معنی شعر به نام خدایی که جان افرید هشتم
معنی شعر به نام خدایی که جان افرید هشتم را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
workdesk
کلمات مهم:
جان: روح
کریم: بخشنده
دستگیر: یاری دهنده
خطا بخش: پوزش پذیر
پرستار: مطیع
تاج بخت: تاج خوشبختی
خیلیل: دوست،در این درس منظور ابراهیم خلیل است
فروماندن: عاجز شدن
کنه: ریشه،عمر
تامل: تفکر
تعمل: عمل
معنی شعر:
بیت اول: به نام خداوندی که به ما زندگی بخشید و به ما توانایی سخن گفتن داد.
بیت دوم: خدایی که بخشنده و یاور ماست،کسی که هم خطای مارا می پوشاند و هم توبه مارا میپذیرد.
بیت سوم: همه ی موجودات عالم،از آدم گرفته تا مرغ و مگس،مطیع فرمان او هستند
بیت چهارم: او کسی است که یکی را خوشبخت و دیگری را از عرش به فرش می آورد
بیت پنجم: برای حضرت ابراهیم آتش را چون گلستان و برای قومی دیگر آب را آتش میکند.
بیت ششم: به خاطر لطف و بزرگی ای که او (الله) داردهمه ی انسان های بزرگ بزرگی و توان خود را از دست میدهند.
بیت هفتم: همه ی عالم بر خداوندی او یک رایند و از شناخت ذات حق عاجز ماندند.
بیت هشتم: انسان بالاتر از بزرگی و شکوه خداوند پیدا نکرد و دیدگان انسان برتر از از زیبایی خدواند نیافت.
بیت نهم: اگر به دلت که مانند اینه است نگاه کنی و بیندیشی به تدریج دل تو پر از نور و صفا خواهد شد.
بیت دهم: سعدیا محال است کسی خوشبختی را از راهی غیر از راه پیامبر اکرم (صلوات الله علیها) پیدا کند.
پایان./
لینک مطلب در کانال:
https://telegram.me/workdesk/20
منبع مطلب : workdesk.blog.ir
توضيحات شعربنام خدايي كه جان آفريد(ستايش)
ستایش
ای نام نکوی تو،سردفتر دیوان ها وی طلعتِ روی تو،زینت دهِ عنوان ها
((مستوره کردستانی))
معنی بیت:
ای خدایی که نام خوبت،سرآغاز هرگفته ونوشته ای است وای کسی که دیدار جمالت زینت بخش هر کتاب شعری است.
مستوره کردستانی
((ماه شرف خانم))فرزند ابوالحسن مستوره کردستانی،متولّد 1220 ه.ق درشهرسنندج شاعری است که به دو زبان فارسی وکُردی شعرسروده است.اورانخستین زن تاریخ کُرد در ایران شمرده اند.
((دیوان اشعار))و((تاریخ اردلان))ازآثاراوست.
بنام خدایی که جان آفرید
بنام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید
خداوند بخشنده دستگیر کریم خطابخش پوزش پذیر
پرستارامرش همه چیزوکس بنی آدم ومرغ ومورومگس
یکی رابه سربرنهد تاج بخت یکی رابه خاک اندرآردزتخت
گلستان کند آتشی برخلیل گروهی برآتش برد زآب نیل
به درگاه لطف وبزرگیش بر بزرگان نهاده بزرگی ز سر
جهان متفق برالهیتش فرومانده از کنه ماهیتش
بشر ماورای جلالش نیافت بصر منتهای جمالش نیافت
تامل درآیینه دل کنی صفایی به تدریج حاصل کنی
محال است که سعدی راه صفا توان رفت جز بر پی مصطفی
((سعدی، بوستان))
واژه نامه:
توضیحات شعر بنام خدایی که جان آفرید
به این نوع شعر ها ونثرها تحمیدیه گویند.
تحمیدیه:یعنی شروع هر نوشته ای(شعر ونثر)که با حمد وستایش خداوند آغاز گردد.
درادبیات کشورما هرکتابی با ستایش خداوند یکتا آغاز می گرددواین ستایش ها روح انسان رابه سمت آرامش سوق می دهد.ستایش گاهی درقالب شعر است وگاهی درقالب نثر.شعر((به نام خدایی که جان آفرید)) تحمیدیه به کتاب بوستان سعدی است.
شرح ابیات شعر:
*قالب شعر مثنوی است*
بیت اول:
به نام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید
قافیه: جان ،زبان ردیف:ندارد
آرایه تلمیح دارد وبه آیات اولیه سوره الرحمن اشاره دارد:((خَلَقَ الاِنسانَ،عَلَّمَهُ البَیان))
معنی آیه :انسان را آفرید وبه او قدرت تکلم وبیان داد.
تلمیح:آوردن واژه یا عبارتی که به داستانی،قصه ای،شخصیتی،شعری،آیه ای،روایتی و... اشاره داشته باشد.
