گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد را از سایت هاب گرام دریافت کنید.
حکایت چو سرو باش (فارسی یازدهم)
در این مطلب حکایت چو سرو باش (فارسی یازدهم) را قرار می دهیم؛ لطفا با ما همراه باشید.
منبع تصویر: سایت رشد
منبع مطلب : samangol.ir
مدیر محترم سایت samangol.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
گنج حکمت: چو سرو باش
حکیمی را پرسیدند: «چندین درخت نامور که خدای عزّ و جلّ آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخوانده اند؛ مگر سرو را که ثمره ای ندارد. در این چه حکمت اسـت؟
گفت: هر درختی را ثمره ای معین اسـت که به وقتی معلوم، به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش اسـت و این اسـت صفت آزادگان.
قلمرو زبانی: حکیمی را پرسیدند: را به معنای از / نامور: نامدار، مشهور / عَزَّ و جَلّ: عزیز است و بزرگ و ارجمند / برومند: دارای میوه (بر: میوه) / ثمره: بر، میوه/ معینّ: مشخص / به وجود آن تازه آید: با وجود آن طراوت و شادابی میگیرد/عدم: نبود / قلمرو ادبی: وجود، عدم: تضاد
۱- به آنچه می گذرد دل منه که دجله بسی / پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
قلمرو زبانی: که: زیرا / بسی: بسیار / قلمرو ادبی: وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (رشته انسانی) / دل نهادن: کنایه از علاقمند شدن، دلبستگی شدن /
بازگردانی: به آنچه پایدار نیست دل بسته نشو؛ زیرا دجله بسیار پس از خلیفه در بغداد روان خواهد بود.(ما میمیریم اما دنیا میماند)
پیام: میرایی بشر
۲- گرت ز دست برآید، چو نخل باشد کریم / ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد
قلمرو زبانی: گرت: اگر تو؛ جهش ضمیر(اگر از دست تو) / ور: و اگر / قلمرو ادبی: دست: مجاز از توان و نیرو / چو نخل: تشبیه / کریم: بخشنده، وجه شبه / آزاد: وجه شبه / واج آرایی: «د» و «ر» / نخل، سرو: تناسب / واژه آرایی: دست
بازگردانی: اگر توانش را داری، مانند نخل بخشنده باشد و اگر توانش را نداری، مانند سرو آزاده باش.
پیام: بخشندگی و آزدگی
گلستان سعدی
منبع مطلب : jafarisaeed2.blogfa.com
مدیر محترم سایت jafarisaeed2.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
حکایت های گلستان سعدی: باب هشتم، آداب 105
از حکیمی پرسیدند: از هیچ یک از چند درخت معروفی که خداوند عزیز و بزرگ آفریده است هیچ کدام صفت آزاده(1) ندارند. چرا سرو را آزاده خطابمی کنند با وجود اینکه هیچ میوه ای نمی دهد. گفت: برای هر کدام از آن درختان وقت و زمان معینی برای سبز شدن و پژمرده شدن وجود دارد اما سرو از این قاعده بیرون است و همیشه سبز و سر خوش است و این صفت آزادگان است که سردی و گرمی روزگاردر منش و رفتار آنها تاثیری ندارد.
بر آنچه میگذرد دل مَنِه، که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم
وَرَت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد
1- آزاده: نجیب و وارسته، فروتن
2- معنی شعر: بر هر چیز گذرا دل مبند همچنان که رود دجله بعد از خلیفه وقت، به راه خود ادامه خواهد داد.
اگر توان آن را داری که بخشنده باشی مانند نخل کریم باش و اگر توان آن را نداری مانند سرو فروتنو جوانمرد باش.
پینوشت: کتاب آقای «محمد محمدی اشتهاردی»
منبع مطلب : www.mihanfal.com
مدیر محترم سایت www.mihanfal.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
خوب می گویی
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
عالی بود