ضرب المثل از اين گوش ميگيرد ازان گوش در ميكند
ضرب المثل از اين گوش ميگيرد ازان گوش در ميكند را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
گسترش ضرب المثل " از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند " + داستان و انشا - دانشچی
معنی، داستان و انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
در این پست انشا، داستان و معنی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند جمع آوری کرده ایم، با دانشچی همراه باشید.
معنی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
۱- به گفتارها و پند های دیگران گوش فرا نمی دهد.
۲- شنونده ای که به حرف یا نصیحتی بی اعتنا باشد،گویی که نشنیده باشد.
۳- حرف نشنو و بی توجه است.
۴- بعضی وقت ها از آدم های اطرافمان خواسته هایی داریم و انتظار داریم که به خواسته ی ما عمل کنند، ولی هر بار بی توجهی می بینم و کم محلی! آنجاست که می گویند طرف از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند.
داستان برای ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
یک آشپز خانه خیلی کوچک وجود داشت که پیرزنی دنیا دیده و با تجربه که دست پختش شهره ی خاص و عام بود. غذا می پخت و می فروخت. پیرزن، بسیار با مهارت غذاهای مختلف را آماده می کرد و مردم نیز عاشق دست پخت او بودند.
اما هر بار تندی غذایش، زیادی زیر زبان می آمد و مردم از روی علاقه ی زیاد به پیرزن می گفتند که غذایت بسیار لذیذ است اما کمی از تندی آن بکاه. زیرا که نمی خواهیم به دلیل این موضوع از خوردن غذاهای خوشمزه ی تو عاجز باشیم. پیرزن هر بار در پاسخ به سخن های دیگران چشم آهسته ایی می گفت و باز روز بعد به کار خود ادامه می داد.
تا اینکه دیگر مردم شهر از گفتن های خود و شنیدن های پیرزن خسته شدند و دیگر به مطبخ خانه ی کوچک پیرزن نرفتند و بین مردم و اهالی شهر اینگونه زبانزد شد که پیرزن سخنان ما و خواسته ما را از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند و اصلا به ما و نظر ما توجهی نشان نمی دهد! اینگونه بود که آشپز خانه ی پیرزن بسته شد و تنها دلیل آن این بود که پیرزن حرف را از این گوش می گرفت و از گوش دیگر در می کرد.
حکایت برای ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
در روزگار قدیم دانشمندی در ولایتی میزیست که به سبب علمش خودپسند شده و به سخنان دیگران بی اعنتا بود. سرانجام روزی علما و حکیمان داناگرد هم آمدند تا چنین رفتار زشتی را از دانشمند بی عمل دور کنند. بنابراین تصمیم بر آن گشت که هریک صبح در دم خانه دانشمند ایستاده و نکته یا نصیحتی به او بدهند.
در روز های بعد همهی دانایان یک به یک به محض دیدن او پندی به او میدادند و اورا از رفتارش منع میکردند.و او نیز ان ها را با نهایت دقت قبول میکرد ولی بازهم به آن ها عمل نمیکرد. سرانجام پس از آنکه تلاش علما سبب واقع نشد درباره دانشمند گفتند که از یک گوش گیرد و از گوش دیگر در کند.
بله عزیزان ما در زندگیبایستی به سخنان دیگران توجه کنیم و اگر پذیرش ان برایمان مقدور است از انجام آن اجتناب نکنیم و همواره به حرف های دیگران اهمیت بدهیم.
انشا برای ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
در یکی از شهرهای ایران دختری زیبا به نام نیلو در کنار خانواده خود زندگی میکرد. این دختر به خاطر زیبایی خیره کنندهای که داشت همیشه همه فامیل و دوستهای درباره زیبایی و حرف می زدند.و این کار باعث مغرور تر شدن دختر میشد. دخترک برای اینکه خیلی دیده شود لباس های باز و آنچنانی میپوشید تا خیلی به چشم مردم و پسرها بیاید ( یک نوع عقده!) . در یکی از روزها دوست نیلو به او یک صفحه مجازی معرفی کرد و گفت اگر تو عکسهای را در صفحه های مجازی گذاری بیشتر معروف می شوی.
