معنی شعر در بیابان گربه شوق کعبه خواهی زد قدم
معنی شعر در بیابان گربه شوق کعبه خواهی زد قدم را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
آموزش ادبیات سوم راهنمایی - درس چهاردهم پرتو امید
درس چهاردهم پرتو امید
قالب شعر : غزل
شعر از : حافظ
بیت 1:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
معنی :
نگران نباش، یوسف گم شده دوباره به سرزمین و وطن خود بر میگردد و خانهی غم و اندوه، روزی به شادی تبدیل میشود.
لغت :
کنعان : نام شهری در فلسطین قدیم که وطن، یعقوب، پدر یوسف، بود. / احزان : جمع حزن، اندوهها
آرایهها :
تلمیح به داستان حضرت یوسف و حسادت برادران او که یوسف را به چاه افکندند و پدرش یعقوب از شدّت دوری او نابینا شد. / یوسف و کنعان : مراعات نظیر / کلبه احزان؛ اضافهی تشبیهی / کلبهی احزان و گلستان : تضاد
نکته دستوری :
گم گشته : صفت مشتق – مرکّب / گلستان : مستند (چگونه شود؟ = گلستان مسند) / باز آید : فعل پیشوندی
بیت 2 :
ای دل غم دیده حالت به شود، دل بد مکن وین سر شوریده، باز آید به سامان غم مخور
معنی :
ای دل غمگین ناراحت نباش، زیرا حالت بهتر میشود و این فکر آشفته، دوباره، آرام و قرار مییابد.
لغت :
غم دیده : غمگین / به : بهتر / شوریده : آشفته / سامان : آرام و قرار، نظم
آرایه :
ای دل غم دیده : منادا / دل : تشخیص و مجاز از شاعر یا هر انسان دیگر / دل بد مکن : کنایه از نگران نباش / سر : مجازاً فکر و خیال / دل و سر : مراعات نظیر
نکته دستوری :
غم دیده : صفت مشتق – مرکّب / به : صفت تفضیلی / شوریده : صفت مشتق / سامان : ساده / وین : مخفف و این
بیت 3 :
دور گردون، گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
معنی :
اگر گردش روزگار، مدّتی مطابق میل و آرزوهای ما نبود، نگران باش، زیرا همیشه وضع و حال روزگار به یک شکل نیست. (روزی هم مطابق میل ما خواهد شد)
لغت :
دور گردون : گردش روزگار (گردون : گردون : آسمان) / دو روزی : مدّتی کم / مراد : آرزو، هدف / دائماً : همیشه
آرایهها :
تکرار «د» و «ر» واج آرایی / گر و بر : جناس
نکته دستوری :
دو روزی : قید زمان / دائماً : قید زمان / یکسان : مسند
بیت 4 :
هان، مشو نومید، چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده، بازیهای پنهان غم مخور
معنی :
آگاه باش و نا امید نشو، زیرا از رازهای پنهان خداوند (لطف نهانی خدا) باخبر نیستی و یقین بدار که در پشت پرده دور از چشم من و تو بازیهایی میگذرد که بر ما آشکار نیست.
لغت :
هان : آگاه باش / واقف : آگاه، باخبر / سر : راز / سرّ غیب : راز الهی
نکته دستوری :
هان : شبه جمله (صوت) / نه ای ( = نیستی) : فعل اسنادی منفی / چون : پیوند وابسته ساز / اندر (= در) : حرف اضافه
بیت 5 :
ای دل، ار سیل فنا بنیاد هستی برکند چون تو را نوح است کشتیبان، ز توفان غم مخور
معنی :
ای دل، اگر فنا و نابودی اساس هستی تو را دگرگون کند ، چون یاور و یاوری مانند حضرت نوح (ع) داری، ناراحت نباش.
