژوهشگران قرار گرفتهاست و در محافل خصوصی نیز خود آذربایجانیها قبول دارند که تعداد لزگیها، تالشها و کردها بسیار بیشتر است[۸۹]. هماکنون دولت جمهوری آذربایجان سیاست سخت آسیمیله کردن اقلیتهای قومی را پیگیری میکند[۹۰] و باعث گردیدهاست که بسیاری از لزگیها، تالشها و کردها در این صدسال اخیر در قوم آذربایجانی ادغام شوند.[۹۱] این در حالیست که بر اساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان تمام اقوام ساکن این کشور از حق آموزش به زبان مادری و حفظ فرهنگ بومی برخوردارند.[۹۲] اما این اصل قانون اساسی کشور به درستی توسط دولت به اجرا در نیامده و شورای اروپا نیز در گزارش سال ۲۰۰۹ خود تلاش دولت این کشور را برای حفظ تنوع فرهنگی و فرهنگهای قومی کم دانستهاست.[۹۳]
لزگیها
لزگیها جزو اقوام بومی قفقازی هستند که به یکی از زبانهای خانواده قفقازی تکلم میکنند. برای نمونه پروفسور سوانته کرنل میگوید:" این آمارها نشانگر نظرات رسمی دولت هست، ولی در واقعیت شمار لزگیها روشن نیست. هرچند مقامات رسمی آن را صد و هشتاد هزار نفر ذکر میکنند اما منابع دیگری تعداد لزگیها را بسیار بیشتر دانسته و آن را در حدود هفتصد هزار نفر میدانند.[۸۹] همچنین در آمار اتنولوگ، حدود لزگیها در جمهوری آذربایجان ۳۶۴٫۰۰۰ نفر ذکر شدهاست.[۹۴]
برپایه آمار رسمی جمهوری آذربایجان جمعیت لزگیها ۱۷۸۰۲۱ هزار نفر است.[۹۵]
به قول پروفسور کرنول، نریمان رمضانُف یکی از رهبران سیاسی لزگی میگوید که هرچند بسیاری از تالشها، تاتها و کردها زبانشان را به خاطر سیاستهای آسیمیلاسیون باختهاند، ولی لزگیها به خاطر روابط با داغستان (که سیاست آسیمیله شدن دولت جمهوری آذربایجان در آن وجود ندارد) توانستهاند زبان و فرهنگ خود را بهتر حفظ کنند.[۹۶]
تالشها
طبق دانشنامهٔ ایران، بیشترین تراکم جمعیت روستاییان در این کشور در نواحی واقع در جنوب شرقی آن است که اکثریت این جمعیت را هم تالشها (که آنها نیز ایرانیتبارند) تشکیل میدهند و بسیاری از آداب رسوم کهن خود را هم حفظ کردهاند.[۸۰]
آمار سال ۱۹۲۶ شوروی (در رابطه با کم شمردن این آمار به بخش تاتها در همین مقاله بنگرید)، تعداد تالشها را ۷۷٫۰۳۹ نفر ذکر کردهاست.[۹۷] آمار سال ۱۹۵۹ تالشها را ذکر نکرده و آنها را جزو آذربایجانیها شمردهاست. سپس در سال ۱۹۹۹ (آمار رسمی جمهوری آذربایجان) تعداد تالشها ۷۶٫۸۰۰ نفر شمرده شدهاست (یعنی کمتر از سال ۱۹۲۶). امروزه نیز مقامات جمهوری آذربایجان تعداد تالشها را همان ۷۶٫۸۰۰ نفر برمیشمرند. اما از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تعداد تالشها بسیار بیشتر از این میباشد و این ارقام تنها ناشی از کم شماری اقلیتهای قومی توسط دولت است.[۹۷] پروفسور وارتان گریگوریان این آمار سازی مقامات جمهوری آذربایجان را یک تحریف میداند[۹۸].
همچنین پروفسور کرنول میگوید که حداقل ۲۰۰٫۰۰۰ تا ۴۰۰٫۰۰۰ تالشی در جمهوری آذربایجان وجود دارد[۹۹]. بر اساس آمار اتنولوگ در سال ۱۹۹۶ تعداد تالشها در این کشور حدود ۸۰۰ هزار نفر، لزگیها ۳۶۴ هزار نفر و کردها ۲۰ هزار نفر بودهاست.[۹۴] پروفسور وارتان گریگوریان (استاد دانشگاه و رئیس چند دانشگاه آمریکا) مقاله مفصلی در رابطه با آسیمیله کردن تالشها به دست شوروی و مقامات جمهوری آذربایجان نوشتهاست.[۹۸]
در کل دو علت برای کم شمردن تالشها ذکر شدهاست: اول از همه فشار بر هویت تالش در دوران شوروی و دوم حساسیت برانگیختن از اینکه کسی خود را غیر آذربایجانی معرفی کند[۱۰۰].
تاتها
زبان تاتهای قفقاز فارسی است[۱۰۱] و آن که در ایران، تاتی نامیده میشود نیست.
دولت جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تاتهای آذربایجان را تنها ۱۰٬۹۲۲ نفر اعلام کردهاست.[۱۰۲]
این در حالیاست که تا قرن بیستم تعداد تاتزبانها بسیار بیشتر بودهاست. برای نمونه در آمار سال ۱۸۸۶، شمار تاتها ۱۲۰٫۰۰۰ نفر ذکر شدهاست.[۱۰۳] اما پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تاتها به ۲۸٫۵۰۰ تقلیل یافت.[۱۰۳] بنابر نظر این منبع، تعداد تاتها به خاطر سیاست آسیمیله کاهش یافتهاست.