و به این گونه بود که نیلو را اغفال کرد و او را از راه به در کرد. مادرنیلو که موضوع را فهمید سعی کرد دخترک را قانع کند و به او بفهماند که این کارها عاقبت خوبی ندارد ولی نیلو به حرف های مادرش گوش نمی داد و از این گوش می گرفت و از آن گوش به در می کرد.
روزها می گذاشت و نیلو در فضاهای مجازی بیشتر معروف می شد و هر پسری که به او درخواست دوستی میداد نیلو درخواست آن را رد نمی کرده و با همه آنها دوستمی شد. در این وسط مادر نیلو خیلی نگران او بود و همیشه او را نصیحت میکرد ولی نیلو هیچ توجهی به حرف ها و نصیحت های مادرش نمیکرد.
تا روزی که وقتی از خواب بیدار شد گوشی اش را به دست گرفت تا به صفحه های مجازی اش سری بزنند ولی با صحنه های خیلی بدی رو به رو شد همه عکسهایی که با غریبه ها گرفته بود و هر مدل عکسی که به آنها فرستاده بود پخش شده بود و هر کسی یک حرف ناجوری زیر عکس به او گفته بودند. و به او لقب یک دختر بی حیا را داده بودند نیلو وقتی این را دید به این فکر کرد که کاش به حرف های مادرش گوش می داد و حرفهای او را از این گوش می گرفت از آن گوش به در نمی کرد.
منبع مطلب : www.daneshchi.ir
مدیر محترم سایت www.daneshchi.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.گسترش ضرب المثل از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند
ستاره | سرویس سرگرمی - تا به حال این ضرب المثل را شنیدهاید که میگویند فلانی حرفی را از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند؟ این ضرب المثل را میتوان یکی از پرکاربرد ترین اصطلاحات امروز زبان فارسی دانست. در این مطلب راجع به این ضرب المثل مفصل صحبت خواهیم کرد.
معنی این ضرب المثل آن است که شخصی به حرف دیگران اهمیتی نمیدهد و آن را نمیشنود و به راحتی فراموش میکند. مفهوم این ضرب المثل آن است که شخص به خیرخواهی و نصیحت دیگران اهمیتی نمیدهد و فکر میکند خودش همه چیز را میداند و میخواهد هر کاری را که دلش میخواهد انجام دهد؛ هر چند دیگران نتیجه نامطلوب آن کار را به او تذکر بدهند و چنان که میدانیم آزموده را آزمودن خطاست. درباره این افراد اصطلاحات نصیحت به خرجش نمیرود و حرف به گوشش نمیرود هم کاربرد دارد.
گسترش ضرب المثل از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند
انشا
حتما تا حالا با افرادی مواجه شدهاید که ترجیح میدهند همه چیز را خودشان تجربه کنند. دور و بر ما افرادی هستند که به قول قدیمیها چند پیراهن بیش تر از ما پاره کردهاند و تجربیات بیش تری نسبت به ما دارند. تجربیات خوب و بد و تلخ و شیرین آنها باعث شده که آنچه جوان ترها در آینه نمیبینند، آنها در خشت خام ببینند. بنابراین در موارد مقتضی به جوان ترها هشدارهایی میدهند. به طور مثال آنها را از انجام کارهایی بر حذر میدارند یا به کارهایی دیگر تشویق میکنند؛ اما گاهی این تشویقها و هشدارها آن قدر پشت سر هم و زیاد میشود که طرف مقابل دچار دل زدگی میشود و ترجیح میدهد به نصایح دیگران گوش نکند و خودش تجربه متفاوتی داشته باشد.