لغت :
فنا : نابودی / بنیاد : اساس، اصل / ار : مخفف اگر
آرایه :
دل : تشخیص / سیل فنا : اضافه تشبیهی (سیل : مشبهه و فنا : مشبّه به) / بنیاد هستی بر کند : کنایه از نابودی / تلمیح به داستان حضرت نوع (ع) / سیل و کشتیبان و توفان و نوح : مراعات نظیر / تکرار «ت» و «ن» در مصراع دوم : واج آرایی
نکته دستوری :
برکند : فعل پیشوندی / کشتیبان : مشتق ( «بان» پسوند محافظت است) / را : فک اضافه : (کشتیبان تو) / توفان : متمّم و «ز» حرف اضافه
بیت 6 :
در بیابان گر به شوق کعبه، خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم مخور
معنی :
وقتی که در بیابان به آرزوی رسیدن به کعبه، گام بر میداری، اگر خار مغیلان (رنج و سختی راه) تو را آزرده کرد، غمگین نباش زیرا دیدار کعبه، به کشیدن این رنجها میارزد.
لغت :
شوق : میل، اشتیاق / مغیلان : گیاه خاردار که میوه ای شبیه باقالا دارد، این کلمه در اصل «امّ غیلان» بوده است، به معنی مادر دیوها و غولان؛ چون در قدیم فکر میکردند که دیوها و غولهای بیابانی زیر این بوتهها پنهان میشوند و مسافران و اهل کاروان را گمراه میکنند.
آرایهها :
در و گر : جناس / بیابان و خار مغیلان : مراعات نظیر / سرزنش کردن خار مغیلان : تشخیص
مفهوم کلی : برای رسیدن به معشوق واقعی (خدا) باید تمام رنج و سختی را تحمّل کرد.
بیت 7 :
اگر چه مقصد بسیار دور است و جای اقامت کاروان بسیار خطرناک است، ناراحت نباش، زیرا هر راهی پایان و انتها دارد.
لغت :
بس : بسیار / مقصد : هدف / بعید : دور / کان : مخفّف که آن / گر چه : مخفّف اگر چه
آرایهها :
راه، بعید و پایان : مراعات نظیر / تکرار «ی» و «ن» در مصراع دوم : نغمه حروف / نیست و نیست : تکرار
نکته دستوری :
فعل «است» بعد از واژهی «بعید» به قرینه لفظی حذف شده است. / دو فعل «نیست» در مصراع دوم، به معنی «وجود نداشتن» به کار رفتهاند و فعل غیر اسنادی هستند؟ یعنی فقط به نهاد نیاز دارند. / است به معنی میباشد : مضارع اخباری
بیت 8 :
حافظا، در کنج فقر و خلوت شبهای تار تا بود وردت دعا و درس قرآن، غم مخور
معنی :
ای حافظ تا وقتی که در گوشهی درویشی و تنهایی شبهای تاریک، دعا و قرآن میخوانی، نگران و غمگین نباش.
لغت :
کنج : گوشه، زاویه / خلوت : تنهایی / ورد : ذکر و دعای زیر لب (با واژهی ورد : گل سرخ اشتباه نشود)
آرایه :
ورد و دعا و قرآن : مراعات نظیر / در و درس : جناس / تار و تا : جناس
توجه :
کنج فقر به معنی «گوشه خانه درویشی» اضافه تشبیهی نیست، بلکه اضافه استعاری است که در سالهای آینده میخوانید.
نکته دستوری :
حافظ : منادا و «ا»، حرف ندا / بود : فعل مضارع اخباری ( = میباشد) / «ت» در ورد : مضافالیه (ورد تو) در کنج فقر و خلوت شبهای تار : متمم قیدی است.
تاریخ ادبیات
حافظ : خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی معروف به لسانالغیب، از بزرگترین شاعران غزل سرای ایران و جهان است که در قرن هشتم میزیست. گفتهاند چون قرآن را از بر داشت، «حافظ» تخلّص گرفت. آن چه از محتوای شعر حافظ به دست میآید. تسلّط وی به زبان عربی و تبّحر او در علوم مختلف است. دیوان او سرشار از آموزه های عرفانی حکمت الهی است. آرامگاه او در باغ زیبایی در شمال شهر شیراز واقع شده که به «حافظیّه» معروف است.