عباس قلیخان باکیخانوف (قرن نوزدهم) نیز زبان «مملکت باکو» به علاوه چند نقطه دیگر را نیز تاتی ذکر کردهاست[۱۰۴]. درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمدهاست: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضاً در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمدهاست: محالات واقع در میان بلوکینشماخی و قدیال که حالا شهر قبهاست، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریهٔ تراکمه، همین زبان تات را دارند… قسم قربی مملکت قبه سوای قریهٔ خنالق که ربانی علیحده دارد و ناحیهٔ سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو میباشند به اصطلاحات منطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترکزبان را مغول مینامند.[۱۰۵]
فرهنگ و هنر
فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان بنا به موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی متأثر از فرهنگهای مختلف منطقه قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگهای ایرانی، ترکی، روسی و اسلامی است. در سال ۲۰۰۹ باکو از طرف سازمانهای یونسکو به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شد.[۴۹] و امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج میگردد. بجز اکثریت آذربایجانی اقوام متفاوتی همچون ارمنیها، کردها و تالشیها در جنوب و شرق و لزگیها و یهودی هاو تاتها در شمال به رنگارنگی زبانها و فرهنگ رایج افزودهاند. نرخ باسوادی در این کشور ۹۸٪ ذکر شدهاست.[۱۰۶] برگزاری جشن نوروز و موسیقی مقام نشانههای نزدیکی و تأثیر ماندگار و تاریخی به فرهنگ ایرانی هستند. از لحاظ ادبیات نیز شعرایی مانند خاقانی شروانی و نظامی گنجوی از خاک جمهوری آذربایجان فعلی برخاستهاند و تأثیرهای اساسی در ادبیات فارسی داشتهاند.
سینما
سینما در آن منطقه ریشه تاریخی دارد. در واقع سه سال پس از نمایش اولین فیلم در فرانسه، فیلمهایی کوتاه دربارهٔ فوران نفت و یک رقص توسط یک مهندس فرانسوی فعال در حوزه صنعت نفت که به امپراتوری روسیه و باکو آمده بود، گرفته شد.[۱۰۷][۱۰۸]
موسیقی
جمهوری آذربایجان از لحاظ موسیقی غنی است، انواع موسیقی در این کشور رایج است[۱۰۹][نیازمند منبع]
مسابقه آواز یورویژن در سال ۲۰۱۲ (به انگلیسی: Eurovision Song Contest ۲۰۱۲)پنجاه و هفتمین دوره سالانه مسابقه یوروویژن است که با برنده شدن آذربایجان در سال ۲۰۱۱ و با ترانه "Running Scared" یاًدوران ترسیده" با اجرای دو هنرمند آذربایجانی اِلدار و نگار این سری مسابقات در جمهوری آذربایجان و در شهر باکو و در تالار نوساز " کریستال " این شهر برگزار گردید. با توجه به تصمیم EBU پایان این مسابقه در ۲۶ مه ۲۰۱۲، برابر با شنبه ۶ خرداد سال ۱۳۹۱ هجری شمسی برگزار گردید.[۱۱۰] ۴۲ کشور در این نوبت از مسابقه شرکت کرده بودند و ترانه " سرخوشی " از لوریَن از کشور سوئد برنده این مسابقه شد. روسیه با گروه " مادر بزرگها " مقام دوم و صربستان هم مقام سوم را از آن خود کرده آذربایجان هم چهارم شد.
ورزش
در سال ۲۰۱۵ بازیهای اروپایی در این کشور برگزار شد و همچنین یکی از میزبانهای مسابقات فوتبال قهرمانی اروپا ۲۰۲۰ میباشد.
آشپزی
جستارهای وابسته
نگارخانه
منابع
پیوند به بیرون
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمیکنید.شانا
به گزارش شانا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوی، دکتر حسن روحانی، شامگاه چهارشنبه (۱۱ دی ماه) در پایان سفر به استان اردبیل در جمع خبرنگاران در فرودگاه اردبیل گفت: منابع نفت و گاز بسیار خوبی در دریای خزر وجود دارد که تولید آن به دلیل اینکه عمق دریا به ویژه در طرف ایران و بخش هایی از آذربایجان بیشتر است، آسان نیست و ما با جمهوری آذربایجان در این زمینه به صورت مشترک همکاری خواهیم کرد.
وی افزود: ما تصمیم بسیار مهمی را اتخاذ کردیم تا در این منطقه بسیار مهم در دریای خزر به صورت مشترک در حوزههای اکتشاف، استخراج و تولید نفت تلاش و همکاری کنیم که البته بخش اکتشاف تقریبا به اتمام رسیده است.
رئیس جمهوری اقدام مشترک ایران و جمهوری آذربایجان برای تولید نفت و گاز در دریای خزر را بسیار مهم ارزیابی کرد و افزود: پس از برگزاری جلسات طولانی و مشترک درباره آن تصمیم گیری کردیم و به نتیجه رسیدیم.
وی تاکید کرد: روابط تهران – باکو به ویژه از آغاز دولت یازدهم روابط گرمی بوده و ملاقاتهای بسیار زیادی با رئیس جمهور آذربایجان داشتیم و دو دولت همکاریهای زیادی داشتند و پروژههای زیادی مورد تصویب دو طرف قرار گرفته است.
منبع مطلب : www.shana.ir
مدیر محترم سایت www.shana.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
بچه ها جواب رو کی بلده😣😲😠
چرا توضیح میدید جواب رو بدید لطفا
چرا جواب رو نمی زارید
یه نفر جواب رو بده
دین (اسلام ) برگزاری جشن نوروز صنایع دستی مثل سفالگری و داشتن منابع نفت و گاز رونق کشاورزی و ماهیگیری است
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
من میخواستم برای کتابم بنویسم مثلا