درباره این جور افراد میگویند فلانی از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند به این معنی که حرف به گوش فردی فرو نمیرود یا او اهمیتی برای نصیحت دیگران قائل نیست و هر کاری را که دلش میخواهد، انجام میدهد. از آنجا که تجربه دوباره کاری که فردی انجام داده و از نتیجه آن راضی نیست کار احمقانهای به نظر میرسد، این دست افراد معمولا در زندگی خود با مشکلات زیادی رو به رو میشوند ولی از آنجا که در کارهای خود با دیگران مشورت نمیکنند یا کلا اهل قبول کردن نظر دیگران نیستند، آزمودههای دیگران را دوباره میآزمایند و همه سختیها را تحمل میکنند. این نوع آدمها نصیحت دیگران را نشنیدهاند و به همین دلیل روی آن را هم ندارند که در مشکلاتی که خود برای خود به وجود آوردهاند، از دیگران درخواست کمک کنند یا حتی برای درد دل کردن به آنها مراجعه کنند.
یکی از منابع مهم کسب تجربه، علاوه بر کمک گرفتن از افراد پخته، مطالعه کردن است چرا که هر نویسندهای نتیجه یک عمر و درک و دریافت خود از زندگی را در لا به لای صفحات کتاب خود گنجانده است. با مطالعه کتابها به رایگان تجربیات قابل ملاحظهای را به دست خواهیم آورد و جزو آن کسانی نخواهیم بود که هر نصیحتی را از این گوش میگیرند و از آن گوش در میکنند.
گسترش ضرب المثل از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند
داستان
در زمانهای قدیم پیرمرد ثروتمندی بود که پسری بی فکر و خوش گذران داشت. پیرمرد همیشه نگران فرزندش بود که مبادا با بی فکری همه چیزش را از دست بدهد و پس از مرگ او بی چیز و تنگ دست شود. بنابراین همیشه او را به میانه روی و پرهیز از دوستان ناباب سفارش میکرد؛ اما او این نصیحتهای پدرش را از یک گوش میگرفت و از گوش دیگر در میکرد.
پیرمرد از دنیا رفت و پسر با تمامی اموال پدرش تنها ماند. او هر روز به دیدن دوستانش میرفت و وقت خود را با آنها تلف میکرد و آنها را به باغ و بوستانها دعوت میکرد و از پولی که از پدرش برای او باقی گذاشته بود، آنها را مهمان میکرد. او عادت داشت برای خودش کفش و لباسهای متعددی بخرد و هیچ وقت به نتیجه ولخرجیهایش نمیاندیشید.
پس از گذشت مدتی کوتاه اموال پدرش تمام شد و به قول قدیمیها کفگیرش به ته دیگ خورد. پیش خودش فکر کرد خوب است به سراغ وصیت نامه پدر بروم. شاید او مقداری پول در جایی مخفی کرده باشد و نشانی آن را در وصیت نامه اش نوشته باشد و با پیدا کردن آنها بتوانم دوباره به خوش گذرانی بپردازم. او وصیت نامه پدر را یافت که در آن نوشته شده بود: «پسرم! از آنجا که میدانم تو به نصیحتهای من گوش نمیکنی و در زمان اندکی همه ارثیه خود را خرج دوستانت میکنی و بیچاره و فقیر میشوی، به تو پیشنهاد میکنم به زیر زمین بروی و خود را به طنابی که از سقف آویزان شده است، دار بزنی تا به آخرین نصیحت من عمل کرده باشی.»
پیرمرد قصه ما از آن آدمهای زرنگ روزگار بود. او در سقف زیرزمین چند کوزه اشرفی مخفی کرده بود و به این فکر کرده بود که وقتی پسر فقیر شد، طبق وصیت او خود را از طناب آویزان میکند و آن وقت سقف که خیلی سست است خراب میشود و کوزههای اشرفی روی سر پسر میریزد و پسر تصمیم میگیرد از دوستان بی وفای خود که او را در روزگار فقر تنها گذاشتهاند، دست بکشد و با این کوزههای اشرفی زندگی دوبارهای برای خود بسازد؛ اما غافل از آن که پسر همه نصیحتهای پدر را از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند.
