معنی از گفته ناکرده و بیهوده چه حاصل کردار نکو کن که نه سودی ست ز گفتار
معنی از گفته ناکرده و بیهوده چه حاصل کردار نکو کن که نه سودی ست ز گفتار را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
معنای اییات شعر میوه ی هنر
آن قصّه شنیدید که در باغ یکی روز ...............از جور تبر، زار بنالید سپیدار .
آن داستان را شنیده اید که در باغ یک روز از ستم تبر سپیدار سخت ناله می کرد
کز من نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی ....... ازتیشه ی هیزم شکن وارّه نجار
که از دست ارّه نجار و تیشه هزم شکن برای من نه ریشه ای مانده و نه شاخه ای .
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس ..... کاین موسم حاصل بودو نیست تورا بار
تبر آهسته به اوگفت : گناه تو این است که الان فصل میوه دادن است ولی تو میوه و ثمری نداده ای .
تا شام ،نیافتاد صدای تبر از گوش ......شوده توده درباغ ، سحر هیمه بسیار .
تا شب صدای تبر هچنان ادامه داشت و قطع نشد و صبح در آن باغ توده ای از هیزم جمع شده بود .
دهقان چوتنورخود ازاین همیه برافروخت ......بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار .
وقتی کشاورز ( باغبان ) تنور خودش را با آن هیزم روشن کرد سپیدار گریه کرد و دوباره گفت .
آوخ که شدم هیزم و، آتشگر گیتی .......... اندام مرا سوخت چنین زآتش ادبار .
افسوس که به هیزم تبدیل شده ام و دنیای سوزان ( ستمگر ) بدن مرا این چنین در آتش بدبختی سوزاند .
خندید براو شعله ، کز دست که نالی ....... ناچیزی تو، کرد بدین گونه تورا خار(خوار).
شعله به او خندید و گفت از چه کسی شکایت می کنی ؟ بی ارزشی تو تورا اینگونه پست وحقیر کرده است .
آن شاخ که سر بر کشد و میوه نیارد .......فرجام به جز سوختنش نیست سزاوار .
آن درختی که رشد می کند ولی میوه نمی دهد سرانجامش شایسته تر از این نیست که سوزانده می شود .
جز دانش و حکمت نَبُوَد میوه ی انسان ......ای میوه فروش هنر این دکّه و بازار .
حاصل عمر انسان چیزی جز دانش و حکمت نیست ای انسان اگر دانش و هنری اندوخته ای حالا وقت ارائه آن است .
از گفته ی ناکرده وبیهوده چه حاصل ........ کردار نکو کن که نه سودی ست زگفتار
سخن بیهوده ای که به آن عمل نمی شود چه فایده ای دارد عمل و کار خود را درست کن و درست انجام بده که در گفتار بی عمل سودی نیست .
آسان گذرد گرشب و روز و مه و سالت ...... روز عمل و مزد ، بود کار تو دشوار
اگر شب و روز و ماه و سال تو به تنبلی و تن پروری بگذرد و کار مفیدی برای آخرت انجام ندهی ، روز قیامت که روز حساب اعمال و پاداش دادن است کار تو دشوار می شود .
«پروین اعتصامی
معنی شعر میوه هنر
آن قصه شنیدید که در با غ یکی روز از جور تبر زار بنالید سپیدار
( در یک روز قصه ای شنیدید که در یک باغ) ( از ظلم تبر گریه می کرد درخت سپیدار )
کزمن نه دگر بیخ و بنی ماند و نه شاخی از تیشه ی هیزم شکن و اره ی نجار
( از من دیگر نه ریشه ای ماند و شاخی ) ( از تبر هیزم شکن و اره ی نجار )
گفتش تبرآهسته که جرم تو همین بس کاین موسم حاصل بود ونیست تو را بار
( تبر آهسته گفت جرم تو این است ) ( درخت باید در فصل خود میوه دهد )
تا شام نیفتاد صدای تبر از گوش شد توده در آن باغ سحر هیمه ی بسیار
( تا شب صدای تبر قطع نشد ) ( تا صبح صدای فراوان تبر در آنجا بود )
دهقان چوتنورخود از این هیمه برافروخت بگریست سپیداروچنین گفت دگربار
( دهقان تنور خود را پر از چوب کرد از قطعه قطه دخت سپیدار ) ( سپیدار گریه کرد و کفت )
آوخ که شدم هیزم و آتشگر گیتی اندام مرا سوخت چنین ز آتش ادبار
( آن وقت که هیزم و آتشکر دنیا ) ( اندام من به وسیله ی آتش سوخت )
خندید برو شعله که از دست که نالی نا چیزی تو کرد بدین کونه تو را خار
( شعله به او خندید و گفت از دست کی گریه می کنی ) ( نا چیزی تو کرد کرفتار این عاقبت )
آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد فرجام به جز سو ختنش نیست سزاوار
( آن درخت که بزرگ شود و میوه نیارد ) ( بیشتر از سوختن او نیست عاقبتشس )
جز دانش و حکمت نبود میوه ی انسان ای میوه فروش هنر این دکه و بازار
( میوه ی انسان دانش است ) ( ای عالم و دانشمند و صاحب این دکه و بازار )
از گفته ی نا کرده چه حاصل کردار نکو کن که نه سودی ست ز گفتار
( از گفته ی بیهوده چه سود می بری ) ( عمل خوب بکن که بیهوده سخن گفتن سودی ندارد )
آسان گذرد دگر شب وروز و مه و سالت روز عمل و مزد بود کار تو دشوار
( آسان می گذرد شب وروز و ماه وسال تو )( روزقیامت جزای عمل بد و پاداش بشود کارتو سخت)
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
میشه ضرب المثل مربوط به این درس رو بگید
خیلی بد بود من چیزی دیگه ای خواستم شما چی گفتید اه 😑به هر حال ممنون
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
معنی شعره