منبع مطلب : adab3vom.mihanblog.com
مدیر محترم سایت adab3vom.mihanblog.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
STUDENT
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
دانش های ادبی:
قالب شعر: غزل
ردیف: غم مخور
آرایه ی تضمین:حافظ مصراع دوم بیت اول را
از شمس الدین محمد(قرن هفتم)صاحب
دیوانِ جوینی تضمین کرده است.
آرایه ی تلمیح: این بیت به صورت آشکار بر
داستان حضرت یوسف در قرآن کریم اشاره
دارد.
آرایه ی تضاد: کلبه ی احزان، گلستان
مراعات نظیر/تناسب:یوسف،گم گشته،کنعان
دانش های زبانی:
کنعان: سرزمین فلسطین امروزی
مخور: فعل نهی
کلبه ی احزان: کلبه ای که حضرت یعقوب
در فراق یوسف گم گشته ساخت و در آنجا،
غم هجران پسر را نیکو داشت تا افسانه شد.
احزان: جمع حُزن، اندوه ها
معنی: همانطور که یوسف گم گشته به کنعان
وسرزمین خود باز گشت و کلبه ی اندوه به
گلستان تبدیل شد،نگران نباش،غم های تو
نیز روزی به پایان میرسد.
ای دل غمدیده،حالت به شود،دل بدمکن
وین سرشوریده بازآیدبه سامان،غم مخور
دانش های ادبی:
قافیه: سامان
جناس: به،بد ــ به، به
تناسب: دل، سر
دانش های زبانی:
به در مصراع اول: بهتر، خوب ونیکو
به در مصراع دوم: حرف اضافه
غم دیده:واژه ی مشتق مرکب(غم+دید+ه)
دل بد مکن:کنایه از غصه نخور،ناراحت نباش
وین: و این (مخفف است)
سرِ شوریده: سرپرمشغله،سری که غم
و تشویش زیادی دارد.
سامان:آرام و قرار، نظم و انضباط
معنی: ای دل غمگین من، غصه نخور،چراکه
حال و روزت بهتر میشود واین آشفتگی و
پریشان حالی تو ،دوباره آرام و قرار می یابد.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران، غم مخور
دانش های ادبی:
قافیه: دوران
واج آرایی: تکرار صدای (د)
جناس: گر، برــ دور، دوــ گر دو، گردون
( توجه: این جناس موسیقی شعر را زیبا
کرده است اماعلمای ادبیات این واژه ها را
جزء آرایه ی جناس نمی دانند.)
دانش های زبانی:
دور گردون: گردش آسمان، گردش روز گار
گر: اگر(مخفف است)
دو روزی: مدت کمی، اندکی
مراد : مقصود، هدف
دائماً: همواره( قید است)
معنی: ای دل غصه نخور،چراکه اگر روزگار
به میل ما نیست،گردش روزگار یکسان نیست
و روزی از راه می رسد که زندگی به مراد دل
ما باشد.
هان،مشو نومید،چون واقف نه ای ازسرِّغیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور
دانش های ادبی:
قافیه: پنهان
تناسب: سرّ غیب، بازی های پنهان
دانش های زبانی:
هان: آگاه باش، شبه جمله است.
نومید: نا امید، مأیوس
چون: زیرا، به این دلیل
واقف: آگاه، باخبر
سرّ غیب: قضای الهی، سرنوشت ومقّدر
اندر پرده:در پرده ی غیب،پرده ی اسرارالهی
خزانه ی اسرار الهی
بازی های پنهان:اتفاقاتی که برای ماخواهدافتاد،
پیش آمد های آینده
نه ای: نیستی، فعل منفی(اسنادی)
معنی:مبادا نا امید شوی ،چرا که از رازهای
خداوندآگاه نیستی،زیرا اتفاقاتی در زندگی
رخ می دهد که ما از آن بی خبر هستیم و
خداوند عالَم به آن آگاه است و آن اتفاقات به
نفع ما هستند و ما از آن خبرنداریم.