تعداد جمله:این بیت سه جمله است (جمله «آغاز می کنم»به قرینه معنوی حذف شده است.
معنی بیت اول:
به نام خداوندی که روح وروان رابرای انسان خلق کردونعمت سخن گفتن رانصیب انسان ها کرد.
بیت دوم:
خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر
قافیه:دستگیر،پوزش پذیر ردیف:ندارد
معنی بیت دوم:
خداوند بخشنده ای که یاور وپشتیبان ماست.خدایی که بخشنده است وخطاها واشتباهات مارا می بخشد وعفو مارا می پذیرد.
بیت سوم:
پرستارامرش همه چیزوکس بنی آدم ومرغ ومورومگس
قافیه:کس ،مگس ردیف: ندارد
آرایه نغمه حروف در حروف «م» و«و» وجود دارد.
معنی بیت سوم:
خداوندی که هرچیزی دراین جهان از انسان که اشرف مخلوقات است تا مرغ ومور ومگس،همه وهمه امر الهی اورا اطاعت می کنند وبه فرمان او هستند.
بیت چهارم:
یکی رابه سر،برنهد تاج بخت یکی رابه خاک اندرآرد زتخت
قافیه:بخت ،تخت ردیف: ندارد
آرایه جناس اختلافی در«سر»و«بر» ونیز«بخت»و«تخت»وجود دارد.
تلمیح به آیه ی بیست وشش سوره آل عمران دارد:
«توتی الملک من تشاء وتنزع الملک ممن تشاء»
معنی آیه:«حکومت وفرمانروایان را به هرکس بخواهد می دهد واز هر کس بخواهد پس می گیرد.»
معنی بیت چهارم:
خداوندی که بر سر یکی ازبندگانش تاج عزت وخوشبختی می گذارد وبه او عزت می بخشد ودیگری راکه شایسته ی عزت نیست،به خاک ذلت واز تخت پادشاهی پایین می کشد.
بیت پنجم:
گلستان کند آتشی برخلیل گروهی برآتش برد زآب نیل
قافیه: خلیل،نیل ردیف:ندارد
آرایه تضاد(طباق) دارد:آب #آتش
(البته آب آتش درگروه عناصر اربعه هم قرار دارند وبه عنوان تناسب هم می توانند کنار هم قراربگیرند.)
مصراع اول تلمیح به داستان به آتش افکنده شدن حضرت ابراهیم (ع)ومصراع دوم تلمیح به داستان حضرت موسی (ع) وغرق شدن فرعونیان درآب نیل.
معنی بیت پنج:
آتش رابر ابراهیم (ع)گلستان می کند وفرعونیان رادرآب نیل غرق کرده وبه اتش جهنم می برد.
بیت ششم:
به درگاه لطف وبزرگیش بر بزرگان نهاده بزرگی زسر
قافیه:بر،سر ردیف: ندارد
آرایه تکرار دارد.(بزرگی وحرف«ر»تکرار شده است.)
ازسربیرون نهادن:کنایه است از،ازیاد بردن،فراموش کردن.
معنی بیت ششم:
آنقدردرگاه لطف وکرم خداوندی بزرگ است که همه ی بزرگان وپادشاهان فکر بزرگ بودن خودشان رافراموش کرده اند.
بیت هفتم:
جهان ،متّفق برالهیبتش فرومانده از کنه ماهیتش
قافیه:الهیّتش، ماهیّتش ردیف: ندارد
همه ی افراد جهان بر یکتایی خداوند اتّفاق نظردارند واگر همه ی فکرهای جهانیان روی هم جمع شود ودرباره ی خداوند اندیشه کنند نه تنها پاسخی نخواهند داشت،بلکه هرگز به عمق ماهیّت وهستی خداوند نمی توانند راه پیدا کنند وهمگان درشناخت واقعی خداوند درمانده اند.
بیت هشتم:
بشر ماورای جلالش نیافت بصر،منتهای جمالش نیافت
قافیه: جمالش=جمال او،جلالش=جلال او ردیف:نیافت
در دوکلمه «بصر» و«بشر» ونیز«جمال» و«جلال» جناس ناقص اختلافی وجود دارد.
کلمه هایی مقابل هم قرارگرفته اند اینگونه مقابل هم قرارگرفتن کلمات هماهنگ را،ترصیع گویند.
معنی بیت هشتم:
انسان که اشرف مخلوقات است باهمه ی تحقیق ها وبررسی های دنیایی،هنوز نتوانسته است کسی را با شکوه تر از خدا پیدا کند وچشم ها هرچقدرهم که زیبایی درطبیعت ببیند،بازهم به نهایت زیبایی خداوند نمی تواند دست پیدا کنند.
بیت نهم:
تامل درآیینه دل کنی صفایی به تدریج حاصل کنی
قافیه:دل،حاصل ردیف:کنی
آرایه تشبیه دل به آیینه
ترکیب تشبیهی:آیینه دل
معنی بیت نهم:
برای شناخت واقعی خداوند باید درخودت بیندیشی وبه دلت که همچو آیینه ای پاک وروشن است رجوع کنی.آن وقت به تدریج وآهسته صفایی دروجودت احساس می کنی.
