حس لامسه در این افراد بسیار قوی است
حس لامسه در این افراد بسیار قوی است را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
بساوایی
بَساوایی یا لامِسه یکی از حواس پنجگانهٔ انسان است. بساوایی سردی، گرمی، زبری و نرمی، درشتی و تری و خشکی و سنگینی و سبکی و فشار و لرزش و درد امثال آن در اشیا را بهوسیلهٔ پوست درمییابد. لامسه واژهای عربی و فارسی آن بساوایی است.
حس لمس یا بساوایی مهمترین راه ارتباط انسانها با یکدیگر و با محیط اطراف است و قسمت عمدهٔ این حس مهم بدن توسط دستها تأمین میشود. گرمی یا سردی، نرمی یا زبری، رطوبت یا خشکی و حتی احساساتی درونی چون اضطراب، هیجان، غم یا افسردگی را میتوان با لمس دستها حس و تجربه کرد.
واژههای دیگر در فارسی برای این حس عبارتند از: بساوش، بسودن، ساوش، سابش، سایش، سودن، پرماس، پرواس، مجش، برمجیدن.[۱]
همه حواس پنجگانه ما با مغز کار میکنند و حس لامسه هم همینطور میباشد.
در پوست ما تعداد زیادی گیرنده وجود دارد که به آنها گیرنده حسی میگویند و کار آنها دریافت کردن اطلاعات از دنیای اطراف و انتقال دادن آن به مغز است اما این گیرندهها انواع مختلفی دارند و همه آنها برای یک حس نیستند.
مثلاً چند گیرنده هستند که فقط گرمی و سردی جسمی که به آن دست میزنیم را میفهمند و با خیس یا خشک بودن آن کاری ندارند یا چند گیرنده هستند که فقط نرم یا سفت بودن را میفهمند و به سرد یا گرم بودن آن کاری ندارند.
این گیرندهها هر چه را دریافت میکنند با کمک سلولهای عصبی دست به دست میکنند تا به مغز برسد، مغز این اطلاعات را بررسی میکند و به بدن دستور میدهد که عکس العمل درست را انجام دهد، این اتفاق خیلی سریع رخ میدهد.
مثلاً وقتی به جسم داغ دست میزنیم به سرعت دست خود را عقب میبریم زیرا مغز بعد از بررسی اطلاعات، داغ بودن را تشخیص داده و ما در دست خود احساس سوزش میکنیم و آن را عقب میبریم.
بعضی از گیرندهها تفاوت بین گرم و سرد را بیان میکنند، بعضی دیگر احساس خارش یا درد را منتقل میکنند و … به همین دلیل است که حس لامسه یکی از پیچیدهترین حواس بدن محسوب میشود.
زمانی که گیرندههای عصبی حسی یک نوع خاصی از لمس را دریافت میکنند این پیام به یک نورون یا سلول عصبی منتقل میشود و نورونها پیامها را به سلولهای عصبی دیگر در یک مسیر خاص منتقل میکنند.
دستگاه حسیتنی[ویرایش]
در اصطلاح علمی زیستشناسی به لامسه، دستگاه حسیتنی یا سیستم سوماتوسنسوری (به انگلیسی: Somatosensory system) میگویند. این دستگاه بخشی از دستگاه اعصاب حسی است. این بخش یک سیستم پیچیده از نورونهای حساس و مسیرهایی از آنها به سلولهای گیرندههای مختلف بوده که به تغییرات در سطح یا درون بدن پاسخ میدهند. بهطوری که سلولهای گیرندهٔ حسی با محرکهای مختلفی نظیر گرما فعال شده و یک پیام عملکردی برای نورونهای حسی این بخش میفرستند.
گیرندههای حسی در سراسر بدن از جمله پوست، بافتهای اپیتلیال، ماهیچهها، استخوانها و مفاصل، اندامهای داخلی و سیستم قلبی عروقی یافت میشوند. این حسها که گاهی به عنوان حسهای somesthetic معرفی میشوند[۲] میتوان شامل حس لامسه و ادراک مربوط به آن، حس خودآموزی (درک موقعیت مکانی و حرکت) و… باشد.[۳]
تصویربرداری از سطوح بدن و موقعیت گیرندههای حسی در بخشهای مختلف آن و همچنین منطقه مربوط از قشر مغزی که توسط آن فعال شده somatotopy نامیده میشود. این نوع نقشه از مغز، تغییرناپذیر نیست؛ بهطوری که در پاسخ به مواردی همچون سکته یا آسیب مغزی تغییرات چشمگیری در آن رخ میدهد.
