ولقد یسرنا القران للذکر چند بار در سوره قمر تکرار شده
ولقد یسرنا القران للذکر چند بار در سوره قمر تکرار شده را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
آیه 17 سوره قمر
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِی بأَعْیُنِنا جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَکْناها آیَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ «15»
فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ «17» کَذَّبَتْ عادٌ فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ «21»
ترجمه
پس گشودیم درهای آسمان را بآبی سخت ریزنده
و روان کردیم
جلد 5 صفحه 101
از زمین چشمههائی پس بهم پیوست آب بر نهجی که بتحقیق مقدّر شده بود
و برداشتیم او را بر کشتی دارای تختههای پهناور و میخها
روان میبود با توجّهات مخصوصه ما برای پاداش دادن بکسیکه انکار نبوت او شده بود
و بتحقیق باقی گذاشتیم آنرا نشانهئی پس آیا هست پند گیرندهئی
پس چگونه بود عذاب من و بیم دادنم
و بتحقیق آسان گرداندیم قرآن را برای پند گرفتن پس آیا پند گیرندهئی هست
تکذیب کردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بیم دادنم
همانا ما فرستادیم بر آنها بادی بسیار سرد در روز شومی بادوام در شئامت
که بر میکند مردم را گوئی آنها بنهای درخت خرمای کنده از جای خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بیم دادنم.
تفسیر
خداوند دعای حضرت نوح را باجابت رسانید و ابواب رحمت آسمانی خود را برای قوم او بعذاب گشود و بارانی بر آنها باریدن گرفت که محدود و معدود نبود آبی بود که از آسمان بشدّت پی در پی میریخت و قطع نمیشد و زمین را یکپارچه چشمهها قرار داد که از همه جای آن آب میجوشید و جاری میشد گویا خواسته است بفرماید و منفجر نمودیم از زمین چشمههائی و برای مبالغه فرموده و شکافتیم زمین را که چشمههائی باشد پس تلاقی کردند و بهم پیوستند آب آسمان و زمین و اینکه مائان نفرموده بملاحظه آنست که ماء اسم جنس است و احتیاج به تثنیه و جمع ندارد و این التقاء و تلاقی برحسب امر الهی و تقدیر خدا بود که آب زمین را فرا گیرد و کفّار بکیفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پیروان او را بر کشتی مستحکمی دارای تختههای قطور و میخها که قبلا تهیه شده بود و جاری میشد در آن بحر موّاج محیط با توجّهات و عنایات الهیّه بحفظ آن یا در مرئی و منظر او و ملائکهئی که نگهبان و نگهدار آن بودند برای پاداش دادن بحضرت نوح که قوم او انکار نبوت و کفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام کشیدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقی گذارد در تاریخ و ذکر فرمود در قرآن تا دلیل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولی افسوس که جای پرسش است و باید گفته شود آیا متذکّر و معتبری هست که تذکر پیدا کند و عبرت گیرد پس چگونه بود عذاب خدا و بیم دادن او و حال معذبین اگر
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذیر باشد یعنی پس چگونه بودند بیم دهندگان من که پیغمبران یا آیات منذرات بودند و خداوند قرآن مجید را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حکایات امم ماضیه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبیر فرموده و براهین عقلیّه مشکله را به بیانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده که هر کس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درک و از آن بهرهبرداری میکند و در دنیای متمدن امروز بألحان مختلفه با کمال سهولت قرائت میشود و سایر کتب سماوی نمیشود ولی افسوس که جای پرسش است که آیا هیچ متّعظ متنبّهی هست که در آن نظر کند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نماید و مدّکر در اصل مذتکر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال که تجویز شده است و معلوم است که سؤال اول از تذکر بآیات و وقایع خارجی است که در تواریخ هم ذکر شده و سؤال اخیر از تذکر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنین تکذیب نمودند قوم عاد پیغمبر خودشان هود علیه السّلام را که قصه آن مکرّر ذکر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بیم دادن او آن قوم را یا آیات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود که خداوند باد تند بسیار سردی را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه که تا چهارشنبه دیگر استمرار داشت و آنها را از زمین میکند و بکوه و صحرا پرتاب مینمود با آنکه در حفرهها مخفی شده بودند و گفتهاند سرهای آنها را باد میپراند و تنههاشان بر زمین قرار میگرفت مانند تنههای درخت خرما که بزمین افتاده باشد با آنکه سر آنها را بریده باشند پس چگونه بود ای کفّار مکّه عذاب خدا و بیم دادن او یا بیمدهندگان او و شمهئی از این قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه کبکب مضاعف کب است و تکرار ظاهرا برای مزید تهویل و تخویف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنیا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
منبع مطلب : wiki.ahlolbait.com
مدیر محترم سایت wiki.ahlolbait.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
آیه 32 سوره قمر
وَ نَبّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28»
و به آنان خبر ده که آب، میان آنان و شتر تقسیم شده است، هر کدام برای دریافت نصیب خود حاضر شوند.
