توجه : تمامی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط ایدی موجود در بخش تماس با ما بالای سایت یا ساماندهی به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود. به امید ظهور مهدی (ع).

    معنی تو دعوی دانایی میکردی اکنون که به نادانی خود معترف شدی

    1 بازدید

    معنی تو دعوی دانایی میکردی اکنون که به نادانی خود معترف شدی را از سایت هاب گرام دریافت کنید.

    درس سیزدهم: " اخلاق نیکان ، اخلاق رایانه ای "

    " اخلاق نیکان، اخلاق رایانه ای "

    جامع التمثیل، کتابی درباره تمثیلها و حکایتها، به ویژه حکایتهای امثال، به فارسی ، تألیف محمدعلی (یامحمد) حبله رودی، ادیب و نویسنده قرن یازدهم می باشد.

    " بررسی برخی از جملات و عبارات درس"

    ۱- او را طلب کنید که مرا با او کار است.

     معنی: او را بخواهید ( صدا کنید ) زیرا با او کار دارم.

    ۲- از پیش خود می خورم.

     معنی: از جلوی خودم غذا برمی دارم و می خورم.

    ۳- شیخ در پی او روان شد.

    معنی: شیخ به دنبال او راه افتاد.

    ۴- به قدر می گویم و بی موقع و بی حساب نمی گویم.

     معنی: به اندازه ی لازم صحبت می کنم و حرف های بی جا و بی موقع نمی گویم و روی آن ها فکر         می کنم. 

    ۵- به قدر فهم مُستَمِعان می گویم.

     معنی: به اندازه ای حرف می زنم که شنوندگان بفهمند و درک کنند. 

    ۶- از بهر خدا، مرا بیاموز.

     معنی: به خاطر خدا، به من یاد بده.

    ۷- تو دعویِ دانایی می کردی، اکنون که به نادانی خود مُعتَرِف شدی، تو را بیاموزم.

     معنی: تو ادّعای دانش و فضل می کردی، حالا که اعتراف کردی که هیچ نمی دانی، به تو یاد می دهم.

    ۸-  اصل در خوردن، آن است که لقمه ی حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.

     معنی : حقیقت خوردن آن است که خوراک و لقمه ات پاک و حلال باشد و اگرغذای حرام را صد برابر از این کارها را انجام بدهی اثری ندارد بلکه دل تو را سیاه می کند. ( نور حق به آن نمی تابد. )

    ۹- آن گفتن برای رضای خدا باشد.

     معنی: سخن گفتن فقط به خاطر خدا و رضای او باشد.

     ۱۰- در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد.

     معنی: در دلت، نسبت به هیچ مسلمانی، دشمنی و حسادت نداشته باشی.

      "دانش های زبانی و ادبی"

     نکته ی اوّل:

      "فعل مضارع"

     مضارع: فعلی است که معمولاً بر زمان حال یا آینده دلالت کند. مضارع در زبان فارسی سه گونه          می باشد:  مضارع اِخباری، مضارع التزامی، مضارع ملموس

    منبع مطلب : mmts7.blogfa.com

    مدیر محترم سایت mmts7.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    بهلول عاقل

    اخلاق نیکان

    آورده اند که شیخ جنید بغدادی (از عارفان قرن سوم هجری) از شهر بیرون رفت ومریدان از پی او می رفتند. شیخ از احوال بهلول پرسید . مریدان گفتند :« او مرد دیوانه ای است و تو را با او چه کار ؟» گفت :« او را طلب کنید که مرا با او کار است ». او را در صحرایی یافتند و شیخ را پیش او بردند. شیخ سلام کرد ، بهلول جواب سلام او را داد . فرمود «تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می کنی ؟» عرض کرد :«آری.» بهلول فرمود :« باری ، طعام خوردن خود را می دانی ؟»  عرض کرد :« اول «بسم الله » می گویم ، از پیش خود می خورم . لقمه کوچک برمی دارم .»

    بهلول برخاست و فرمود :« تو می خواهی مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی دانی » و به راه خود رفت . پس مریدان ، شیخ را گفتند : « یا شیخ ! این مرد دیوانه است ».

    شیخ در پی او روان شد و گفت :« مرا با او کار است ». چون بهلول به ویرانه ای رسید ، باز نشست . جنید به او رسید . بهلول پرسید :« آیا سخن گفتن خود را می دانی ؟» عرض کرد :«آری»

     به قدر می گویم و بی موقع و بی حساب می گویم . به قدر فهم مستمعان می گویم و...»

    بهلول گفت :« چه جای طعام خوردن که سخن گفتن خود را هم نمی دانی ».

    پس برخاست و برفت .

    جنید باز به دنبال او رفت تا به او رسید . بهلول گفت :« تو از من چه می خواهی ؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی دانی . باری آداب خوابیدن خود را می دانی ؟» عرض کرد :«آری می دانم » ، پس آن چه آداب خوابیدن بو که از حضرت رسول (ص) رسیده بود ، بیان کرد .

    بهلول گفت :«فهمیدم که آداب خوابیدن هم نمی دانی ». خواست برخیزد . جنید دامنش را بگرفت و گفت :« من نمی دانم تو از بهر خدا ، مرا بیاموز ».