بررسی اجمالی سیستم[ویرایش]
حسگرهای مکانیکی[ویرایش]
چهار حسگر مکانیکی در پوست هر یک به محرکهای مختلف به شکل کوتاهمدت و بلندمدت پاسخ میدهند.
انتهای عصب سلولی مرکل در روپوست پایهای پوست و فولیکولهای مو یافت میشود؛ اما اغلب به دلیل دارا بودن گیرندههای کوچک (توانایی ایجاد اطلاعات بسیار دقیق) در مناطقی مانند نوک انگشتان مورد استفاده بوده و به ارتعاشات کم (۵ تا ۱۵ هرتز) واکنش نشان میدهند. بهطور کلی آنها پوشش ندارند و در پاسخ به فشار خارجی آهسته عمل میکنند از اینرو تنها به محرکهای طولانی مدت پاسخ میدهند.
عروق خونی به ارتعاشات متوسط (۱۰ تا ۵۰ هرتز) و برخورد نور واکنش نشان میدهند. آنها در پاپیلهای پوست قرار داشته و به دلیل واکنشپذیری بالا عمدتاً در نوک انگشتان و لبها قرار دارند. بر خلاف مرکل، پاسخ آنها به محرکهایشان در قالب پتانسیلهای عمل سریع است. آنها مسئول توانایی خواندن خط بریل و محرکهای احساسی مثبت هستند.
ذرات لاملار بساوش اجسام بزرگ و تشخیص نرمی و سختی اجسام را بر عهده دارند. این گلبولها حساسترین حسگرهای مکانیکی نسبت به ارتعاشات میباشند؛ بهطوری که به ارتعاشات حدود ۲۵۰ هرتز واکنش داده و در ایجاد پتانسیل عمل و پاسخدهی، سریع عمل میکنند. البته این حسگرها فقط به محرکهای ناگهانی واکنش نشان داده و محرکهای طولانی مدت را به سرعت نادیده میگیرند.
ذرات بالبوس به آرامی واکنش نشان میدهند. آنها مسئول پاسخ به کشش پوست و تشخیص لغزش در یک جسم بوده و نقش مهمی در کنترل موقعیت و حرکت انگشتان دارند. بهطور کلی تمام این گیرندهها تحت فشارهایی قرار میگیرند که شکل آنها را پدیدآورده و موجب ایجاد پتانسیل عمل در آنها خواهد شد.[۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰]
حسگرهای عصبی[ویرایش]
اطلاعات مربوط به بساوایی یا ارتعاش بهوسیلهٔ نخاع از طریق مسیر لنزوسوس در ستون فقرات از طریق Gracilis (مهره T7 و پایین آن) یا Cuneatus (مهره T6 و بالای آن) به بالا میرود. Cuneatus بهطور غیرمستقیم از طریق مایع خاکستری نخاعی سیگنالهایی را به هستههای cochlear ارسال میکند و این اطلاعات در تعیین اینکه آیا صدای درک شده سروصدا یا تحریک است استفاده میشود. همه این الیاف از medulla عبور میکنند.
زنجیرههای postcentral شامل قشر حسیتنی اولیه (مناطق برادمن ۳، ۲ و ۱) بهطور کلی به عنوان S1 شناخته میشوند.
BA3 متراکمترین افکشنها را از تالاموس دریافت میکند. BA3a با توجه به موقعیت نسبی قسمتهای بدن و مقدار تلاش در هنگام حرکت استفاده میشود و BA3b مسئول توزیع اطلاعات somato است، بهطوری که اطلاعات بافت را به BA1 و اطلاعات شکل و اندازه را به BA2 میدهد.
ناحیه S2 (قشر سوماتوسنسوری ثانویه) به منطقه S2 و منطقه parietal ventral تقسیم میشود. منطقه S2 با درک لمسی خاصی مشغول به کار است و به همین ترتیب با آمیگدال و هیپوکامپ ارتباط دارد تا خاطرات را تقویت کند. منطقه parietal ventral تقویتکننده سوماتوسنسوری به قشر premotor و قطب حافظه سوماتوسنسوری است.