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطی فَعَقَرَ «29» فَکَیْفَ کانَ عَذابی وَ نُذُرِ «30»
«1». حجر، 9.
جلد 9 - صفحه 359
پس آنان رفیقشان را صدا کردند، پس پذیرفت، دست به کار شد و شتر را از پای درآورد. پس (بنگر) که عذاب و هشدار من چگونه بود؟
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً واحِدَةً فَکانُوا کَهَشیمِ الْمُحْتَظِرِ «31»
(به کیفر این جنایت) ما صیحه (و صاعقهای مرگبار) را فرو فرستادیم، پس آنان مثل گیاه خشک و خردشدهای گشتند که صاحب چهارپایان در آغل میریزد.
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ «32»
و البتّه ما قرآن را برای پند گرفتن، آسان قرار دادیم، پس آیا پندپذیری هست؟
نکته ها
تقسیم آب میان مردم و شتر، یک آزمایش مهم الهی بود که مردم باید این قانون را مراعات کرده و فقط روزی که حق بهرهگیری از آب را دارند، سر آب حاضر شوند.
در آیهی 155 سوره شعراء میخوانیم که حضرت صالح فرمود: یک روز آب قریه برای ناقه و یک روز برای شما. «لَها شرْبٌ وَ لَکُمْ شرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ»
«شرْبٌ» به معنای قسمت و نصیب است که در مورد سهم آب گفته میشود.
«تعاطی» به معنای برگرفتن چیزی یا انجام دادن کاری است که سزاوار نیست و جرأت میخواهد. چون کلمه «تعاطی» در قالب تفاعل است، گویا میان قوم ثمود و قاتل شتر مبادله و تفاهمی صورت گرفته است. «عقر» به معنای از پای درآوردن ناقه است.
«هشیم» به معنای گیاه خشک و خرد شده است. «محتظر» کسی است که برای چهار پایان خود گیاهان خشک را جمع آوری میکند.
با اینکه کشنده ناقه یک نفر بیشتر نبوده، ولی در آیات دیگر قرآن به همه مردم نسبت داده است، «فَعَقَرُوها»* «1» یا «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ» «2» که به فرموده روایات به دلیل هم فکری و رضایت دیگران بر کار قاتل بوده و این گناه به حساب آنان نیز محاسبه میشود. «3»
«1». شعراء، 157؛ شمس، 14.
«2». اعراف، 77.
«3». وسائل، ج 11، ص 409.
جلد 9 - صفحه 360
پیام ها
1- گاهی امتحان با جیرهبندی آب است که به دستور پیامبر جیره بندی میشود. «أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ»
2- افراد نااهل اگر خود نتوانند کاری انجام دهند، از کسانی که جرأت فساد دارند دعوت میکنند. «فَنادَوْا صاحِبَهُمْ»
3- قداست شکنی، جرأت لازم دارد. «صاحِبَهُمْ فَتَعاطی»
4- افراد شرور، آمادهی ایجاد شر هستند و فرصت سوزی نمیکنند. فَنادَوْا ... فَعَقَرَ
5- اگر از نعمتی که فرستاده شد قدردانی نکنیم، «مُرْسلُوا النَّاقَةِ» عذاب، فرستاده میشود. «أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً»
6- در نقل مطالب تاریخی قرآن، زمان و مکان و شخص مهم نیست، انگیزه و نتیجه مطرح است. (در این آیات، نه نام کسیکه ناقه را کشت برده شده و نه زمان و مکان حادثه مشخص شده است).
7- گرچه قاتل یکی بود ولی به خاطر رضایت دیگران به کار او، همه نابود شدند. فَعَقَرَ ... أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً
8- با ارادهی خداوند یک امت با یک صیحه محو میشوند. «صَیْحَةً واحِدَةً»
9- گاهی یک امّت به خاطر یک نافرمانی و جسارت نابود میشوند. «فَکانُوا کَهَشیمِ الْمُحْتَظِرِ»
10- قهر الهی، افراد تنومند و غول پیکر را همچون گیاه خرد شده میکند. «کَهَشیمِ الْمُحْتَظِرِ»
11- قرآن، بهترین و صحیحترین تاریخها و عبرتها را به راحتی در اختیار همگان قرار میدهد. «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا»
تفسیر نور(10جلدی)، ج9، ص: 361
منبع مطلب : wiki.ahlolbait.com
مدیر محترم سایت wiki.ahlolbait.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ناشناس : ۴بار
.......... : خب این آیه چند بار تو سوره قمر تکرار شده ؟ ای بابا
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ناشناس : چهار بار
۴ بار تکرار شده است؟
من فقط می خوام نام که بدونم چندتا
۴بار
چهار بار
این پیام قرآنی 4 بار در سوره قمر تکرار شده. جای تاسف داره بلد نیستید. توی هر خونه ای یه قرآن هست کافیه قرآن رو باز کنید و سوره قمر رو بیارید و ببینید این آیه چند بار اومده. 4 بار.
خب این آیه چند بار تو سوره قمر تکرار شده ؟ ای بابا
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
عام ۴ بار تکرار شده فک کنم.