    بهلول گفت :« تو دعوی دانایی می کردی ، اکنون که به نادانی خود معترف شدی ، تورا بیاموزم . بدان که این ها که تو گفتی همه فرع است واصل در خوردن ، آن است که لقمه ی حلال باید و اگر حرام را صد از این گونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود. در سخن گفتن نیز باید اول ، دل ، پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدا باشد وگرنه  سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد و در آداب خواب ، اصل این است که در دل تو بغض و کینه و حسد مسلمانان نباشد و در ذکر حق باشی تا به خواب روی ». جنید درست بهلول را بوسید و او را دعا کرد.

    جامع التمثیل، محمد حبله رودی

    منبع مطلب : omidevaslm.blogfa.com

    مدیر محترم سایت omidevaslm.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    خلاصه داستان آداب نیکان (درس هفتم فارسی هشتم)

    در این مطلب خلاصه داستان آداب نیکان (درس هفتم فارسی هشتم) تقدیم حضورتان می گردد؛ لطفا با ما همراه باشید. لازم به ذکر است که پاسخ سوالات و خودرازیابی های درس نیز در ادامه آمده است.

    آداب نیکان

    معنای واژه ها:

    آورده اند :نقل کرده اند
    شیخ:پیر ،مراد،راهنما
    مرید :شاگردان،پیروان
    ارشاد:راهنمایی
    باری:به هرحال ،خلاصه
    به قدر :به اندازه
    بی موقع و حساب :نه به جا
    از پی :به دنبال
    طعام :خوراک
    چرتکه:وسیله ای چوبی و مهره ای که مخصوص حساب و کتاب در قدیم بوده است.
    چاپار:پیک ،پست چی
    مستمعان :شنوندگان
    آداب :راه ها و رسم ها
    دعوی :ادعا
    معترف:اعتراف کننده ،اقرار کننده
    تاریکی دل :گمراهی
    نیت :قصد ،اراده
    بغض:گرفتگی گلو
    خلق:مردم
    اسطرلاب:ابزار علم و ستاره شناسی قدیم
    چیرگی :تسلط ،پیروزی
    هنجار :معیار ،قاعده
    حرمت :عزت و احترام
    متعالی :بلندمرتبه و برتر
    فناوری:تکنولوژی
    حریم :مکان قابل دفاع و احترام
    آفرینش گری :خلاقیت
    پیوسته :همواره ،مداوم

    معنی برخی عبارت ها:

    ✅مریدان از پی او رفتند.

    ☑️معنی عبارت:شاگردان دنبال او رفتند.
    ✅او را طلب کنید که مرا با او کار است

    ☑️معنی عبارت :او را بخواهید و پیدا کنید که من با او کار دارم .

    ✅از پیش خود می خورم

    ☑️معنی عبارت :به غذای دیگران دست درازی نمی کنم و از آن چه که جلوی خودم است می خورم.

    ✅آری به قدر می گویم و بی موقع و بی حساب نمی گویم .به قدر فهم مستمعان می گویم .

    ☑️معنی عبارت:بله ،به اندازه سخن می گویم ،بی موقع و بدون فکر حرف نمی زنم و به اندازه ای که شنوندگان حرفمم را بفهمند ؛سخن می گویم .

    ✅چه جای طعام خوردن که سخن گفتن هم نمی دانی

    ☑️معنی عبارت:غذا خوردن که بلد نیستی هیچ ،سخن گفتن هم بلد نیستی .

    ✅جنید دامنش بگرفت

    دامن کسی را گرفتن :کنایه از متوسل شدن به کسی _از او درخواست کمک کردن
    _______________________________

    تاریخ ادبیات:

    محمد حبله رودی

    از نویسندگان بزرگ قرن یازدهم هجری است و اثر معروف ((جامع التمثیل)) از اوست .

    ⭕️کتاب جامع التمثیل کتابی است درباره ی تمثیل ها و حکایت ها به ویژه حکایت هایی که به صورت امثال در آمده اند .
    ____________________________

    ⭕️⭕️⭕️جنید بغدادی :
    ابوالقاسم بن محمدبن جنید ،عارف معروف و عالم دینی که در قرن دوم و سوم می زیسته .وی در بغداد به دنیا آمد و از کسانی است که درباره ی علم توحید در بغداد سخن گفته است .

    ⭕️⭕️⭕️بهلول :
    از اشخاص دانا و آگاه معاصر هارون الرشید خلیفه ی عباسی بود.وی نسبت به مسائل اجتماعی خود دیدی انتقادی و طنز آمیز داشت.

    منبع تصاویر: سایت رشد

    منبع مطلب : samangol.ir

    مدیر محترم سایت samangol.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    جواب کاربران در نظرات پایین سایت

    مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    کوثر 3 ماه قبل
    0

    عالی بودممنون تونستم معنی چند بیت روپیداکنم

    گاو 1 سال قبل
    0

    تو ادعای دانایی میکردی اکنون که به نادانی خود اعتراف کردی

    گاو 1 سال قبل
    1

    تو ادعای دانایی میکردی اکنون که به نادانی خود اعتراف کردی

    برای ارسال نظر کلیک کنید