BA5 یک توپوگرافی سازمانیافته برای حافظه somato و مناطق تجمع آن است. BA1 اطلاعات بافت را پردازش میکند در حالی که BA2 اطلاعات اندازه و شکل را پردازش میکند. منطقه S2 لمسهای سبک، درد، حسهای ذرهای و لمسهای متمرکز را پردازش میکند. S1 اطلاعات باقیمانده را پردازش میکند (لمس خام، درد، درجه حرارت).[۱۱][۱۲][۱۳]
BA7 اطلاعات بصری و proprioceptive را برای قرار دادن اشیاء در فضا ادغام میکند.[۱۴][۱۵]
قشر منزوی (insula) نقش خود را در حس مالکیت بدنی، خودآگاهی ذهنی و ادراک ایفا میکند. همچنین در انتقال اطلاعات در مورد لمس احساسات، درد، درجه حرارت، خارش، و وضعیت اکسیژن محلی نقش دارد.
ساختار سیستم[ویرایش]
سیستم سموتوسنسوری در تمام قسمتهای اصلی بدن مهرهداران گسترش مییابد. این سیستم شامل هر دو گیرندههای حساس و نورونهای عصبی در محدوده پوست، عضلات و اندام، به نورونهای عمیقتر در سیستم عصبی مرکزی است.
مسیر عمومی سوماتوسنسوری[ویرایش]
یک مسیر Somatosensory بهطور معمول دارای سه نورون طولانی است:[۱۶]
گیرندههای نوری، شبیه به آنچه در شبکیه چشم یافت میشود، بهطور خاص اشعه ماوراء بنفش را که موجب افزایش تولید ملانین توسط ملانوسیتها میشود تشخیص میدهد.[۱۷] بنابراین برنزه شدن بهطور بالقوه پوست را از آسیب DNA و آفتاب سوختگی ناشی از اشعه ماوراء بنفش محافظت میکند. با این حال، این که این امر همچنان در دست تحقیق و بررسی است.[۱۷]
بازخورد لمسی[ویرایش]
بازخورد لمسی از proprioceptor در پوست، ماهیچهها و مفاصل حاصل میشود.[۱۸]
تعادل[ویرایش]
گیرنده حس تعادل در سیستم ویستیبولار در گوش (برای تشخیص جهت سه بعدی سر و سپس بقیه بدن با استنباط از آن) قرار دارد. تعادل نیز توسط رفلکس زیباییشناسی تغذیه شده که موقعیت نسبی بقیه بدن را نسبت به سر حس میکند[۱۹] علاوه بر این، proprioception تخمین محل اشیایی که توسط سیستم بصری شناسایی میشوند را به عنوان ورودی به رفلکسهای مکانیکی بدن بر عهده دارد.
لمس خوب و لمس خام[ویرایش]
لمس خوب یک حالت حسی است که به یک فرد امکان میدهد تا یک لمس را با محلیسازی صحیح به خوبی حس کند. مسیر لنزیکس ستون مهرهای خلفی مسیری است که مسئول ارسال اطلاعات لمسی خوب به مغز است. شکل لمسی که در آن محلیسازی امکانپذیر نیست، به عنوان لمس خام شناخته میشود که الیاف آن مخالف با لمس خوب است و در بخش اسپیناتالامیک در ستون مهره پشتی حمل میشود.[۲۰]
پردازش عصبی از بساوایی[ویرایش]
قشر Somatosensory اطلاعات حسی ورودی را از گیرندهها در سراسر بدن کپی میکند. لمس مؤثر، نوعی از اطلاعات حسی است که موجب واکنش احساسی میشود مانند یک تماس فیزیکی انسان. این نوع اطلاعات در واقع متفاوت از سایر اطلاعات حسی است. شدت لمس عاطفی به شیوهای مشابه با احساسات ناشی از بینایی و شنوایی، همچنان در قشر سوماتوسنسوری اولیه کدگذاری میشود. همانند افزایش آدرنالین ناشی از لمس اجتماعی یک دوست خوب.