ای دل،ارسیل فنابنیادهستی برکَند
چون تورانوح است کشتیبان،زطوفان،غم مخور
دانش های ادبی:
قافیه: طوفان
جناس: ار، را ــ ای، ارــ ار، بر
مراعات نظیر:سیل،نوح،کشتیبان،توفان
تضاد: فنا،هستی
استعاره: فنا استعاره از گذشت عمر،
زندگی مادی،زندگیِ گذرا
تشبیه:سیل فنا:گذشت عمر و فنا به
سیل تشبیه شده است.(فنا:رکن اول"مشبه"
سیل:رکن دوم"مشبه به")
آرایه ی تلمیح: این بیت به داستان حضرت
نوح وکشتی نجات امت نوح اشاره دارد.
واج آرایی: حرف (ن و ت)
آرایه ی تشخیص: ای دل
دانش های زبانی:
کشتیبان: واژه ی مشتق( کشتی+ بان)
ار: اگر(مخفف است)
برکَنَد: فعل مضارع پیشوندی(بر+ کَنَد) از
مصدرِ کندن
بنیاد هستی: اساس زندگی،تمام هستی
و زندگی
چون: زمانی که،هنگامی که
را: فکّ ِ اضافه است
تو را نوح است کشتیبان: کشتیبان تو نوح
است.
جمله: کل بیت یک جمله ی غیر ساده ی
مرکب است.
جمله ی هسته:ز توفان غم مخور
جمله ی وابسته(۱): ار سیل فنا بنیاد هستی
برکَنَد.
جمله ی وابسته ی (۲): چون تورا نوح است
کشتیبان
شبه جمله: ای دل
معنی:ای دل اگر فنا و نابودی مانند سیلی
زندگی تو را ببرد و نابود کند،هرگز غصه
نخور،چرا که تو پشتیبانی مانند نوح داری.
دربیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زدقدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان، غم مخور
دانش های ادبی:
قافیه: مغیلان
جناس: در،گر
مراعات نظیر: بیابان، خار مغیلان
استعاره: خار مغیلان از پیش آمدهای راه،
حوادثِ زندگی،مشکلاتی که در راه عشق باید
تحمل کرد.
آرایه ی تشخیص:مصراع دوم آرایه ی تشخیص
دارد.(توانایی سرزنش کردن برای خار)
دانش های زبانی:
شوق:میل، اشتیاق
مغیلان:مخفف امِّ غیلان(مادر غول).درختچه ای
است با خارهای بی شمار که از صمغ آن
استفاده میکنند.
سرزنش: ملامت
معنی:در بیابان اگربه شوق و اشتیاقِ رسیدن به
کعبه قدم بر می داری و راه میروی، اگر خارهای
بیابان پای تو را آزار می دهد،غم نخور و
ناراحت نباش چراکه برای رسیدن به کعبه باید
سختی ها را تحمل کرد.
گرچه منزل بس خطرناک است ومقصدبس بعید
هیچ راهی نیست کان رانیست پایان،غم مخور
دانش های ادبی:
قافیه: پایان
دانش های زبانی:
کان: که آن
بس: بسیار، قید است.
مقصد: هدف
منزل:مقام و مرتبه ی عارف،جایگاهِ
عشق ثابت نیست.
بعید: دور
هیچ: قید است.
در مصراع اول (است) حذف شده است .
معنی: اگر چه منزل و هدف نهایی ما بسیار
دور است و راه بسیار خطرناک، اما غصه نخور
چرا که هیچ راهی نیست که پایانی نداشته
باشد.
حافظا،درکنج فقروخلوت شبهای تار
تا بوَد وِردت دعا و درس قرآن، غم مخور
حافظ
دانش های ادبی:
قافیه: قرآن
تشبیه: کنج فقر
مراعات نظیر:کنج فقر،خلوت شب،ورد،دعا،
درس قرآن
جناس:در، درس ــ تار،تا
تخلص: حافظا
دانش های زبانی:
حافظا: الف حرف ندا است.