بیت دهم:
محال است سعدی که راه صفا توان رفت جزدرپی مصطفی
قافیه: صفا،مصطفی ردیف:ندارد
سعدی: تخلّص شیخ مصلح الدّین شیرازی است.
صفا و مصطفی هم خانواده هستند.و آمدن دو کلمه هم خانواده دریک بیت آرایه اشتقاق نامیده می شود که دراین بیت وجود دارد.
معنی بیت دهم:
ای سعدی اگر میخواهی که درست به راه سعادت برسی، به جز راه وشیوه ی مصطفی(حضرت محمد(ص))راه دیگری نرو ودنباله رو شیوه ی حضرت رسول اکرم(ص) باش.
بوستان سعدی
بوستان یا سعدی نامه،نخستین اثر سعدی به شمار می رودکه در قالب مثنوی سروده شده است.سعدی این اثر را زمانی که در سفر بوده است،سروده وهنگام بازگشت به شیرازآن را به دوستانش عرضه داشته است.پایان این کاردرسال655 ه.ق می باشدوازنظرقالب ووزن شعری شبیه به شاهنامه ی فردوسی است واز نظرمحتوا به اخلاق،تربیت،سیاست وموضوعات اجتماعی پرداخته است.
1.عدل 2.احسان 3.عشق 4.تواضع 5.رضا 6.ذکر 7.ترتیب 8.شکر 9.توبه 10.مناجات این کتاب حدود چهارهزاربیت دارد وسعدی آن رابه نام«اتابک ابوبکر بن سعدی زنگی»کرده است.
منبع مطلب : www.adabiathashtoomnew.loxblog.com
معنی شعر به نام خدایی که جان افرید
معنی شعر به نام خدایی که جان افرید
معنی شعر به نام خدایی که جان آفرید,ارایه های شعر به نام خدایی که جان افرید,معنی شعر سرآغاز بوستان سعدی,معنی شعر به نام خداوند جان آفرین از سعدی,معنی شعر صورتگر ماهر,شعر به نام خدایی که جان افرید هشتم,معنی شعر بوستان سعدی
سلام دوستان و همکاران محترم پایه هشتم (دبستان)
در این پست از سایت معلم یار برای شما عزیزان , معنی شعر به نام خدایی که جان افرید (ستایش) فارسی هشتم ویژه ی سال تحصیلی 96-97 و آماده کردیم
امیدوارم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیره
فــدا
بنام خدایی که جان آفرید -- سخن گفتن اندر زبان آفرید
به نام خدایی که زندگی بخشید و قدرت سخن گفتن را به ما داد
خداوند بخشنده دستگیر -- کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که همیشه با ماست و یاری رسان است و بخشنده و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس -- بنی آدم و مرغ و مور و مگس
تحت فرمان او است همه چیز و همه کس مثل انسان و پرنده و مورچه و مگس
یکی را به سر برنهد تاج بخت -- یکی را به خاک اندر آرد زتخت
یکی را خوش بختی دهد و دیگری را از خوشبختی کنار گذارد
گلستان کند آتشی برخلیل -- گروهی برآتش برد زآب نیل
آتش را برای خلیل {ع} تبدیل به گلستان کرد و کسانی را هم در زیر آب نیل فرو برد
به درگاه لطف و بزرگیش بر -- بزرگان نهاده بزرگی ز سر
در نزد او تمام بزرگان کوچک و ناتوان هستند
جهان متفق بر الهیتش -- فرومانده از کنه ماهیتش
جهان متفق هستند بر خدایی او و دنیا ناتوان مانده از یافتن ذات او
بشر ماورای جلالش نیافت -- بصر منتهای جمالش نیافت
انسان همچو او نیابد دیدگان ناتوان در یافتن انتهای جمال او
تامل در آیینه دل کنی -- صفایی به تدریج حاصل کنی
اگر قلبا به خودت فکر کنی و خودت را خوبی بشناسی و در ویژگی های خود بیندیشی کم کم میتوانی وجودت را با صفا کنی
چون خودشناسی مقدمه ی خداشناسی است
محال است که سعدی راه صفا -- توان رفت جز بر پی مصطفی
محال است ای سعدی که راهی راست را بروی جز راه راست و حق حضرت محمد (ص)
سعدی => بوستان
منبع مطلب : www.moallemyar.ir
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
✓✓ : خوب بود ولی یه جاهایی رو اشتباه معنی کرده بود
خیلی عادی دستت درد نکند
سبزی پلو با ماهی
خوبه
عاییییییییییی
خوب
عالییی بود
عالی
عالی
عالی
اوکیه عالی بود
خوبه
عاالی
خیلی خوب بود
خوب بود
خوبه بد نیست
عالی
خوب بود ولی یه جاهایی رو اشتباه معنی کرده بود
عالی