در همین حال، احساس لذت بخش در ارتباط با لمس عاطفی، قشر cingulateقدامی را بیشتر از قشر سوماتوسنسوری اولیه فعال میکند. دادههای fMRI نشان میدهد که سیگنال کنتراست سطح اکسیژن خون (BOLD) درون قشر کورتکس قدامی و قشر prefrontal همبستگی خوبی با یک لمس عاطفی دارد. تحریک مغناطیسی مغزی (TMS) قشر سوماتوسنسوری مغز، میزان ادراک از شدت لمس عاطفی را مهار میکند، اما دلپذیر بودن لمس عاطفی همچنان باقیست؛ بنابراین، S1 بهطور مستقیم در پردازش دلپذیری از لمس اجتماعی عاطفی دخالت نمیکند، اما همچنان نقش مهمی در تشخیص مکان و شدت لمس دارد.[۲۰]
تنوع فردی[ویرایش]
مطالعات گوناگونی نشان دادهاست که علت تفاوت بین افراد مختلف در حس آنها از یک لمس خوب است. یک ناحیه مورد مطالعه، هوش فضایی یک لمس صحیح است، یعنی توانایی فهمیدن جزئیات دقیق فضایی یک جسم که بهطور ثابت در برخورد با پوست قرار دارد. روشهای مختلفی برای سنجش هوش فضایی یک لمس صحیح استفاده شدهاست، شاید دقیقترین آنها آزمایش grating orientation است.[۲۱] در این آزمایش افراد، جهتگیری یک سطح جارو مانند را در دو جهت مختلف تعیین میکنند[۲۲] که میتواند به صورت دستی یا خودکار انجام شود.[۲۳] بسیاری از مطالعات نشان میدهد که هوش فضایی لمس صحیح با افزایش سن کاهش مییابد؛[۲۴][۲۵][۲۶] دلایل این کاهش ناشناخته است، اما ممکن است علت آن از دست دادن طبیعی گیرندههای لمسی در طول زمان باشد. بهطور قابل ملاحظهای، هوش فضایی لمس صحیح انگشتان در میان بزرگسالانی با نوک انگشتان کوچکتر بهتر است؛[۲۷] این اثر مربوط به اندازه انگشتان، بهطور متوسط مبنای بهتر بودن این هوش فضایی در زنان نسبت به مردان است[۲۷] و دلیل آن تراکم بیشتر گیرندههای مکانیکی لمسی است که موجب تشخیص بهتر ارتعاشات با فرکانس پایین در انگشتان کوچکتر میشود؛[۲۸] این امر در بین کودکان از همان سن کودکی دیده میشود، بدین صورت که کودکان با انگشتان کوچکتر تمایل بیشتری به لمس اجسام دارند.[۲۹] بسیاری از مطالعات نشان دادهاند هوش فضایی لمس صحیح در میان افراد نابینا نسبت به افراد سالم در همسن با آنها بیشتر است.[۲۶][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] و این امر احتمالاً به علت cross modal plasticity درون قشر مغزی فرد نابینا میباشد؛ همچنین شاید به علت cortical plasticity باشد. گزارش شدهاست افرادی که از زمان تولد نابینا بودهاند اطلاعات لمسی را سریعتر از افراد سالم دریافت میکنند.[۳۴]
اهمیت بالینی[ویرایش]
کمبود سوماتوسنسوری ممکن است ناشی از نوروپاتی محیطی باشد که ناشی از کمبود تعداد اعصاب محیطی سیستم سوماتوسنسوری است. این امر ممکن است به عنوان بیحسی شناخته شود.
پیشرفت جامعه[ویرایش]
تکنولوژی Haptic میتواند حس لامسه را در محیطهای مجازی و واقعی ایجاد کند.[۳۵] این تکنولوژی میتواند در زمینه گفتار درمانی و بازخورد لمسی نیز برای درمان اختلالات گفتاری استفاده شود.