حافظا شبه جمله است.
شب های تار:شب های تاریک،موصوف و صفت
خلوت: خلوت نشینی، تنهایی
کنج: گوشه
ورد: ذکر، دعای زیرلب
وردَت: ورد تو:مضاف و مضاف الیه
معنی: ای حافظ، تا زمانی که در شب های
تاریک وخلوت نشینی های خود،دعا و قرآن
میخوانی،غم روزگار را نخور و ناراحت نباش.
تاریخ ادبیات:
خواجه شمس الدین محمد،حافظ شیرازی
معروف به لسان الغیب:
از بزرگترین شاعران غزل سرای ایران و جهان
است که در قرن هشتم می زیست.
گفته اند چون قرآن را از بر داشت،"حافظ"
تلخص گرفت.آن چه از محتوای شعر حافظ
به دست می آید،تسلط وی به زبان عربی
و تبحر او در علوم مختلف است.دیوان اشعار
او سرشار از آموزه های عرفانی و حکمت
الهی است.آرامگاه او در باغ زیبایی در شمال
شهر شیراز واقع شده که به "حافظیه" معروف
است.
منبع مطلب : negin-persian1394.blog.ir
مدیر محترم سایت negin-persian1394.blog.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
پرتو امید ( قالب شعر : غزل )
پرتو امید ( قالب شعر : غزل )
حافظ : خواجه شمس الدین محمد قرن ۸
ردیف: غم مخور
کلمات قافیه: کنعان – گلستان – سامان – خوشخوان –
دوران – پنهان – طوفان – مغیلان – پایان – حال گردان – قرآن
۱ ـ یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مَخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
معنی بیت : نگران نباش ، زیرا یوسفِ گم شده دوباره به سرزمین و وطن خود
برمی گردد و خانه ی غم و اندوه ، روزی به شادی تبدیل می شود.
آرایه ادبی : تلمیح به داستان حضرت یوسف (ع) ـ
مراعات النظیر در واژه های (یوسف و کنعان) ـ
اضافه ی تشبیهی ( کلبه ی احزان ) ـ
تضاد در واژه های ( احزان و گلستان )
کنعان : نام شهری در فلسطین قدیم که وطن یعقوب،پدر یوسف،بود./
احزان : ج حزن ، اندوه ـ ناراحتی /
احزان : جمع مکسّر /
۲ـ ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
معنی بیت :ای دل درد کشیدهی من، مأیوس مباش که حالت بهتر خواهد شد
و آشفتگیهای فکری تو آرام و قرار خواهند یافت.
دل غمدیده: دلِ خود حافظ است که دچار غم و محنت فراوانی است.
دل بد کردن: بد دل شدن، نا امید شدن.
دل بد مکن: بد دل و ناامید مباش.
شوریده: 1. آشفته . 2. عاشق . 3. دیوانه
سامان: در این جا(آرام ، قرار، آراستگی، نظم، رواج و رونق).
نکته املایی : وین = مخفّف : و این
آرایهادبی : تضاد در «شوریده و سامان».
3 ـ دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
معنی: اگر چرخش روزگار حتی دو روز مطابق آرزوی ما نبود؛گذرِ زمان همیشه
بر یک حالت باقی نخواهد ماند.
دور گردون: گردش روزگار، دور فلک
مراد: میل، آرزو، خواست
آرایه ادبی :واج آرایی حرف «د» و «ر» ـ
جناس اختلافی در حرف اول : گر و بر ـ
جناس افزایشی در حرف آخر : دور و دوران
4 ـ هان،مشو نومید چون واقف نهای از سرّ غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
معنی بیت : هان ای دل، نا امید مباش و غم مخور، زیرا از رموز و اسرارِ عالمِ نهان،
آگاه نیستی؛ بازیهای پنهان زیادی در پشت پرده انجام میشود.