♣ ♣ ♣ ♣ گسترش ضرب المثل از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند ♣ ♣ ♣ ♣
پسر پیش خودش فکر کرد که چه قدر احمقانه است خودش را از سقف زیر زمین دار بزند. این کار اصلا هیجان انگیز نیست. بنابراین خواست خودش را زیر قطار مترو بیندازد. غافل از آن که در آن روزگار هنوز مترو اختراع نشده بود. از این رو بالای پلی رفت تا خود را به درون رودخانه بیندازد. او به امواج رودخانه نگاه میکرد و مضطرب بود؛ اما به ناگاه داروغه او را به جرم خودکشی در ملأ عام دستگیر کرد و به زندان انداخت. خلاصه سالهای سال گذشت و او ازدواج کرد و بچه دار شد و از آنجا که به افسردگی شدیدی به خاطر بی پولی دچار شده بود، قبل از آن که به سن کهن سالی برسد، از دنیا رفت. اما او پسر زرنگی داشت که حرفهای دیگران را میشنید و به آن عمل میکرد. او در سنین جوانی خود تصمیم گرفت خانه پدری خود را بازسازی کند و در هنگام تخریب ساختمان اشرفیها را پیدا کرد و با آن سرمایه گذاری کرد و تا آخر عمر از آن استفاده کرد و لذت برد.
بیشتر بخوانید: بهترین موضوعات انشا ( 125 موضوع آزاد انشا)
خوشحال میشویم نظرتان را درباره این انشا در بخش «ارسال نظر» با ما در میان بگذارید.
منبع مطلب : setare.com
مدیر محترم سایت setare.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند 98-99 - پرتال دکتر سلام
انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند
بازنویسی ضرب المثل از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند پایه یازدهم صفحه ۳۲-۳۴
نگارش مثل نویسی از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند پایه یازدهم بهصورت کامل و خوانا در ادامه برای دانش آموز عزیز قرار گرفته است.
مقدمه انشا: همیشه که نباید همه ی حرف ها و انتقادهایی که به ما گفته می شود را به جان دل پذیرفت و عمل کرد، اگر اینطور بود از ما و شخصیت واقعی ما چیزی باقی نمی ماند و تبدیل می شدیم به صفاتی که به ما نسبت داده شده و شبیه عروسک کوکی که ما را به هر طور که می خواهند کوک می کنند و رها می کنند.
گاهی باید بعضی از حرف ها را از گوشی بگیریم و از گوش دیگر خود در کنیم یعنی حرف دیگران را گوش دهیم اما نباید که همه ی حرف هایی که به ما گفته می شود را انجام دهیم یا برایمان مورد اهمیت شود، مثل حرف های دو بهم زنی یا غیبت یا دروغ هایی که می شنویم و یا حتی انتقادهای نابه جایی که از ما گفته می شود، شاید بعضی از آن در کامل شدن شخصیت ما، حائز اهمیت باشد و یا به نفع ما باشد.
می توانیم حرف های خوب را ز حرف های بد گلچین کنیم و آنچه را که به ضرر ماست و اهمیتی ندارد از ذهن و قلب و گوش خود بیرون کنیم زیرا با فکر کردن به اینگونه حرف ها یا گوش کردن یا توجه نشان دادن تنها مغز ما درگیر چیزهای بیهوده می شود و به دنبال آن آرامش از ما سلب شده و روز به روز با فکر و خیال های بیهوده دچار بیماری های روحی و روانی شده که تنها به ما ضرر می رساند و این ضررها می توانند گاهی غیر قابل جبران باشند.
نتیجه گیری: بنابراین بهترین گزینه همین گوش نکردن و یا به اصطلاح قدیمی تر، از این گوش گرفتن و از گوش دیگر در کردن استفاده کرد تا آرامش در زندگی ما جریان داشته باشد و کمتر به کارها و افکاری که ما را اذیت می کنند توجه شود و زندگی روز به روز برایمان لحظات شادی را ثبت کند و دنیا و آدم هایش برایمان زیباتر و جذاب تر از قبل شود. اینگونه زندگی نیز آسان تر و به کام ما شیرین تر خواهد شد، به امید روزی که همه شاد باشند و با حرف ها و کنایه ها دل دیگران را نشکانند تا گوش دیگر در و دروازه نباشد.
همچنین در پرتال بخوانید :
عجله کار شیطان است
منبع مطلب : hidoctor.ir
مدیر محترم سایت hidoctor.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
جالبه داستانای متفاوتین با اجازتون الهام میگیرم😄
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
عالی بود