منابع[ویرایش]
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
حقایقی شگفت انگیز درباره حس لامسه
عصرایران؛ محمد مهدی حیدرپور - لامسه شاید در میان حواس پنج گانه انسان کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. هر یک از ما در هر ثانیه از روز اطلاعات لمسی را از محیط اطراف خود دریافت می کنیم. اگر در حال حاضر روی صندلی نشسته اید شاید کمر شما با صندلی در تماس باشد، با انگشتان خود احتمالا ماوس را لمس می کنید، و یا با نمایشگر موبایل هوشمند خود در تعامل هستید. تمامی این اطلاعات چنان در همه جا وجود دارند که احتمالا تا پیش از مطالعه این مطلب کمتر به آنها توجه داشته اید.
به گزارش "گروه علم و فناوری" عصرایران، ما نمی توانیم حس لامسه را خاموش کنیم. به گفته "دیوید لیندن"، نوروبیولوژیست در دانشگاه جان هاپکینز و مولف کتاب "لمس: علم دست، قلب و ذهن"، شما می توانید چشمان خود را ببندید و نابینایی را تصور کنید، و یا می توانید با قرار دادن پوشش روی گوش های خود ناشنوایی را تجربه کنید. اما لامسه حسی مرکزی و همیشه حاضر در زندگی ما است که از دست دادن آن را نمی توانیم تجسم کنیم. در ادامه برخی حقایق جالب توجه درباره این حس کلیدی که توسط لیندن ارائه شده اند را بیان می کنیم.
توجه به شدت بی تناسب مغز به لمس در بخش های مختلف بدن انسان
به گفته لیندن، بخشی از مغز انسان که وظیفه پردازش اطلاعات لمس را بر عهده دارد دارای یک نقشه از سطح بدن است اما این نقشه بسیار واپیچیده است. برخی قسمت ها مانند صورت، لب ها، زبان و انگشتان دارای گیرنده های لمسی بسیاری هستند و بخش هایی مانند قسمت کوچکی از پشت، سینه و ران ها گیرنده های لمسی کمتری دارند. این گیرنده ها چهار نوع هستند؛ گیرنده ای برای احساس لرزش، گیرنده ای برای مقادیر ناچیز از لغزش، گیرنده ای برای کشش پوست، و گیرنده ای برای احساس بهترین نوع بافت ها.
افول حس لامسه با افزایش سن
به گفته لیندن، آثار افزایش سن بر حس لامسه یکی از نکات جالب توجه است. به نظر می رسد با افزایش سن، انسان گیرنده های لمسی خود را از دست می دهد. البته این مساله ناگهانی رخ نمی دهد و ما این گیرنده ها که در 16 یا 18 سالگی به اوج خود می رسند را بسیار آرام از دست می دهیم. همچنین، گیرنده های درد و دما نیز با افزایش سن رو به افول می روند.
افراد لمس-کور
به گفته لیندن، ما واژه مناسبی برای فقدان حس لامسه نداریم اما لمس-کوری بسیار واقعی است. افرادی که به یک اختلال نادر به نام "نوروپاتی حسی اولیه" دچار هستند حسگرهای لمس مکانیکی خود را از دست می دهند. بنابر ادعای این افراد، آنها نمی توانند هیچ چیزی را حس کنند. آنها نمی توانند خط بریل را بخوانند و یا اگر دست خود را درون جیب هایشان وارد کنند نمی توانند فرق بین سکه ها را متوجه شوند.
لمس اجتماعی، سیستمی ویژه برای احساس عواطف
به گفته لیندن، دو سیستم لمسی وجود دارند. یکی از آنها "حقایق" - موقعیت مکانی، حرکت، نیروی یک لمس - را ارائه می کند و آن را لمس افتراقی می نامیم. اما سیستم لمس عاطفی نیز وجود دارد. حسگرهایی ویژه به نام "الیاف لامسه ای C" به عنوان واسطه در این سیستم عمل می کنند و اطلاعات را بسیار آهستهتر انتقال می دهد. این سیستم اطلاعات را به بخشی از مغز به نام Posterior Insula ارسال می کند که برای تماس و لمس اجتماعی بسیار مهم است. این سیستم شامل مواردی مانند در آغوش گرفتن یک دوست، نوازش فرزند توسط مادر و ... می شود.