هان: بدان و آگاه باش (از اصوات و شبه جمله است).
واقف: بیخبر، بیاطلاع
نهای: نیستی
سر: رمز، راز.
غیب: عالم ملکوت، عالم بالا.
اندر: حرف اضافه(در).
اندر پرده: پشت پرده.
آرایه ادبی : ندارد
نکته املایی : نومید مخفّف واژه ی نا امید
واژه های غیب و پنهان با هم مترادف اند.
5 ـ ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
معنی بیت : ای دل من، اگر سیل نابودی پایههای وجود را با خود ببرد؛تا زمانی که
نوح کشتیبان توست، غم به خود راه نده.
فنا: نابودی، نیستی.
بنیاد: اساس، پایه.
هستی: وجود، زندگی
آرایه ادبی : تشخیص ای دل (چون دل مورد خطاب قرار گرفته)
سیل فنا: اضافهی تشبیهی.(نیستی و نابودی به سیلی که هست و نیست را با
خود می برد،تشبیه شده است.)
نوح و کشتی و طوفان و سیل : مراعات نظیر میسازند.
تلمیح به داستان حضرت نوح نیز دارد.
واج آرایی : حرف ت و ن
نکته املایی : ار مخفّف اگر
ز : مخفّف از
6 ـ در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
معنی بیت : اگر به اشتیاق طواف خانهی خدا در بیابان قدم خواهی زد، از طعنه و
ملامت (سرزنش)درخچهی خاردار بیابان، اندوهگین مباش.
(اگر ما نیز در زندگی بر اساس علایق خود قدم در مسیری گذاشتیم؛
نباید از سختیها و درشتیهای راه، ناراحت و اندوهگین یا نومید شویم)
کعبه: خانهی خدا در مکّه.
خواهی زد قدم: قدم خواهی زد.
سرزنش: ملامت، طعنه.
مغیلان: درختچة خاردار که در بیابانها میروید.
آرایه ادبی : کعبه و بیابان و خار مغیلان: مراعات نظیر دارند.
تشخیص : سرزنش کردن خارِ مغیلان ـ
جناس اختلافی در حرف اول : در و گر ـ
7 ـ گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
معنی بیت : اگرچه استراحتگاههای بین راه بسیار خطرناک هستند و مقصد نیز
بسیار دور است؛ لیکن همهی راهها و جادهها سرانجام به انتها و مقصد میرسند.
بس: بسیار، خیلی زیاد
منزل: محلّ اتراق کاروان، جای فرود آمدن
بعید: دور
نکته املایی : کان: مخفّ،«که آن»
آرایه ادبی : مراعات النظیر ( راه ـ بعید ـ پایان )
واج آرایی حرف ی و ن ـ
تکرار : واژه ی (نیست )
8 ـ حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
معنی بیت : ای حافظ، در تنهایی شبهای تاریک و گوشهی تهیدستی،تا زمانی که
زمزمهی تو دعا و قرآن باشد، غمی نداشته باش.
این بیت از نظر دستوری منادا است( حافظا) و همانگونه که می دانیم
شبه جمله محسوب می شود.
تار: تاریک
فقر: تنگدستی، تهیدستی
حافظ: تخلّص خواجه شمس الّدین محمّد شیرازی است.
تخلّص: خلاص، شدن، رهایی.
تخلّص: نام ویژهای است که شاعران با آوردن آن در انتهای شعر خود
از تنگنای شعر رهایی مییابد.
به بیتی هم که شاعر در آن «تخلّص» خود را میآورد، «بیت تخلّص»
میگویند.
آرایه ادبی : خلوت ، ورد ، دعا و قرآن: مراعات نظیر
جناس افزایشی در حرف آخر : در و درس ـ
جناس افزایشی در حرف آخر : تا و تار ـ
منبع مطلب : farsicity.blogfa.com
مدیر محترم سایت farsicity.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
معنی شعر در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم