توجه : تمامی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط ایدی موجود در بخش تماس با ما بالای سایت یا ساماندهی به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود. به امید ظهور مهدی (ع).

    حضرت عبدالعظیم از نوادگان کدام امام بود

    1 بازدید

    حضرت عبدالعظیم از نوادگان کدام امام بود را از سایت هاب گرام دریافت کنید.

    حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) که بود؟ - ایسنا

    حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) که بود؟ - ایسنا

    15 شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم است، عبدالعظیم حسنی(ع) از نوادگان حضرت امام حسن (ع) و از اصحاب امام جواد و امام هادی (ع)بود و عقاید خود را بر امام هادی (ع)عرضه داشت و امام او را تأیید کرد.

    به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران( ایسنا)، حضرت عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب، از بزرگان روات و علما و صاحب ورع و تقواست.

    در منزلت و مقام وی آمده است که مردی از اهل ری به خدمت حضرت علی بن محمد النقی (امام هادی(ع))رفت. حضرت پرسید: کجا بودی؟ او گفت: به زیارت امام حسین (ع)رفته بودم. امام فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست، زیارت می‌کردی، مانند کسی بودی که امام حسین (ع)را زیارت کرده باشد.(1)

    احمد بن خالد برقی می‌گوید: عبدالعظیم حسنی از دست حاکم و سلطان زمان خودش فراری شد و در خانه مردی از شیعیان در ری پنهان شد. در آن خانه عبادت می‌کرد و روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و مخفیانه از خانه برای زیارت قبری که نزدیک محلّ سکونت وی بود، بیرون می‌رفت و می‌گفت: این قبرِ مردی از فرزندان موسی بن جعفر است. کم کم خبر ایشان در بین شیعیان پخش شد و گروه گروه به دیدار حضرت عبدالعظیم می‌آمدند. شخصی از شیعیان پیامبر را در خواب دید که فرمود: مردی از فرزندان من نزد درخت سیب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن خواهد شد. حضرت عبدالعظیم مریض شد و بعد از مدتی فوت کرد و در جیب لباسش نوشته‌ای یافتند که در آن نوشته بود: من ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب (ع)هستم.(2)

    شیخ صدوق (ره) و غیر ایشان از جناب عبدالعظیم روایت کرده‌اند که فرمود: بر آقای خودم، حضرت امام هادی (ع)وارد شدم. چون مرا دید فرمود: مرحبا به تو، ای ابوالقاسم! تو ولیّ ما هستی. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! می‌خواهم دین خود را بر شما عرضه کنم. اگر مورد پسند شما است، تأیید بفرمایید و اگر ناپسند است، راهنماییم کنید.

    من عقیده دارم خدا، واحد و یگانه است و مثل و مانندی ندارد و جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، بلکه پدیدآورنده اجسام و صورت‌هاست. پروردگار و مالک هر چیزی است. او مالک و صاحب هر چیزی است.

    عقیده دارم محمد(ص)پیامبر و رسول و آخرین آنان است و بعد از او پیامبری نخواهد بود و تا روز قیامت دین آن حضرت اسلام خواهد بود و شریعت دیگری نخواهد بود.

    عقیده دارم امام و خلیفه و ولیّ امر بعد از پیامبر(ص)امیرالمؤمنین (ع)و بعد از آن حسن (ع)و بعد حسین (ع)وعلی بن الحسین و بعد محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و بعد موسی بن جعفر و بعد علی بن موسی و سپس محمد بن علی است و بعد شما را امام می‌دانم.

    حضرت فرمود: بعد از من پسرم حسن و بعد از او مهدی (ع)خواهد بود که کسی او را نمی‌بیند و از نظرها غایب خواهد بود و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، پس از این که پر از ظلم و جور شده باشد.

    گفتم: عقیده دارم دوست ایشان دوست خداست و دشمن ایشان دشمن خداست و اطاعت ایشان واجب و معصیت اینان معصیت خداست.

    عقیده دارم معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان حق است و قیامت خواهد آمد و همه زنده خواهیم شد.

    پس امام هادی (ع)فرمود: ای ابوالقاسم! به خدا این است دین پسندیده ثابت. بر همین اعتقاد بمان. خداوند تو را بر این اعتقاد محافظت کند.(3)

    حضرت عبدالعظیم (ع)در حدود سال 250 یا 252از دنیا رفت.(4)

    پی نوشت‌ها:

    1. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1 ص 246.

    2. الخوئی، معجم رجال الحدیث، ج 10 ص 46.

    3. منتهی الآمال، ج 2 ص 392.

    4.محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ج 4 219.

    منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

    انتهای پیام

    منبع مطلب : www.isna.ir

    مدیر محترم سایت www.isna.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    عبدالعظیم حسنی

    عبدالعظیم حسنی

    عبدالعظیم حسنی یا شاه عبدالعظیم از نوادگان پیشوای دوم شیعیان، حسن بن علی بن ابیطالب است که در شهر ری در آرامگاه شاه عبدالعظیم مدفون شده‌است. کنیه وی ابوالقاسم و ابوالفتح است.

    زندگی‌نامه[ویرایش]

    عبدالعظیم حسنی در روز پنج‌شنبه چهارم ماه ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ قمری (۱۳ شهریور ۱۶۸ خورشیدی، ۷۸۹ م)، در زمان پیشوای هفتم شیعیان موسی کاظم در شهر مدینه زاده شد. پدرش عبدالله و مادرش فاطمه یا حیفا نام داشتند. همسر وی خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن مجتبی (پسرعموی پدرش که در تجریش تهران به نام امامزاده قاسم مدفون است) بود.

    عبدالعظیم به دستور علی النقی به شهر ری وارد می‌شود و در سرداب خانه یکی از شیعیان آن شهر به زندگی پنهانی روی می‌آورد. او روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. گاهی پنهانی از خانه بیرون می‌آمد و قبری را که اکنون روبروی آرامگاهش است زیارت می‌کرد. وی پس از مدتی بیمار می‌شود و چندی بعد در روز سه‌شنبه پانزدهم شوال سال ۲۵۲ قمری (۱۱ آبان ۲۴۵ خ، ۸۶۶ م)، در زمان پیشوای دهم شیعیان علی النقی (خلافت عباسیان) درگذشت. وی ۷۹ سال قمری (۷۷ سال خورشیدی) عمر کردند.

    محل دفن[ویرایش]

    حرم شاه‌عبدالعظیم محل دفن عبدالعظیم حسنی است که در شهر ری (در جنوب تهران) قرار دارد. این آرامگاه مربوط به دوره ایلخانی - دوره صفوی - دوره قاجار است. این اثر در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۳۴ با شمارهٔ ثبت ۴۰۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.[۱]

    بنای نخستین این آرامگاه را محمد پسر زید داعی علوی در نیمه دوم قرن سوم هجری قمری برابر با با قرن نهم میلادی تعمیر اساسی کرد. در گاه اصلی ورودی آن که در شمال آرامگاه قرار دارد به فرمان پادشاهان خاندان بویه و سپس با تلاش مجدالملک قمی ساخته شد.

    بنای آرامگاه در بخش پایین چهارگوشی است که هر سوی آن حدود هشت متر است. در بالا مانند همه بناهای سلجوقی برفراز چهارگوشه حرم چهار گوشوار یعنی چهار طاق مورب بنا کرده‌اند و بالاتر از آن یک هشت ضلعی و بر روی آن یک شانزده‌ضلعی ساخته‌اند. روی این شانزده‌ضلعی گنبد اصلی حرم ساخته شده‌است. تمام این بخش‌ها از درون آیینه‌کاری شده‌است. تعمیر و تغییرات اصلی این بخش در زمان شاه‌طهماسب صفوی انجام گرفته‌است. صحن‌ها و ایوان از آثار دوره صفوی می‌باشد. در دوره قاجار تعمیرات و اضافات بسیاری صورت گرفت. پوشش زرین گنبد به فرمان ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۰ هجری قمری برابر با ۱۸۳۵ میلادی انجام گرفته‌است.

    تبارشناسی[ویرایش]

    پس از درگذشت عبدالعظیم حسنی، هنگامی که می‌خواستند او را غسل دهند کاغذی را در پیراهنش می‌یابند که در آن نسب وی و پدرانش این‌گونه آمده‌است:[۲][۳]

    براساس این نسخه از رجال نجاشی، در نسب وی، میان او و امام دوم شیعیان (حسن مجتبی)، پنج نفر واسطه وجود دارد. اما در نسخه‌های معتبر این کتاب،[۴] میان «زید بن حسن» (نیای سوم او) و «حسن بن علی»، شخص دیگری واسطه نیست.

    در کتاب مهاجران آل ابوطالب در ذکر اسامی واردشدگان به شهر ری از فرزندان علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی‌طالب نام وی به شکل «ابوالقاسم عبدالعظیم فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن» آمده‌است.[۵]

    نیاکان به ترتیب[ویرایش]

    آثار و نوشته‌ها[ویرایش]

    جستارهای وابسته[ویرایش]

    منابع[ویرایش]

    پانویس[ویرایش]

    منبع مطلب : fa.wikipedia.org

    مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

    زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

    حضرت عبدالعظیم حسنی, زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع), عبدالعظیم حسنی

     
    عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد . پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس .

    ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .

    این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .

    حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .

    ستایشهایی که ائمّه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .

    در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشّهداء، امام حسین علیه السّلام بیان شده است.

    زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمّه علیه السّلام بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء ، متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دوره او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام را در کربلا ، تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.

    سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند .حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، در چینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السّلام رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد ، حضرت امام هادی علیه السّلام او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی .

    دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السّلام به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصلخیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السّلام را به شهادت رساند. در ری ، هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری ، بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .

    حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّة الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .

    پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت علیهم السّلام را از او می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گرد شمعِ وجودش طواف می کردند .

    حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود.

    روزهای پایانی عمر پربرکت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت علیهم السّلام در آستانه محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرارگرفته بودند، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیّت عبّاسیان برایش دردی جانکاه و مضاعف بود؛ در همان روزها یک رویای صادقانه حوادث آینده را ترسیم کرد: یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و سلّم را در خواب دید. حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به او فرمود: فردا یکی از فرزندانم در محلّه سکّة المولی چشم از جهان فرو می بندد، شیعیان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند.

    سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را نصیب خویش سازد، عبدالجبّار که خود نیز خوابی همانند خواب او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و شیعیان در آنجا دفن شوند.

    همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت این نواده رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سیاه پوشیدند و بر در خانه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام گریان و مویه کنان گرد آمدند؛ پیکر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جیب پیراهن او کاغذی یافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پیکر او نماز خواندند، تابوت او را بردوش گرفتند و با جمعیّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشییع کردند و پیکر مطهّرش را در کنار همان درخت سیب که رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم به آن شخص اشاره کرده بود، دفن کردند تا پاره ای از عترت مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم در این باره به امانت بماند و نورافشانی کند و دلباختگان خاندان پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم از مزار این ولیّ خدا فیض ببرند.

    منبع:shiaha.com

    منبع مطلب : www.beytoote.com

    مدیر محترم سایت www.beytoote.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    جواب کاربران در نظرات پایین سایت

    مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    مهدی 2 سال قبل
    0

    نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

    برای ارسال نظر کلیک کنید