سیستمی ویژه برای حس درد
به گفته لیندن، در مدار درد یک مجموعه از حسگرها وجود دارد که به شما می گوید درد دقیقا در کدام قسمت وجود دارد، قدرت آن چه میزان است و غیره. بار دیگر، سیستم دیگری وجود دارد که تنها جنبه احساسی منفی درد را منتقل می کند. این سیستم دوم است که می تواند توسط داروها مانند مرفین و یا تمرینات مدیتیشن تحت تاثیر قرار بگیرد. موارد نادری نیز وجود دارند که افراد فاقد سیستم درد احساسی هستند. در نتیجه، این افراد اگرچه از حقایق درد آگاه هستند اما عاملی آزاردهنده برای آنها محسوب نمی شود. به عنوان مثال، آنها از دردآور و آسیب رسان بودن قرار دادن دست خود در سطل آب یخ آگاه هستند اما اهمیتی به آن نمی دهند.
لمس، عنصری کلیدی و مرموز برای رشد نوزاد
به گفته لیندن، یکی از بهترین مثال ها در این زمینه پرورشگاه های رومانی پس از سقوط چائوشسکو هستند. در آن زمان افراد کمی برای مراقبت از نوزادان در پرورشگاه ها حضور داشتند و نوزادان به ندرت در طول روز لمس می شدند. این کودکان نه تنها میزبان مشکلات عاطفی بودند بلکه با مجموعه ای از بیماری های مزمن نیز مواجه شدند. آنها دارای سیستم ایمنی ضعیف و بیماری های پوستی بودند.
این پدیده به واسطه پژوهشی دیگر نیز تایید شده است. دانشمندان به طور کامل از چرایی بروز آن آگاهی ندارند اما به نظر می رسد تجربه لمس و تماس اولیه به طور فوق العاده ای برای رشد عملکرد شناختی و بدن سالم مهم است. بر همین اساس است که امروزه نوزادهای نارس که در انکوباتور قرار می گیرند برای چند ساعت در روز از دستگاه خارج می شوند و در تماس با پوست والدین قرار می گیرند.
شکل گیری احساسات اولیه مردم به شیوه های عجیب با لمس
به گفته لیندن، لمس تصادفی می تواند به شکل گیری احساسات و برداشت های ما از شخصیت مردم کمک کند. در یکی از آزمایش های کلاسیک، افرادی که یک نوشیدنی خنک و یا یک نوشیدنی گرم در دست دارند با فردی ملاقات می کنند، و آنهایی که نوشیدنی گرم در دست داشته اند به عنوان افرادی گرمتر - دارای شخصیتی بیشتر اجتماعی - رده بندی شده اند. هنگامی که این قبیل مطالعات برای نخستین بار منتشر شدند هیچ کس واقعا به آنها باور نداشت اما انجام مطالعات دیگر و کسب نتایجی مشابه شرایط را تغییر داده است.
تاثیر احساسات بر چگونگی تجربه لذت و درد
به گفته لیندن، این حقیقت که حالت شناختی ما می تواند درک ما از لمس را تعدیل کند هم یک موهبت و هم یک مصیبت است. موهبت است زیرا به معنای تعدیل لمس منفی از طریق تجربیات مثبت مانند مدیتیشن، تمرین و آموزش تمرکز حواس است. اما مصیبت است زیرا اگر به واسطه درد آزار ببینیم می توانیم وارد چرخه ای شویم که در آن شرایط ما وخیمتر می شود.
البته این مساله تنها درباره درد صادق نیست و احساس لذت نیز همین گونه است. تصور کنید به همراه دوست خود در محیطی آرام هستید و وی دست شما را نوازش می کند. بی تردید، احساس خوبی خواهید داشت. اکنون تصور کنید در میانه یک بحث جنجالی رفتاری مشابه صورت بگیرد. اعصابی مشابه فعال خواهند شد اما احساسی کاملا متفاوت یعنی رنجش و مزاحمت را تجربه می کنید. این به دلیل آن است که بخش هایی از مغز که پردازش لمس عاطفی را انجام می دهند تحت تاثیر بخش های دیگر مغز قرار گرفته اند.
برای خواندن مطالب بیشتر در زمینه علم و فناوری به اینجا مراجعه کنید.
منبع مطلب : www.asriran.com
مدیر محترم سایت www.asriran.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
حسن لامسه در این افراد بسیار قوی است
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
حس لامسه در این افراد بیشتر است؟؟؟؟